سیدعبدالجواد موسوی: رؤیا صدر از آن دسته نویسندگانی است که در جدی گرفته شدن فضای طنز نقش مهم و غیرقابل انکاری دارد. به بهانه انتشار دو کتاب از او که یکی از آنها در زمستان سال 92 راهی بازار شده به گفتوگو نشستیم.
شما از معدود کسانی هستید که فضای تحقیق و پژوهش در حوزه طنز را زنده نگه داشتهاید و همواره جدی بودنش را به دیگران گوشزد کردهاید. «یک، دو، سه طنز» چهارمین کتاب شماست که جنبه تحقیقی دارد. تفاوت این کار با نوشتههای قبلیتان چیست؟
من اول کتاب «بیستسال با طنز» را منتشر کردم، بعد «برداشت آخر» را بعد «شکرستان» و بعد هم «یک، دو، سه» را. آن سه کار قبلی جنبه تحلیلیشان بیشتر بود. در آنها یک جور تحلیل تاریخی از نویسندگان و آثارشان ارائه دادهام. ولی این کتاب بیشتر جنبه گردآوری دارد «یک، دو، سه طنز» در ادامه «طنزآوران امروز ایران» اثر آقای صلاحی و اسدیپور نوشته شده. آقای صلاحی بعد از کتاب «طنزآوران امروز» کتاب «یک لب و هزار خنده» را در سال 77 منتشر کرد. بعد از آن نشر مروارید از من خواست کار آقای صلاحی را ادامه دهم. بعضی از طنزپردازان در کتاب «طنزآوران امروز ایران» و «یک لب و هزار خنده» معرفی نشده بودند. من در این کتاب به آنها و آثارشان پرداختم. در واقع «یک،دو، سه طنز» جلد سوم «طنزآوران امروز ایران» است. آقای صلاحی و اسدیپور قبل از آوردن نمونه آثار فقط اسم نویسنده، سال تولد، وفات و نام مجموعه آثار را آورده بودند ولی من یک مقدار کار را تحلیلیتر کردم یعنی قبل از هر اثر، نویسندهاش را معرفی کردم. خلاصهای از زندگینامهاش را آوردم، بعد هم آثار و سبکش را تحلیل کردم.
اسم بعضی از افراد در این کتاب نیست. کسی از شما گلهمند نشد که چرا اسمش را نیاوردهاید؟
چرا یکی، دو تا از دوستان گله کردند. من برای این کارم استدلال داشتم. اسم دوستانی که از من گلهمندند ابتدا در لیستم بود ولی به این دلیل که بیشتر شاعر بودند و کمتر به نثر طنز پرداخته بودند، اسمشان را خط زدم. معیار من در انتخاب اسامی نثر طنز بود، به همین دلیل اسم طنزپردازان شاعر را نیاوردم.
چرا؟
چون خودم را در زمینه شعر صاحب نظر نمیدانم و پا توی کفش شاعران نمیگذارم. حوزه تخصصی من نثر طنز است.
ولی در کتابی که راجع به زنان طنزپرداز کار کردهاید، به زنان شاعر طنزپرداز هم پرداختهاید!
آن کار بررسی آثار زنان طنزنویس بود، نمیتوانستم تفکیک کنم.
چون تعداد زنان طنزپرداز محدود است، مجبور شدید شعر طنز را هم در کارتان بگنجانید؟
هم به این دلیل و هم به دلیل این بود که تعریف کار فرق داشت. آن کار بررسی تحلیلی آثار زنان طنزنویس در نشریات طنز بود. برای همین باید به شعر هم میپرداختم. آن کار بیشتر تحلیل محتوایی بود و کمی هم به تحلیل سبکی پرداخته بودم. در این کتاب صرفاً به نثر توجه کردهام، برای همین شاعران طنزپرداز و آثارشان را معرفی نکردهام.
ضعف و قوت آثار هم در انتخاب نویسنده و اثر تأثیر داشت؟
نه من به ضعف و قوت اثر کاری نداشتم. یکی از معیارهایم برای انتخاب اسامی و آثار این بود که نویسنده جریانساز باشد و دیگر اینکه مشهور باشد، اگر قرار بود معیارم در انتخاب، قوت و ضعف اثر باشد، برخی از اسامی حذف میشدند. وقتی داشتم آثار را انتخاب میکردم، دیدم خیلی از آنها ژورنالیستی است، به همین دلیل در انتخاب آثار با مشکل مواجه شدم. البته چارهای نداشتم این کتاب قرار بود آیینهای از طنز امروز ایران باشد. مجبور بودم به افراد مشهور در این حوزه هم بپردازم ولو اینکه سبکآفرین نباشند.
کاریکاتورها را چه کسی کار کرده؟
یاشار صلاحی.
بعضی از آنها خیلی بد بود و هیچ شباهتی به نویسنده نداشت.
خواسته رد گم کند. یکی دو نفر از دوستان نمیخواستند عکسشان باشد. من به آقای صلاحی گفتم ولی او کاریکاتور همه را کار کرد.
برایتان مهم نبود که بالاخره کاریکاتورها به صاحبانشان شباهت داشته باشد مثلاً کاریکاتور میرفتاح هیچ شباهتی به او ندارد.
من آنها را ندیدم. ناشر آنها را دید و چاپ کرد.
کسی اعتراض نکرد؟
نه فقط یکی از نویسندگان که تأکید کرده بود عکسش را چاپ نکنیم، بعد از انتشار کتاب خیلی معترض شد.
منابعتان برای این کار چه بود؟
همه نشریات و کتابهای منتشر شده در این حوزه.
به نشریات محلی دسترسی داشتید. اصلاً این دغدغه شما بود که طنزپردازان شهرستانی را هم معرفی کنید. بعضی از آنها نوشتههای قابل تأملی دارند ولی به این دلیل که در نشریات محلی کار میکنند، دیده نمیشوند و یک جوری در حقشان اجحاف میشود. به فکر این نیفتادید که به آثار آنها هم دسترسی پیدا کنید.
من لیست کتابها و آثار انتشاریافته طنز را که از اواسط دهه 70به بعد چاپ شده بود، تهیه کردم. آثار منتشر شده نویسندگان شهرستانی را هم مدنظر داشتم. ولی سطح برخی از آنها طوری بود که نمیشد آنها را اینجا معرفی کنم. البته برخی از آنها را در این مجموعه گنجاندم. به هر حال یک نویسنده چه شهرستانی باشد و چه تهرانی باید اثرش منتشر شده باشد تا دیده شود یا حداقل در جشنوارههایی مثل جشنواره مطبوعات یا جشنواره طنز سوره شرکت کرده باشد. کسی مثل راشد انصاری از طریق همین جشنوارهها شناخته شد. نویسنده باید یک طوری کارش را عرضه کند. من امکان این را نداشتم که تمام نشریات محلی را ببینم.
برخی از این نویسندگان کارشان خوب است ولی چون گمنامند کسی به کار آنها توجه نمیکند. میخواهم بدانم به فکر آنها هم بودهاید؟ یعنی دغدغه معرفی آنها را هم داشتهاید؟
بله من در کار قبلیام یعنی در «برداشت آخر» نشریات محلی را نگاه کردم و تا جایی که توانستم آنها را خواندم. به ویژه نشریات قدس، نشریات مشهد و برخی دیگر از شهرستانها را. حتی نشریات جشنواره مطبوعات را خواندم. به هر حال با فضای مطبوعات محلی بیگانه نبودم ولی سطح آثار طوری نبود که همه آنها را معرفی کنم. بیشتر نوشتههایشان ژورنالیستی بود. فکرمیکنم طنز شهرستانها هم در سبک و هم در فرم متأثر از مرکز است. حالا ممکن است گاهی به زبان محلی نوشته شود.
در مشهد نشریه تخصصی طنز هم منتشر میشود. آنها به دستتان میرسد؟
بله. نشریه ستون آزاد یا بچه مشهد. من اینها را دیدهام، کسی مثل گل هاشم را از طریق این نشریات پیدا کردم و توانستم او را معرفی کنم. آیدین سیاسری در نشریهای محلی در اصفهان قلم میزد. از آنجا کشف شد و الان جزو طنزنویسان خوب است... من فکر میکنم کار خوب بالاخره دیده میشود، یک جایی خودش را نشان میدهد و بازتاب پیدا میکند.
در فضای مجازی جایی هست که همه طنزپردازان جمع شده باشند؟
نه سایتهای تخصصی طنز مثل آیطنز و یا سایت دفتر طنز دارند کار میکنند ولی نتوانستهاند همه طنزپردازان را جمع کنند. فضای طنز قبیلهای شده، تیپهای مختلف که تحت برچسبهای مختلفند، دسته بندی شدهاند. طنزپردازان خیلی پراکنده و متکثرند. برخی از آنها کاری به کار دستهها و قبیلهها هم ندارند و دارند کار خودشان را میکنند. آثار درخشانی هم در کارهایشان دیده میشود. در سایتها و وبلاگها از بچههای گمنام آثار بسیار خوبی دیدهام. متأسفانه اینها متمرکز نیستند. آدم دریغ میخورد بر اینکه چرا آثار این نویسندگان جایی منتشر نمیشود و شناخته شده نیستند. منظورم در نشریات کاغذی است. آقای صلاحی میگفت وقتی در اینترنت مینویسم احساس میکنم دارم روی هوا مینویسم. فضای طنز متکثرتر از آن است که بشود همه را یکجا جمع کرد.
علتش چیست؟
یکی از دلایل این پراکندگی، دستهبندیها و قبیلهای شدن اصحاب طنز است. یکی هم به این دلیل که حوزه طنز خیلی وسیع و گسترده است. مهمتر از اینها این مسئله است که طنز با هنجارشکنی و خط قرمزها ارتباط دارد. خیلی از این طنزپردازان نمیخواهند با هویت واقعی خودشان شناخته شوند به همین دلیل در فضای مجازی و با اسم مستعار کار میکنند. کلاً طنز حرکت روی خط قرمز است. نویسندگان گاهی اوقات نمیخواهند شناخته شوند.
خیلی از این افراد که در فضای مجازی مینویسند، طنز را جدی نمیدانند و برایشان حالت تفننی و حاشیهای دارد شاید به این دلیل هم هست که نمیخواهند جمع شوند و یک گروه تشکیل بدهند. یکی از محاسن کارشما این است که در آثارتان مرزبندیهای سیاسی- ادبی دیده نمیشود. معیار و مبنای شما صرفاً طنز است. کاری به موضعگیری سیاسی طنزپرداز ندارید، صرفاً به اثرش توجه میکنید. اسم هیچکس را به این دلیل که در فلان اردوگاه سیاسی قلم میزند، حذف نمیکنید. شما طنز را بماهوی طنز میبینید. این نقطه قوت کار شماست. در جای دیگر چنین بینشی وجود ندارد. در مجلات، محافل ادبی و شب شعرها هنوز متأسفانه این دستهبندیها وجود دارد.
در تعریف کارم گفتهام که نگاهم به طنز یک نگاه تخصصی است. وقتی طنز با ژورنالیسم گره بخورد، سیاسی میشود. طنزنویس اگر بخواهد با یک نشریه همکاری کند باید خط و مشی خود را تعیین کند. این امریگریز ناپذیر است. وقتی شما یک اثر طنز را از نظر قوت و ضعف و به لحاظ سبکی تحلیل میکنید، نباید با خطمشی سیاسی اثر و مؤثر کاری داشته باشید. کار پژوهشی و تحلیلی باید تلاش کند بیطرفانه باشد. خود طنز باید جدی گرفته شود. باید به ارزشها و قابلیتهای کار یک طنزپرداز توجه شود نه به موضعگیری سیاسیاش. هنوز هم در مملکت ما خود طنز جدی گرفته نشده، حتی در محافل ادبی، شب شعرها و نشستهای تخصصی طنز هنوز این اتفاق نیفتاده. هنوز هم موضوعگیریهای فکری و سیاسی بر خود طنز مقدمند.
چرا اینطور است. در این سالها خیلی تلاش شده که طنز به رسمیت شناخته شود.
اغلب این محافل و شبشعرها اوائل دهه هشتاد شکل گرفت. در آن زمان فضا بسته بود. واکنشها در برابر طنز، رادیکال بود. طنزپردازان از این واکنشها میترسیدند به همین دلیل وارد حیطه سیاست نشدند و به حیطههای بیخطر اخلاقی و خانوادگی سرک کشیدند. بعد هم کمکم طنز تبدیل شد به وسیلهای برای دور هم جمع شدن و خندیدن. این اتفاق از یک نظر خوب بود؛ زبان عامیانه، روزمره و زبان جوانان وارد حیطه طنز شد. طنزپردازان سعی کردند با جوانان ارتباط برقرار کنند ولی همین مسئله باعث شد که طنز از نظر مضمون درجا بزند و نگاه جدی به طنز و کارکردهایش بسیار کمرنگ شد.
ولی کارهای پژوهشی و آکادمیک بسیار زیادی در حوزه طنز انجام شده. طی هشت سال گذشته تا حالا پایانه نامههای بسیاری دیدهام که به طنز اختصاص یافتهاند و مقالات پژوهشی زیادی درباره تعاریف اولیه طنز، فکاهه، هجو، هزل و غیره چاپ شده. قبل از انتشار «کتاب طنز» در هر محفلی که مینشستیم، دغدغه اصلی خیلی از دانشجویان و پژوهشگران جوان این حوزه، دانستن درباره این تعاریف بود. الان مقالات تئوریک و نظری خوبی در اینباره چاپ شده. در شمارههای مختلف «کتاب طنز» برخی از این مقالات آمده است و الان یکی از منابع اصلی کارهای پژوهشی است. به نظر میرسد از نظر آکادمیک طنز دارد جدی گرفته میشود.
حالا من از شما میپرسم چرا درمحافل آکادمیک و پژوهشی نگاه جدی به طنز پیدا شده؟
فکرمیکنم به این دلیل است که طنز از انحصار در دایره بسته طنز گل آقایی درآمد. قبلاً فکر میکردیم هرکس بخواهد در این زمینه کار کند باید زیرنظر گل آقا کار کند ولی الان اینطور نیست.
من درست برعکس شما فکر میکنم. من فکر میکنم نگاه جدی به طنز نتیجه انتشار گلآقا و فعالیتهای او در زمینه تحقیقات طنز بود. انتشار سالنامه گلآقا مطرح کردن طنز به عنوان یکی از حوزههای ادبیات و جدا کردن طنز از فکاههنویسی حاصل تلاشیهای گلآقا بود. من فکر میکنم گلآقا طنز را از حالت غیرجدی و کم ارزش درآورد و باعث شد که به عنوان یک مقوله جدی و آکادمیک و پژوهشی مطرح شود.
قبول دارم که در سالنامه این اتفاق افتاد ولی هفتهنامه گلآقا اینطور نبود.
به طور کلی جریانی به نام گلآقا طنز را به اینجا رساند.
حتماً تأثیرگذار بوده ولی در هفتهنامه نوع کاریکاتورها، تیترها و مطالب طوری بود که شاعران و نویسندگان جدی هر وقت میخواستند طنزی را تحقیر و تخفیف کنند میگفتند طنزش گلآقایی است. شکل طنز گلآقایی آنقدر سایهاش سنگین بود که اجازه نمیداد اشکال دیگرطنزپردازی رشد کند. زرویی وقتی از گلآقا آمد بیرون توانست کارهایی از نوع دیگر ارائه دهد. مثل شعر «بامعرفتها» که در هفتهنامه مهر چاپ شد و خودش یک جریان ایجاد کرد. وقتی «دیپلمات نامه» در نیستان چاپ شد ما با شکل فاخر طنز مواجه شدیم. این کارهایی که خارج از حیطه طنز گلآقای ارائه شد نگاهها را به طنز دگرگون کرد. بعدها در همین دفتر طنز ما نشستهای تخصصی نقد کتابهای طنز را راهانداختیم یا کتاب سال طنز را برگزار کردیم. این وقایع باعث شد طنز به عنوان یک مقوله قابل بررسی و قابل پژوهش جدی گرفته شود. خیلی از آکادمیسینها به طنز علاقهمند شدند. خود سرکار عالی شروع کردید به انتشار کارهای پژوهشی درباره طنز. البته این حالت چهار، پنج سال در اوج خودش بود ولی احساس میکنم الان این روند کمی متوقف شده و طنز جدی و فاخر دارد از رونق میافتد.
کتابهای منتشر شده در حوزه طنز را اگر سرچ کنید متوجه این مسئله میشوید که تعداد آثار تولیدی طنز کمتر شده، اواخر دهه هفتاد موجی در انتشار آثار طنز و نه تحقیقات طنز به راه افتاد. فضای آزاد آن دوره زمینهساز رشد آثار تولیدی طنز شد و به تبع آن تحقیقات طنز هم شکل گرفت. از اواسط دهه هشتاد، حالت رخوت و سرخوردگی بین نویسندگان طنزپرداز به وجود آمد. در این میان فضای مجازی هم بیتأثیر نبود. وقتی شرایطی به وجود میآید که نویسندگان نمیتوانند آثارشان را به طور رسمی منتشر کنند به فضای مجازی پناه میبرند و در لاک فضای مجازی فرو میروند.
تولید آثار طنز در فضای مجازی بیشتر شده حتی طنز شفاهی خیلی رشد کرده ولی انتشار آثارطنز محدود شده است.
انتشار آثار فقط به لحاظ کمی محدود نشده. الان به لحاظ کیفی هم کارها خیلی افت کرده است. نشر مروارید یک سری کارهایی منتشر کرد که میتوانست خیلی قویتر از این باشد.
ارتباطی بین دو حوزه تولید آثار طنز و پژوهش در باب طنز وجود دارد؟
الزاماً پیوندی بین این دو حوزه وجود ندارد چون درباره آثار ضعیف هم میشود تحلیلهای قوی نوشت.
الان نسبت این دو حوزه را چطور میبینید؟
الان در حوزه آثار تئوریک طنز هم با فقر و محدودیت شدید مواجهیم. منابع در این زمینه بسیار محدود است. دانشجویان و پژوهشگران مدام دارند به یکسری منابع خاص ارجاع میدهند و این منابع مدام دارند تکرار میشوند.
آخرین کتاب جدی طنز که چاپ شده کتاب «فلسفه طنز» است که آقای محمود فرجامی آن را ترجمه کرده. این کتاب حرفهای تازهای دارد. بقیه کارها همه تکرار مطالب همدیگرند. محدودیتی که برای پژوهشگران طنز وجود دارد، کمبود منابع در این زمینه است. کسی که بخواهد در رابطه با طنز مطبوعات کار کند، در تنگنای شدید قرار میگیرد. کتابخانه ملی، مجلس یا این نشریات را ندارند یا آنها را در دسترس پژوهشگران قرار نمیدهند. من میخواستم طنز سیاسی را در نشریات طنز دهه بیست بررسی کنم. هیچجا این نشریات را نداشتند. من هم ناچار این کار را مسکوت گذاشتم.
برگردیم به آن کتابی که راجع به زنان طنزپرداز کار کردید. اگر اینها مرد بودند آثارشان را بررسی میکردید؟ یعنی این آثار آنقدر قابل تأمل بودند که در یک اثر پژوهشی جمع شوند؟
موضوع این کار بررسی آثار زنان در نشریات طنز بود. من میخواستم بدانم زنان در نشریات طنز چقدر نقش داشتهاند. اتفاقاً در طی این پژوهش به نمونههای موفقی برخوردم. در نشریه توفیق به دو طنزپرداز زن برخورد کردم که کارشان خیلی خوب بود. البته من خیلی از این کارها را نقد کردم و گفتم در چلنگر یا نشریه آهنگر زنان آثاری منتشر کردهاند که اصلاً طنز نیست و به شعار نزدیک است. کسی که این پژوهش را بخواند به این نتیجه میرسد که زنان نتوانستهاند همپای مردان در طنز نقشی آفرینی کنند.
میخواهم بدانم صرف زن بودن نویسندگان معیار انتخاب شما بوده؟
بله.
اگر اینها مرد بودند فکر نمیکنم آثارشان را بررسی میکردید. چون به عنوان نمونه اثر طنز آنقدر قوت ندارند که در یک کتاب جمع شوند.
قبول دارم. جز یکی، دو نفر که کارشان قابل تأمل است بقیه آثار خیلی ضعیفند.
اصولاً خانمها نمیتوانند در طنز پا به پای مردان پیش بروند. دلایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زیادی برای این مسئله وجود دارد. مانع بزرگی سر راه زنان طنزپرداز است.
فضای نشریات طنز طوری بوده که خانمها خیلی امکان حضور در آنها را نداشتهاند. خیلی ساده نبود که خانمی در دهه 50 به عنوان یک طنزنویس شناخته شود. کار خانمها با اما و اگرهای زیادی همراه بود. تفکر غالب این بود. خیلی از خانمها در چنین شرایطی کار کردند، برخی از آنها موفق شدند و آثار ارزشمندی بر جای گذاشتند. طنز در آن دوره خیلی با فکاهه گره خورده بود و کسی آن را جدی نمیگرفت. بعد از انقلاب زمینههای برخورد جدی با طنز شکل گرفت. طنز به عنوان یکی از شاخههای ادبیات به رسمیت شناخته شد. در این فضا خانمها راحتتر میتوانستند کار کنند ولی همچنان حضورشان کمرنگ بود. به نظر من باید دلیلی فراتر از اخلاق و تابوها برای عدم حضور زنان در عرصه طنز وجود داشته باشد.
الان وضعیت زنان طنزپرداز را چهطور ارزیابی میکنید.
بعد از آقای نبوی اگر بخواهیم چند تا طنزنویس صاحب سبک را بعد از دهه هشتاد اسم ببریم، واقعاً دچار مشکل میشویم. خیلی از دوستان دارند کار میکنند با مسائل روز هم خیلی صریح و چکشی برخورد میکنند، طیف وسیعی از مخاطب را هم جلب میکنند ولی نتوانستهاند سبکآفرینی کنند. این امر در مورد زنان طنزپرداز هم صادق است. من برخورد نکردهام با خانمی که حرف جدیدی در این حوزه داشته باشد یا توانسته باشد سبک تازهای ارائه دهد یا دست کم به یک نگاه و زبان زنانه در طنز برسد. خانمهایی که خوب طنز بنویسند یا خوب شعر طنز بگویند انگشتشمارند.
کارهای خانم فیروزه جزایری را که آمریکایی - ایرانی بود، چه طور ارزیابی میکنید؟
ایشان طنزنویس نیست. زندگینامهاش را نوشته که مایههایی از طنز هم در آن دیده میشود. ایشان به طور حرفهای طنز را دنبال نکرده.
نکته دیگری اگر هست در مورد کتاب بفرمایید.
اسم یکسری افراد در کتابهای قبلی نیامده بود و باید اسمشان در این کتاب میآمد. کسانی مثل هدایت تنکابنی و مهشید امیرشاهی. من فکر میکردم اگر اسم این نویسندگان را بیاورم ممکن است کتاب مجوز نشر نگیرد. آقای حسنزاده گفتند اتفاقاً این اسامی را بگذارید. در ممیزی اینها حذف میشوند و بقیه کتاب اجازه چاپ پیدا میکند. جالب اینجاست که این اسامی حذف نشدند و کتاب به همان شکلی که بود مجوز گرفت. مهشید امیرشاهی از کتاب طنزآوران امروز ایران حذف شد، تنکابنی حذف شد، هدایت خط قرمز بود، به ویژه به خاطر داستان مردهخورها ولی در این کتاب اسم همه اینها آمد و این اتفاق بسیار خوبی بود.
الحمدلله روی اسم شما حساس نیستند. اگر بعد از این مصاحبه حساس نشوند (خنده)،کار بعدیتان چیست؟
کار بعدیام ادامه همین کاراست. میخواهم به افرادی بپردازم که اسمشان در آثار دیگرم نیامده. کسانی مثل محمد قائد و پرویز دوایی.
یعنی اینبار دنبال کشف رگههای طنز در آثار نویسندگان هستید؟
این کتاب هم همینطور بود. آقای صلاحی هم همین کار را میکرد.
پرویز دوایی رگههایی از طنز در آثارش دارد ولی طنزپرداز نیست.
دوایی داستان کوتاه طنز دارد. محمد قائد هم اثر مستقل طنز دارد. اینجا میخواهیم آثار طنزآمیز را معرفی کنیم.
من این نگاه را دوست دارم ولی گاهی برخی دوستان دایره این کار را خیلی وسیع میکنند و دچار افراط میشوند. دوست ما آقای امینی دو سوم غزلیات سعدی را تحت عنوان غزلیات طنزآمیز در یک مجموعه آورده بود. من گفتم: روی کلیات سعدی میزدی دیوان طنز و خودت را خلاص میکردی! درست است که سعدی در همه غزلیاتش طنز و مطایبه دارد ولی معنایش این نیست که همهجا طنزپردازی کرده.
من در کارهای محمد قائد و دوایی به طور روشن رگههای طنز را دیدهام. هدف من در این کتاب و کتاب بعدیام این است که به نسل جوان آموزش بدهم. نگاه من یک نگاه آموزشی است. این نسل فکر میکنند طنز نوشتن راحت است. فضای مجازی و اینترنت هم تنبلشان کرده. پای مانیتور مینشینند بدون اینکه قلم بزنند یک متن مغشوش را پر از غلط املایی تایپ میکنند. فیسبوک هم به این قضیه دامن زده. نگاه این نسل به طنزنویسی بسیار سهلانگارانه و سادهانگارانه است. من سعی میکنم نمونههای درخشان نثر معاصر را که در آنها رگههایی از طنز باشد بیاورم و تحلیل کنم. این کارم بیشتر جنبه آموزشی دارد. نسل جدید با خواندن این نمونه آثار خواهد دید که چهطور میشود طنز را در متن جاری کرد. من کار دوایی و قائد را از این زاویه نگاه کردم. خواندن این متون برای نسل جدید طنزپرداز ما واجب است.
با این نگاه اصلاً میشود نویسنده خوبی پیدا کرد که اثرش طنزآمیز نباشد؟ آلاحمد با اینکه قلمش بسیار تند و تیز بود ولی آثارش سرشار از نکتههای طنزآمیز است. یا نیچه با آنکه قلمش بسیار خشن بود ولی سرشار از کنایههای طنزآمیز است. نیچه میگوید: کسی که خندیدن بلد نیست کتابهای مرا نخواند. هر اثر ادبی ممکن است مایههایی از طنز را داشته باشد. به معنای گسترده طنز همهجا هست. طنز به معنای تخصصی این نیست. شوخی مطایبه و ملاحت با طنز فرق دارد. اگرمعنا را آنقدر توسعه بدهیم، طنز به معنای تخصصی کلمه، صدمه خواهد دید. اینطوری هرکس از راه رسید و چهارتا شوخی کرد میتواند ادعا کند طنز پرداز است.
بعضی از نویسندگان قلمشان جدی است، شما اگر خودتان را بکشید هم نمیتوانید در آثار زرینکوب ردی از طنز پیدا کنید. ولی بهاءالدین خرمشاهی کلاً طنزنویس است. برای اینکه طنز صدمه نبیند میشود مرزبندی و تعریف کرد. میشود گفت: فلان نویسنده طنزپرداز نیست و فقط رگههایی از طنز در آثارش دیده میشود. میشود گفت فلان نویسنده قلمش طنزآمیز است و فلان نویسنده اینطور نیست.
ما از آن طرف هم تعریفهای گستردهای از طنز داریم که مرزبندی دقیق را مشکل میکنند. آقای منشیزاده میگوید امکان ندارد شعری خوب باشد ولی طنزآمیز نباشد. او میگوید هر اثر خوبی طنز است.
وقتی یک اثر را میخوانی باید ببینی چه حسی در شما ایجاد میکند. براساس آن حس میتوانید قضاوت کنید که آن اثر طنزآمیر است یا نه. حس شما برای قضاوت کردن کافی است.
تا به حال به این فکر کردهاید که طنز را جز در ادبیات در شاخههای دیگر علوم انسانی پیگیری کنید؟
اتفاقاً در این مورد فکر کردهام و تازگیها دنبال پیدا کردن ارتباط بین طنز و شاخههای دیگر علوم انسانی هستم. مثلاً مصاحبهای درباره ارتباط بین طنز و فلسفه با آقای دکتر داوری داشتم یا با آقای فربد فدایی درباره رابطه طنز و روانشناسی گفتوگو کردهام.
5757
نظر شما