امروز روز قربانی کردن اسماعیل هایی است که به آنها دلبسته ایم و هر جا که می خواهند دل ما را با خود می برند، آن قدر که از خدا دور کنند و در ورطه بی خبری و حیرانی، سرگردان. / پرونده خبرآنلاین در روز عید قربان و جدا شدن از دلبستگی ها

عید، رجعت کردن به اصل خویشتن است / گفتاری از آیت الله جوادی آملی

«مهم‌ترین نکته‌ای که در اعیاد برای ما مطرح است این است که شما می‌بینید اسلام بر اساس آن حق‌محوری، میلاد هیچ شخصی را عید معرفی نکرد روزی که مثلاً پیامبر به دنیا آمد، روزی که امامی از ائمه(علیهم السلام) به دنیا آمدند که یک شخص مطرح است عید ما نیست البته مسرور هستیم، جامه نو در برمی‌کنیم؛ اما عید رسمی ما نیست زیرا روزی رسماً عید است که عده‌ای مأمور بشوند این ستون دین را نگه بدارند و آن روز عید است روزی که نماز رسمیت پیدا کرد که جمعی با هم هماهنگ بشوند و این ستون را اقامه کنند به نام نماز عید فطر، نماز عید قربان این برای هیچ شخصی نیست و سرّش آن است که دین با شخص کار ندارد با مکتب کار دارد این اصل اول.

مطلب دوم آن است که چرا این دو روز را مثل روز غدیر، مثل روز جمعه به عنوان عید اعلام کردند؟ هر وقت انسان مسئولیّتی داشت و از عهده آن مسئولیت به در آمد و کامیاب شد عود به مبدأ پیدا کرد رجوع به اصل خویشتنِ خویش کرد آن می‌شود عید چون عود کرده به اصل، رجوع کرده به اصل، عود است این می‌شود عید.

ما در سال دو بار آن رجوع اصلی را داریم یکی ماه مبارک رمضان است به ما گفتند روزها روزه بگیرید شب ها به آن عبادات بپردازید اگر یک ماه به وظیفه انسانی‌مان آشنا شدیم و عمل کردیم و به آن اصل بازگشتیم مسرورانه روز عید فطر جشن می‌گیریم و با هم آن نماز عید را می‌خوانیم. در دهم ذیحجّه بعد از اینکه حاجیان، معتمران، زائران حرم نبوی و سرزمین وحی آن وظایفشان را انجام دادند روز نهم در عرفات وقوف داشتند شب دهم روی آن شن های مشعر تا صبح «یا الله» گفتند، روز دهم آمدند و رمی جمرات کردند شیطان و نماد شیطانی را رجم کردند و قربانی کردند و از اعمال فراغت پیدا کردند و به آن اصل برگشتند، عید می شود.

بنابراین اصل اول آن بود که در اسلام شخص مطرح نیست و مکتب مطرح است. اصل دوم آن است که در این دو بار، دو وظیفه رسمی انسان انجام داد، خوشحال است که به اصل خود بازگشت مبدأ خود را شناخت با او رابطه پیدا کرد لذا عید خواهد بود در این قنوت های مخصوص عید قربان و عید فطر به خدا عرض می‌کنیم خدایا! تو را به این روز قسم که این روز، روز قیام مسلمین و عید مسلمین است شرف و کرامت مسلمین است «اللهمّ إنّی أسئلک بحقّ هذا الیوم الّذی جعلته للمسلمین عیدا» و برای وجود مبارک رسول گرامی «زخراً و شرفاً و کرامةً و مزیدا» این خواسته‌های خودمان را عرض می‌کنیم چنین روزی است.

سرّش آن است که یک وقت کسی نگاهش یک نگاه بسته است مثلاً جلوی پای خود را می‌بیند می‌گوید انسان که می‌میرد می‌پوسد و دیگر هیچ، یک وقت می‌گوید انسان که می‌میرد از پوست به در می‌آید و ابدی می‌شود خب اگر این نگاه دوم حق بود چه اینکه این حق است برای ابدیّت چه کار باید کرد؟ باید یک کالای ابدی تهیّه کرد. اگر ـ معاذ الله ـ مرگ، پوسیدن بود که انسان می‌میرد و می‌پوسد و می‌رود در آن چاله تمام می‌شود دیگر این همه انبیا و اولیا لازم نبود اما اگر این تن را رها می‌کند و برای ابد می‌ماند به انبیای قبلی گفتند که ما اگر به دستورهای شما عمل نکنیم چه می‌شود و به دستورها عمل بکنیم چه می‌شود؟ آنها فرمودند یک پاداشی هست یک کیفری هست اگر عمل کردید پاداش، اگر نکردید کیفر.

آنها می‌گفتند چه موقع به ما پاداش و کیفر می‌رسد؟ می‌گفتند که بخش ضعیفی از آن اعمال و پاداش و کیفر در دنیاست که آثارش را می‌بینید و بخش اساسی و مهمّش بعد از مرگ است انکار اینها زیاد می‌شد می‌گفتند انسان که می‌میرد می‌پوسد در قبر که رفته تمام می‌شود بعد در عالَم رؤیا چیزهایی را خدا نصیب اینها کرد که می‌دیدند بشر اوّلی می‌خوابید ولی رؤیایی نداشت اینها می‌آمدند طبق نقل مرحوم کلینی به انبیا می‌گفتند اینها چیست که ما در عالم خواب می‌بینیم؟ آنها می‌فرمودند نمونه‌ آن حرف هایی است که ما به شما می‌گوییم شما خیال نکنید انسان رفته داخل این گودال، این گودال خبری هست انسان است و برزخ او و ابدیّت او مگر انسان نابود می‌شود؟! لذا انسان وقتی که این معنا را شناخت با مبدأش رابطه پیدا می‌کند، اولا وقتی سرفراز در آمد جشن می‌گیرد ثانیا از این جهت روز عید قربان که انسان آن اعمال را انجام داد عید اوست.»

  اجابت دعا در زمان عید بیشتر است/ شرح روایتی از  مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی

از بین اعیاد، یکی روز عید فطر است. ما در روایات داریم که آن هم زمان مؤثر بر روی اجابت دعا است. علی(علیه‏السلام) روز عید فطر در خطبه ‏ای این جملات را فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ يَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عِيداً وَ جَعَلَكُمْ لَهُ أَهْلًا فَاذْكُرُوا اللَّهَ يَذْكُرْكُمْ وَ كَبِّرُوهُ وَ عَظِّمُوهُ وَ سَبِّحُوهُ وَ مَجِّدُوهُ وَ ادْعُوهُ يَسْتَجِبْ لَكُمْ». حضرت راجع به روز عید فطر می فرماید درخواست کنید از خدا و دعا کنید و بدانید که این دعاها را خداوند به اجابت می ‏رساند و می‏ پذیرد. معلوم می‏شود این زمان خاص روی اجابت دعا اثر دارد.

عید قربان هم که به آن «عید أضحی» می‏ گویند، همین‏طور است. آنجا هم از علی(علیه‏السلام) روایتی است که حضرت فرمود: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَخْطُبُ يَوْمَ النَّحْرِ»؛ یعنی شنیدم که پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) در روز عید قربان داشت خطبه می‏ خواند؛ «وَ هُوَ يَقُولُ هَذَا يَوْمُ الثَّجِّ وَ الْعَجِّ»؛ بعد خود پیغمبر «ثجّ» و «عجّ» را معنا می‏ کنند؛ به «عجّ» که می ‏رسند، می‏فرمایند: «وَ الْعَجُّ الدُّعَاءُ فَعِجُّوا إِلَى اللَّهِ»؛ یعنی «عجّ» همان دعا است؛ از خدا درخواست کنید. بعد پیغمبر این جملات را فرمود: «فَوَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَا يَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ». قسم به آن موجودی که جان من در دست او است، کسی از اینجا نمی ‏رود مگر اینکه مورد مغفرت خداوند قرار می ‏گیرد. معلوم می‏ شود دعا در آن روز مؤثر بود.

البته در روایت مربوط به عید فطر، علی(علیه‏السلام) در خطبه ‏شان به خود زمان تکیه می‏ کند و می‏ فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ يَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عِيداً»؛ و بعد هم می‏ فرمایند:«وَ ادْعُوهُ يَسْتَجِبْ لَكُمْ». پس معلوم می‏شود این زمان بر دعا مؤثر است. ولی در اینجا دارد خطبه را در آن روز پیغمبر خواند و بعد فرمود که این روز چنین‏وچنان است. این روایت با آن روایت در همین جهت عامل «زمان» مشترک است؛ یعنی خود این روزها بر روی دعا مؤثر است. البته در روایت عید قربان، یک موضع و مکان مشخص هم مطرح است. چون حضرت فرمود: «لَا يَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ امّا در روایت عید فطر موضع و مکان مطرح نیست؛ فقط زمان روز عید مطرح شده است.

هر دو روایت مربوط به عید فطر و عید أضحی است که در این دو روز «نماز عید و خطبه» تشریع شده است. چه بسا مسأله این است که در آن روز و آن زمان، توجه به خدا بیشتر است و لذا دعا هم به اجابت نزدیک‏تر است. چون هر دو روایت بخشی از خطبه نماز عید بود؛ هم برای علی (علیه‏السلام)، هم برای پیغمبر اکرم(صلّی‏ الله ‏علیه ‏وآله ‏وسلّم)، هر دو خطبه است. لذا این نکته که در بحث دعا مطرح است که هسته مرکزی دعا از نظر پذیرش که عبارت از توجه داعی به خداوند است را تقویت می‏ کند. یعنی هرچه توجه بیشتر باشد، تأثیر دعا هم بیشتر می‏ شود. هر دو روایت مربوط به روز عید و خطبه و هنگام نماز عید است. یعنی در دو موقعیتی است که انسان‏ ها متوجه خدا هستند؛ چون وقت نماز عید است و اصلاً برای عبادت و نماز و توجه به خدا آنجا جمع شده ‏اند. لذا آنچه که در دعا مطرح است و نسبت به اجابت، هسته مرکزی دعا است که همان توجه إلی ‏الله ‏تعالی است، در هر دو موقعیت فراهم بوده است. در روایتی که برای پیغمبر است، حضرت می‏ فرماید: «لَا يَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ کسی از اینجا نمی‏ رود و متفرّق نمی ‏شود مگر آنکه آمرزیده شده است.»

اسماعیل تو کیست؟/ نوشته ای از دکتر علی شریعتی

«نیمه روشنفکران بی درد و دل، خرده می گیرند که قربانی چرا؟ خدا چراخون را دوست بدارد؟ شگفتا ! شگفتا ! چرا نمی فهمند؟ این او نیست که خون می طلبد ، قربانی می خواهد، این عاشق استکه بدان سخت نیازمند است. می خواهد به او ، نه ، به خودش‌ ،به دلش ،ایمانش ، نشان دهدکه :من اسماعیلم را نیز قربانی تو می کنم! نشان دهد که من در دوست داشتن ،در ایمانم مطلقم!

مطلق! آری قربانی! عشق تشنه می شود، خون بایدش داد.سرد می شود، آتشش باید زد. گرسنه می شود، قربانی بایدش کرد. عشق با قربانی،با خون ، نیرو می گیرد ، زلال می شود، رشد می کند،پاک و بی لک می شود،گرم و نورانی می شود..... از هر چه جز خود زدوده می گردد، مجرد ، بی غشی ، صافی ، ناب!

و اکنون عید قربان است! ... این را تو خود می دانی، تو خود آن را، او را - هر چه هست و هر که هست - باید به منا آوری و برای قربانی، انتخاب کنی، من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم:

آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" می خواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید می افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا " پیام" را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به "فرار" می خواند. آنچه تو را به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می کشاند، و عشق به او، کور و کرت می کند؛ ابراهیمی و "ضعف اسماعیلی" ات، تو را بازیچه ابلیس می سازد.

در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی ات تنها یک چیز هست که برای بدست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل توست، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، یا یک حالت، یک وضع، و حتی، یک " نقطه ضعف"!

... و اکنون، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده‌ای. اسماعیل توکیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ شغلت؟ پولت؟ خانه‌ات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ خانواده‌ات؟ علمت؟ درجه‌ات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیبایی‌ات؟ و .... من چه می‌دانم؟ این را باید خود بدانی و خدایت. من فقط می‌توانم نشانی هایش را به تو بدهم، آنچه تو را در راه ایمان ضعیف می‌کند، آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می افکند، آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا پیام حق را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به توجیه و تاویل‌های مصلحت‌جویانه و ... به فرار می‌کشاند و عشق به او کور و کرت می‌کند و بالاخره آنچه برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل تو است! اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئی، یا حالت، یا یک وضع، و یا حتی یک نقطه ضعف! تو خود آن را هر که هست و هر چه هست باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب کنی. چه: ذبح گوسفند به جای اسماعیل قربانی است، و ذبح گوسفند به جای گوسفند قصابی!!! »

هر عملی که در آن تقرب باشد، قربانی است / آیت‌الله محمدی ری‌شهری

«راز و رمزهای فلسفه قربانی که یکی از مناسک حج است، پیام‌ها و نکات قابل توجهی برای زائران خانه خدا و امت اسلام دارد. قربانی هم فلسفه عبادی و عرفانی دارد و هم فلسفه سیاسی و اقتصادی بر آن قابل ترسیم است. نخستین حکمت روشن قربانی که در قرآن به آن اشاره شد، بالاترین مراتب تقوی است. در آیه 37 از سوره حج می‌خوانیم که :«لن ینال الله لحومها ولا دماءها ولکن یناله التقوی».

یعنی خون و گوشت قربانی که جزء مناسک منی است به خدا نمی‌رسد، بلکه روح عمل است که تقرب‌آور است و تقوای این کار به خدا می‌رسد. عمل قربانی کردن در واقع یک حکم دارد یک حکمت. حکم آن، کشتن یک گوسفند و حکمت آن با تقوا بالا رفتن. هر عملی که در آن تقرب باشد، قربانی است. این تقوا نه تنها به طرف خدا صاعد می‌شود بلکه به خدا می‌رسد و چون تقوی، وصف نفسانی روح انسان متقی است که جدای از جان انسان نیست، اگر تقوی به خدا برسد، انسان متقی نیز به خدا می‌رسد.

تقوی مراتبی دارد و قربانی می‌تواند اشاره به بالاترین مراتب تقوی باشد. یک مرتبه از تقوی اجتناب از گناهان است، مرحله بالاتر، اجتناب از مطلق کارهای ناپسند چه گناه و چه مکروه است؛ و بالاترین مرتبه‌اش نیز این است که در دل انسان جز محبت و عشق به خدا و ارزش‌های دینی چیز دیگری نباشد که «دل حرم خداست».

نخستین حکمتی که قربانی در حج دارد این است که حضرت ابراهیم اسماعیل را برای قربانی آماده کرده؛ داستانش مفصل در قرآن آمده است: «پسر عزیزم من در خواب دیدم خداوند به من دستور داده تو را قربانی کنم، پسر هم تسلیم شد و گفت: هر چه خدا به تو دستور داده درباره من انجام بده و من صبر می‌کنم». پیرمردی که در اواخر عمر، خدا به او جوان برومندی مانند اسماعیل داده است اکنون می‌خواهد او را با دست خودش در منی قربانی کند. حتی تا آخرین مراحل دستور را انجام داد و به تکلیف خود عمل کرد. کارد به حلق اسماعیل گذاشت و فشرد، ولی کارد نبرید. این اشاره به بالاترین درجات تقوی است؛ یعنی عاشق خدا هیچ نوع وابستگی و دلبستگی ندارد. تا انسان از همه وابستگی‌ها و دلبستگی‌ها نگذرد به کمال مطلق و محبوب مطلق نمی‌رسد. به سخن دیگر وقتی انسان از همه محبوب‌ها گذشت و دل را از محبت غیرخدا خالی کرد، آن وقت است که به محبوب مطلق که خداست می‌رسد «قلب المومن عرش الرحمن» دل مؤمن عرش خداست و در این‌جاست که انسان به عید مطلق می‌رسد.

قربانی روز عید می‌تواند اشاره‌ای باشد به بالاترین مراتب تقوی که در اثر حج و نورانیت حج به آن دست یافته و آن عید لقاءالله است که برای دیدار صاحبخانه آمده است. این‌جا نیامده که فقط خانه را ببیند، آمده صاحبخانه را ببیند. کسانی می‌توانند در واقع به زیارت صاحبخانه نایل شوند که قلب و دلی سالم داشته باشند. قلب سالم را هم امام تفسیر می‌کند: قلبی که جز خدا در آن نباشد. منی در واقع قربانگاه عاشقان خداست. دلبستگی به هر چیزی غیرخدا، با توحید مطلق منافات دارد و یک نوع شرک است و حتی انسان اگر دلش با غیرخدا باشد یک شرک پنهان در دل اوست. موحدین کامل که دنباله رو ابراهیم خلیل الرحمن هستند، کسانی هستند که دل را از غیرخدا خالی کردند و مراسم نورانی حج این استعداد و ظرفیت را دارد که انسان به آن موقعیت برسد.»

/6262

کد خبر 378989

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۷:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۳
    9 0
    یا الله