پس از اينکه نمايندگان جنبش حماس و سازمان آزاديبخش فلسطين در 23آوريل ماه گذشته ميلادي در غزه توافقنامه اي را به امضا رساندند، که بر اساس آن دو طرف در کنار يکديگر امور حاکميتي فلسطين را برعهده گيرند اميد تازه اي در دل فلسطيني ها پديدار شد. اين چهارمين بار پس از اجلاس مکه(2007) و توافق قاهره(2011) و اعلان دوحه(2012) است که دو جريان مهم و تعيين کننده داخلي فلسطين به تفاهم رسيدند و سرنوشت حاکميت را به بحث انتخابات و صندوق راي مي دهند. در سه بار گذشته اين توافقات نتيجه اي در بر نداشت. اما اين بار چه؟ برخي معتقدند اين بار به دلايلي که به آن اشاره خواهد شد با دفعات گذشته متفاوت است. ضمن اينکه بخشي نيز همچنان نسبت به استمرار اين توافق ترديد دارند يا بگوييم نگراني آنها نيز دلايل خود را دارند. اسباب اين توافق را مي توان در احتمالات زير جست وجو کرد: عدم نرمش و انعطاف اسراييلي ها در مذاکرات با تشکيلات خودگردان محمود عباس يا به اصطلاح يک دندگي آنان در گفت وگوهاي اخير با دخالت ايالات متحده آمريکا، ابوماذن را به سمت هماهنگي بيشتر به غزه سوق داده است. علاوه بر آن شرايط فعلي منطقه و بهم ريختگي اوضاع امنيتي و حاکميت بي ثباتي در حوزه هاي مختلف موجب شده هر طرفي قبل از هر چيز در انديشه بهبود وضعيت داخلي خودش باشد. بنابراين فلسطيني ها را به حال خود رها کردند. محمودعباس با دو هدف حاضر به تفاهم و دادن امتيازات محدودي به حماسي ها شده است. يکي به منظور بالابردن توان برگه مذاکراتي خودش با اسراييلي ها و ديگري بازگشت به غزه در انتهاي راه. اما جنبش حماس نيز براي خروج از عزلت و انفعالي که پس از پايان حاکميت اخواني ها در مصر دچار شده به منظور بازگشت به صحنه منطقه اي ناگزير از تفاهم در شرايط ضعيف بوده است. اين تحليل گرچه مبتني بر واقعيت هاي ملموس تري است اما احتمال فروريزي توافقنامه مذکور را در صورت تغيير وزن کشي هاي منطقه اي در بطن خود دارد و بر استمرار آن نمي توان زياد خوشبين بود. اما در صحنه اجرا، قرار است بر اساس اين توافق، شش ماه ديگر انتخابات رياست جمهوري و مجلس قانونگذاري (پارلمان) همزمان در کرانه غربي و نوار غزه برگزار شود. آخرين انتخابات پارلماني فلسطين در سال 2006 برگزار شد که بر اساس آن اکثر کرسي هاي پارلمان را جريان اسلامي حماس به خود اختصاص داد و محمودعباس را مجبور کرد رياست اسماعيل هنيه بر کابينه دولت فلسطين را بپذيرد. اين تفاهم به درازا نينجاميد. يک سال بعد با آغاز درگيري هاي نظامي در نوار غزه و تسخير آن توسط نيروهاي حماس عملادو تشکيلات از يکديگر جدا شدند که تا امروز ادامه دارد. جمعيت فلسطيني ها در حال حاضر بالاي 12ميليون نفر برآورد مي شود که تنها يک چهارم آنها در داخل فلسطين زندگي مي کنند. موضع اسراييلي ها نسبت به اين توافق واضح و قابل پيش بيني بود. آنها محمودعباس را بين صلح با اسراييل يا صلح با حماس مخير گذاشتند. عباس از ابتدا تحت فشار داخل شرط استمرار مذاکرات را البته توقف شهرک سازي در کرانه باختري و اطراف بيت المقدس شرقي و نيز آزادي اسراي فلسطيني اعلام کرده بود و مي دانست که صهيونيست ها آن را نخواهند پذيرفت. موضع آمريکايي ها نيز تفاوت چنداني با اسراييل نداشت. واشنگتن همواره ترجيح مي دهد دودستگي و اختلاف در صفوف فلسطيني ها حاکم باشد تا خودگردان در سايه اين ضعف داخلي مجبور به پذيرش طرح آمريکا شود. از اين زاويه اين توافقنامه را در شرايط جاري بايد امري مبارک براي فلسطيني ها به شمار آورد. امروز که در جاي جاي اين منطقه سخن از تزلزل، بي ثباتي و تفرقه افکني است ايجاد هرگونه وحدت بين دو جريان اصلي حاکم در فلسطين بدون ورود به تفاصيل و جزييات به مصلحت قضيه فلسطين است. اينکه اين توافق استمرار يابد يا سرنوشت توافقات گذشته در مکه، قاهره يا دوحه را پيدا کند به عوامل عديده اي بستگي دارد.
منبع : روزنامه شرق
نظر شما