مراسم افتتاحیه سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر امسال با یک اتفاق جدید همراه بود و آن قرائت متن زیبایی در رثای پیامبر اعظم(ص) بود که با استقبال فراوان حاضران در مراسم مواجه شد.

به گزارش خبرآنلاین، سید مهدی شجاعی، نویسنده شناخته شده و محبوب کشور که در کارنامه فعالیت های خود، فیلمنامه نویسی و مشاوره فیلم نیز به چشم می خورد، در افتتاحیه سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر یادداشتی را قرائت کرد که متن کامل این یادداشت برای نخستین بار در خبرآنلاین منتشر می شود. آنچه در ادامه می خوانید یادداشت این هنرمند است:

یکی بود و جز یکی نبود. آن یکی خدا بود. و جز خدا هیچکس نبود. و خدا خود همه بود. و هیچ نقطه ای از او خالی نبود. فراگیر، بی کم و کاست، بی عیب و نقص، بی نیاز مطلق. واحد، احد، فرد، صمد، ولم یکن له کفواً احد.

کنت کنزاً مخفیاً فأحبَبْتُ أن اُعْرَف.
من گنجی نهان بودم و ناشناخته، خوش داشتم که جلوه ای کنم.
پس خلق را آفریدم تا به چشم معرفت تماشایم کنند. باشد که از این رهگذر، به کمال رسند و به قله عبودیت و بندگی دست بیابند.

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنس إِلَّا لِيَعْبُدُون - ای لیعرفون-
پس دست به کار خلقت شدم و آفرینش را آغاز کردم.
ابتدا و پیش از هر چیز نور محمّد(ص) را آفریدم.
اوّل ما خلق الله نورمحمّد(ص).

و نام دیگرش را عقل نهادم، تا پیش از حرکت، هدف را و مقصد و مقصود را ساخته و پرداخته باشم.
برای آفرینش این نور - که بعدها بشر، صادر اوّلش خواند یا حقیقت محمّدی-از میان اسماء حسنایم، آن اسم را که دوست¬تر می داشتم، به کار گرفتم و یا علی گفتم.
و گفتن یا علی همان و آفرینش دو نور محمد و علی همان.
إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَیَكُونُ.

محمد را بر برترین مکان نبوّت و رسالت نشاندم و علی را بر برترین مقام ولایت و امامت.
و چنین مقدّر کردم که دفتر ارسال رسل را در منتهای نقطه اوج، با ارسال خاتم المرسلین، ببندم و درست در همان نقطه؛ دفتر امامت را با نزول علی بگشایم تا شاهراه میان زمین و آسمان، همچنان مفتوح بماند و تعامل میان عرش و فرش در بستر امامت، تا قیام قیامت، تداوم بیابد.

و بنیاد آفرینش با ظهور این دو نور، محکم و استوار... نه... هنوز اصل داستان مانده بود.
نوری که بتواند لطافتم را به تجلّی بنشیند، عطوفتم را نمایندگی کند، و مهربانی بی بدیلم را به زیباترین وجه خود- که همان وجه من بود- و یبقی وجه ربّک، به ظهور برساند.

پس، از امتزاج آن دو نور، به ترسیم نور فاطمی پرداختم. که اصل، فاطمه بود و آن دو دیگر، مقدّمه.
و لولا فاطمـه لما خلقتکما.
و به او جلالتی بخشیدم که فوق جلالتش، هیچ مقامی نباشد، مگر جلال خودم و او را در منزلتی از بخشش و عطوفت نشاندم که هیچ دستی بالای دست او نباشد، مگر دست نوال و نوازش خودم.
و آنگاه از نور فاطمه، بر دو نور حسن و حسین، جامه خلقت پوشاندم.

و این انوار را که یگانه بودند و پنج گانه می نمودند، اساس، محور، یا بهانه خلقت قرار دادم و کلّ عالم را به طفیلی آنان آفریدم.
طفیل هستی عشق اند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری.
به بوی زلف و رخت می روند و می آیند
صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری
به یمن همّت حافظ امید هست که باز
اری اسامر لیلای لیله القمری

من که خداوند قادر و لاشریک و یکتایم این آیه ها و آینه ها را برای خودم آفریدم. برای دل خودم، برای اینکه جمال بی¬بدیل خودم را در آنها تماشا کنم. برای این که حبیب و محبوبی داشته باشم، عاشق و معشوقی داشته باشم و عارف و معروفی.

من این انوار را آفریدم تا خودم همدمی داشته باشم، هم کلامی و هم نفسی.
و پس از آن، عالم و آدم را نه فقط برای اینان که از نور وجودشان و با دستهای خودشان آفریدم و اداره زمین و آسمان را و اداره عالم امکان را به ایشان سپردم.
نه فقط عرش و فرش و لوح و قلم که حتی طینت آدم به دست اینان پدید آمد و سرشته شد.

وقتی نور حقیقت محمدی در جهان درخشید، بشریت به آنچه حسرتش را می کشید، رسید و خدا هم رفتار خلایق را با آینه تمام نمای خودش دید.
و در این میان، ذهن شاهدان و ناظران و فرشتگان هفت آسمان را یک سئوال پر کرد و آن این که:
در مقابل چنین پیامبری که کاملترین مَظهر و مُظهر خداست در مهربانی و عطوفت و رحمت، در مقابل چنین پیامبری که روشن ترین چراغ عشق و موّدت است در زمین و مجلی و مجری تمامت بخشش خداست، چگونه می توان نشست؟ چگونه می توان ایستاد؟ و چگونه می توان به زانوی خضوع و خشیت در نیفتاد؟

با چنین دوستی مجسّمی چگونه می توان دشمن بود؟ و چگونه می شود دشمنی کرد؟
تنها و تنها جهالت و کوری است که می تواند کسی یا کسانی را در مقابل چنین مهربانی درخشانی بایستاند.
او خود امّا هیچ دشمنی و عداوتی را با خویش جدّی نمی گرفت.
(ریشه جهالت را باید سوزاند امّا آن عداوتی که از جهالت سر می زند، جدی نباید گرفت.)
چه کرد با آن کسی که هر روز از بام عداوت، بر سرش زباله و خاکستر می ریخت؟
تا وقتی که بود، از پیامبر نه تنها حرفی نشنید که حتی نگاهی عتاب آلود ندید. معلوم بود که پیامبر حضور و رفتارش را جدّی نگرفته است.
امّا وقتی نیامد، وقتی نبود، پیامبر غیبتش را جدّی گرفت. و جای خالی¬اش را محل پرسش دید.
- بیا و باش . بیا و بر سرم زباله و خاکستر بپاش امّا باش!
این خلق و خوی محمدی است. و از محمد و با محمد نیست هرکه از این خلق و خو بهره مند نیست.
اساس و بنیان و فلسفه ظهور و بعثت او گسترش مهربانی و کمال بخشیدن به مکارم اخلاقی و کرامات انسانی است.
پس آنان که یکپارچه کینه و قساوت اند، آنان که بویی از لطافت و مهربانی نبرده اند، هیچ نسبتی با پیامبر رحمه للعالمین ندارند. اگرچه تحت لوای او اظهار وجود کنند.

و آنان که با خلق و خوی پیامبر بیگانه اند و خود را از پیروان او قلمداد می کنند، کسانی که با نام پیامبر خاتم سکه های بدل، ضرب می کنند، کسانی که دین می فروشند و دنیا می خرند، کسانی که نام پیامبر را پوشش جنایت های خود، قرار می دهند، کسانی که از نام پیامبر سود می جویند، کسانی که با رفتارشان، چهره ای مخدوش و مغشوش از پیامبر رحمت، به جهان نشان می دهند،کسانی که به نام پیامبر، آموزه های پیامبر را تحریف می کنند. کسانی که به اسم پیامبر، رسم پیامر را تغییر می دهند، بیش از دشمن به ساحت پیامبر لطمه می زنند.

از دشمنان برند شکایت به دوستان چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
آنان که دست به خون خلایق می آلایند، آنان که حرمت و حیثیت مردم را - که همگی عیال الله اند - زیر پا می گذارند، هیچ نسبتی با پیامبر رحمت ندارند. اگرچه خود را در عداد سپاه پیامبر بشمارند.

آنان که خیانت در امانات خالق و مخلوق را روا می دارند، هیچ نسبتی با پیامبر امین ندارند.
آنان که در دل کینه مخالفانشان را می پرورند هیچ نسبتی با پیامبر انصاف و رحمت ندارند.
پیامبری که در اوج قدرت، مخالفین و معاندین خود و خدایش را بخشید و برگذشته آنان چشم پوشید و بر سر آینده شان دست رأفت کشید.

الیوم یوم المرحمه
آنان که نهانخانه خلایق را آشکار می سازند، هیچ نسبتی با پیامبر ستارالعیوب ندارند.
پیامبری که خطاهای آشکار خلایق را نادیده می گرفت و از کنار خطاهای پنهان دیگران، ناشنیده می گذشت.
آنانی که با خشم و خشونت مأنوس ترند تا مهربانی و عطوفت، هیچ نسبتی با رسول رأفت ندارند.
امّا در هر کجای عالم، هرکه، از هر ملت و مملکتی، با هر زبان و فرهنگی و از هر دیار و قبیله ای و قبله ای که اهل عشق و محبت و مهربانی است، از رسول خاتم و با رسول خاتم است.

حق است اگر بر چنین رسول دلسوز و استواری، خدای جهان و فرشتگان هفت آسمان درود بفرستد و عموم مؤمنان را نیز به ارسال درود و سلام ترغیب و تشویق کند.
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 398468

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
    38 7
    خدای محمّد اجرت دهد سید مهدی
  • سیدمهدی A1 ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
    31 7
    دمت گرم و سرت خوش باد سید خداوند اجرت دهاد
  • توحید IR ۱۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
    6 0
    سلام خدا بر پیامبر نور و رحمت، سلام خدا بر محمد امین
  • بی نام IR ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
    4 3
    کسانی که دین می فروشند و دنیا می خرند .
  • بی نام IR ۱۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
    0 0
    آنان که از ضمیر ذهن و ته قلب خالصانه صحبت میکنند وواقعیات دینی را بیان می کنند در واقع اصل دین ما شعیان راستگویی درستکار ی ،رفعت ، دوری از غیبت ودروغ وافترا به هم نوع خود می باشد بیائید برگردید به لوای اسلام ناب نه اسلام پول ومقام حزب گروه این تندرویها باعث خدشدارشدن دین می شود بیائبد انسانها راجذب نمایئد بقول فرمایش پیامبر اعظم بیائید از دشمن دوست سازیم نهاز دوست دشمن
  • محمد IR ۱۲:۵۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
    7 0
    آقا، بی نهایت عالی.انشاالله صله این مدح و رثا را درکنار حوض کوثر از دستان مبارک مولا علی ع دریافت کنید. درحالی که خداوند از شماراضی باشد.وآنگاه، پیامبر ص و زهرای مرضیّه س وحسنین ع هم بارضایت برشما نظر رحمت بیفکنند.
  • بی نام A1 ۲۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۵
    0 0
    احسنت.... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین...