قوانین و مقررات ویژه ای برای پیشگیری از جرایم و تخلفات صنفی و مشاغل وجود دارد. این گذشت زمان است که تعیین می کند مجازاتهای تعیینی چقدر بازدارنده بوده اند. هر قدر که اهمیت مشاغل مربوطه از حیث نزدیکی به جان و مال و ناموس مردم بیشتر باشد این مقوله نیز حساستر می گردد تا آنجا که به برخی از این مشاغل واژه مقدس گفته می شود و برای نیل به این مشاغل ، اتیان سوگند لازمست. از جمله این مشاغل می توان به پزشکی و قضاوت و وکالت نام برد.
ادبیات طنز ملل و کشورمان نیز سرشار از اینگونه نوشته ها درباره اطبا و قضات فاسدست و مثلا می توان در کتاب های عبید زاکانی فصلهای جداگانه ای ویژه این مشاغل یافت که این سابقه ادبیات طنز نشانگر لزوم در مرئی و منظر بودن صاحبان این مشاغل است. و البته بی دلیل نیست که بر اساس اصل 165 قانون اساسی کشورمان باید تمامی محاکمات باید علنی برگزار شود تا در وقت مقتضی ، قاضی خطارکار به تیغ طنز! نواخته گردد.
همچنین از تجربه کاری خود چنین آموختم که مقررات و قوانین بازدارنده برای این مشاغل به هیچ عنوان توانایی لازم را ندارند مگر آنکه اخلاق و فرهنگ بر سر آن جایگاهی متین داشته باشد. اصولا احترام مردم نیز به لازمه داشتن اخلاق و فرهنگ دارندگان این مشاغل بر می گردد. چنانکه در گذشته به پزشکان ، حکیم می گفتند.
بنابراین اگر اخلاق و فرهنگ از این مشاغل فاصله گیرد ، طبعا احترام مردم نیز کمتر شده و اینجاست که طنزپردازان زبده از روی اصلاح ناچار به پرداختن غلوآمیز به خطاهای مرتکبین به این مشاغل می پردازند. در وکالت اگر فرهنگ و اخلاق را در کناری بنهیم ، پولست که پارو می شود و در صورت شکایت و حتی محکومیت و برکناری از وکالت ، وکیل متخلف بارخویش را بسته و ککش نمی گزد و این وکلای راستین و پایبند به سوگند هستند که باید به پای بدنامی اندک متخلفان بسوزند.
اینجاست که من از سازنده مصلح طنز حمایت کرده و کار او را نرم افزاری برای بازگشت اخلاق و فرهنگ به وکالت می دانم زیرا سخت افزار قوانین نخواهد توانست چنین باری را بردارد و اینک اگر کسی چون آقای مهران مدیری بتواند درباره قضات نیز چنین طنزی بسازد مردم کاملا درباره مصلح بودنش قانع می شوند.
مصطفی ترک همدانی
وکیل دادگستری
نظر شما