سی وچند ساله شدم همسر این زن؛ چه کنم؟!
خانهام جبهه، عزیزان همه دشمن، چه کنم؟
همه روزم شده از دست عزیزش شب تار
نیست امید و ندارم دل روشن، چه کنم؟
عمرمان رفت و نشد رام دل سنگ سیاه
در دلش نیست محبت نوک سوزن، چه کنم؟
سالها سوختم و ساختم و دم نزدم
تا بیابم به دلش یک ره و روزن، چه کنم؟
چه کنم با که بگویم که اسیرم به خدا
نه به یک خال که با کیسه ارزن، چه کنم؟
گر فراری بشوم گم بشوم دور شوم
شوم آواره سر کوچه و برزن، چه کنم؟
بخرم روز زن از زر دو النگوی بدل
یا بخوانم غزلم با لب الکن؟ چه کنم؟!
6060
نظر شما