حدود چهارده سال از تاريخ برگزاري نخستين همايش حاميان نسخ خطي، به ابتکار کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي، ميگذرد؛ چهارده دوره برگزاري اين کنگره گرانسنگ، علي رغم پذيرشِ افت و خيزها و ضعفها و قوتهاي آن، از حق نبايد گذشت که به اذعان بيشترين پژوهشگران متون کهن و نسخ خطي، نفس برگزاري اين نوع جلسات، تاکنون داراي ثمرات و فوائدي بوده است.
به طور طبيعي، پس از چهارده دوره تجربه برگزاري، سطحي که جامعه پژوهشگران متون کهن از اين همايش انتظار دارند، اين است که آن نسبت به سالهاي پيشين، از يک رشدِ پلکاني نسبي و تعالي متناسبي برخوردار بوده باشد؛ اما واقعيت اين است که با مطالعه اجمالي وضعيتِ سيزده دوره از همايش، ميتوان اذعان کرد، علي رغم رشد کمّي قابل تقدير همايش، به نظر ميرسد به لحاظ کيفي، اين همايش در برخي بخشها، آنگونه که انتظار بوده است، متوليان و متصديان برگزاري همايش، نتوانستهاند از ظرفيتها و تجربيات بهره کافي برده و رضايت محققان را فراهم آورند.
به باور راقم، شايد دو علتِ اساسي در اين تقليل سطح و افت و خيزها، نقش بنياديني داشته باشد، يکي اينکه با چشم پوشي از مسأله عدم استفاده و بهرهمندي از نظرات محققان و صاحبنظران متون کهن در جلساتِ مقدماتي همايش، عدم پيوستگي همايشها بوده باشد، يعني وقتي همايش به اتمام ميرسد، تا هشت ماه ديگر تقريباً برنامه و جلسات مقدماتي همايش بالکل تعطيل است؛ در صورتي که چنين همايشهاي مهمّ و سرنوشت ساز، سزاوار است داراي دبيرخانه دائمي بوده و جلسات مقدماتي همايش، به طور پيوسته در طول سال فعال باشند، نه اينکه دو يا سه ماه مانده به برگزاري آن، به يکباره فعال شوند و فراخوان همايش، به جاي مصدر اصلي (وبسايت کتابخانه ملي) در وبسايتهاي ديگر ارائه گردد!
دومين مسألهاي که به نظر ميرسد در تنزيل و تقليل سطح همايش تا حدودي دخيل بوده است، محدود نمودن کار همايش به منابع ارسالي از سوي محققان به کتابخانه است، در صورتي که جملگي ميدانيم آثار متعددي در حوزه تراثيات از سوي شخصيتها و دانشمندان، در داخل و خارج از کشور منتشر ميگردد، امّا به دلائلي که چندان دور از ذهن هم نيست! همزمان با فراخوان عمومي به همايش ارسال نميشود و بالمآل اين آثار ارزشمند، به هيچ روي در پروسه ارزيابيها قرار نميگيرند؛ اين در حالي که چنين همايشي در چنين سطح سترگي، نبايستي ارزيابي خود را محدود به آثار ارسالي به دبيرخانه همايش نمايد؛ مضافاً بر اينکه اصولاً کتابخانه ملي به جهت محور بودن، نوعاً داراي نسخهاي از اين آثار هم است.
نکته اساسي ديگري که به اعتقاد راقم بزرگترين نقطه ضعف اين همايش، محسوب ميگردد، اين است که، اين همايش فاقد چشم انداز و راهبرد تعريف شده است، متأسفانه اهداف برگزارکنندگان آن از همان ابتدا به درستي تعريف نشده است، دقيقاً دانسته نيست اين دورههاي همايش، قطعاتِ کدام پازلارزندهاي را تکميل ميکنند؟ اهداف چيست؟ يا بک گراندِ کار و رويکردهاي اين چهارده دوره همايش، چه بوده است؟ يا بر فرض وجود آن، اين راهبردها و رويکردها و اهداف روي چه ملاکات و اصولي بنا شده است؟ حقيقت اين است که مطالعه دادههاي چهارده دوره از برگزاري همايش، علي رغم دقت فراوان، نميتوان به قدر جامعي مشترک و مشخص دست يازيد. با اينکه هر دوره از همايش ميتوانست با توجه به مناسبتها، شخصيتها، موضوعات و مقتضياتِ زماني، تعاريفي مشخص ميداشت، يا داراي شعار و پيام و جهت مشخصي ميبود و به طور طبيعي با اين وجود چنين امور، روند تقديرها از آثار و شخصيتها نيز سمت و سوي منطقيتري مييافت؛ به عنوان مثال جا داشت، همايش سال جاري، به جهتِ گام چهاردهم آن، با همفکري ميشد يک رويکرد ويژه هم داشته باشد و به عنوان پيشنهاد، از چهارده اثر تراثيِ مربوط به چهارده عليهم السلام، تقدير شود.
از ديگر نکاتي که شايسته بود در اين نوع همايشها مورد توجّه قرار ميگرفت، اينکه طي يکسال مقالاتي در موضوعات پيشنهادي (با توجه به رويکردها و اهداف هر ساله) از محققان جذب ميشد و همزمان با همايش در قالب مجموعه مقالاتي منتشر و توزيع ميگرديد.
يا نکته ديگري که حتماً ميبايست مدّ نظر عزيزان در همايشها قرار ميگرفت بحث نقد و بررسي نقاط قوت و ضعفهاي يک سال فعاليتهاي تراثي، در حوزههاي فهرست نويسي، تصحيح متون، نسخه پردازي و امور وابسته به آن، همراه آسيب شناسي و ارائه رهنمودها و راهکارهاي لازم جهت رشد کيفي و کمّي آثار، به تفکيک موضوع انجام ميگرفت؛ کساني که دستي در مطالعات متون کهن و نسخ خطي داشتند (به تناسب موضوع و دستور جلسه)، با سخنراني علمي خويش و ارائه مقالات، درباره بايستهها و خلأهاي پژوهش بر روي متون کهن سخن ميگفتند.
بدون ترديد اگر اين جلسات به صورت کارشناسانه و با زمان بندي مناسب و دقيقي تنظيم و از پيش تعريف گردد، قطعاً از برگزاري اين همايش يک روزه وزين ميتوان بهرههاي زيادي برد، در طي يک روز کامل، دست کم ده تا بيست شخصيت متخصص داخلي و خارجي، هر يک طي چند دقيقه ميتوانستند به ايراد سخنراني علمي بپردازند و صد البته تنها افراد متخصص در امر نسخههاي خطي دعوت مي شدند و سخنان آنان نيز دقيقاً حول محورها و موضوعات مختلف نسخ خطي ايراد ميگرديد، چيزي که متأسفانه در دورههاي مختلف اين همايش کمتر ديده شده است و بعضاً کساني براي سخنراني دعوت شدهاند که مطلقا سنخيتي با دنياي تراثيات نداشتهاند و موضوعات ديگري را مطرح نمودهاند که کاملاً با ماهيت و روحِ اين نوع همايش در تقابل آشکار بوده است!
نکته اخيري که به نظر راقم ميرسد بايد فکري اساسي روي آنها صورت گيريد، مسأله جوايز اين نوع همايشها است. جايزه در لغت به معاني <اجر، انعام، پاداش، جزا، خلعت، صله، عطیه، مدال و ...> آمده است و هدف از آن اين است که فرد برگزيده و برنده، با دريافت اين جايزه، احساس نمايد حقيقتاً تغييري بنيادي در زندگي وي حاصل شده و از نقطه ای به نقطه ديگر عبور داده شده است! به طور قطع و يقين عدم اعطاي جوايز مادي در سطح نازل، از اعطای آن شايد بهتر باشد! با توجه به روند نزولي سطح جوايز در دورههاي اخير همايش، پيشنهاد مي گردد که از اين دوره به بعد، جوايز تدرّجاً و ترجيحاً به سمت "جوايز معنوي" سوق داده شود. به عنوان نمونه صدور "لوح افتخار معرفي به بنياد ملي نخبگان" به نام برگزيده همايش، ميتواند يکي از بهترين و ارزشمندترين نوع جوايز به محققان بوده باشد؛ درغير اين صورت، با توجه به وضعيتِ اقتصادي کشور و محدوديت مالي کتابخانه ملّي، مسأله کمّي و کيفي جوايز به عنوان يک مشکل غير قابل حل و قابل انتقاد، همواره بر بدنه همايش باقي خواهد ماند.
با همه اين احوال، ترديدي نيست که اصل برگزاري اين همايشها يک ضرورت است و بايد با قدرت ادامه يابد ان شاء الله، در عين حال منافاتي ندارد که عزيزان تلاش نمايند، تا در طول سال، به تناوب، طيّ جلساتي اختصاصي با حضور صاحبنظران در حوزه نسخ خطي، آن را آسيب شناسي کنند تا ان شاء الله برگزاري اين همايش در دورههاي بعدي، با ارتقاي کمّي و کيفي توأم باشد؛ چنين باد.
نظر شما