آیا واقعا داعش قدرتمند است؟ پاسخ منفی دقیق نیست، گزینه مثبت هم درست نیست. پس دلیل قدرت و توانایی این گروه چیست؟این نهتنها یک سوال،که یک نگرانی روزافزون، با هر معیار و استانداردی است که از آن تبعیت میکنید. اما آیا بهتر نیست قدری تعارف را کنار گذاشته و با مخاطره داعش آنگونه که هست برخورد کنیم، نه آنطور که آرزو میکنیم؟موضوع تنها به عراق و سقوط الرمادی مربوط نمیشود، هر چند پس از یک سال جنگ تمامعیار با داعش و سقوط بخشهای زیادی از عراق توسط آنان انتظار میرفت، دولت و ارتش این کشور اینگونه غافلگیر نشوند و شهری که دروازه بغداد لقب گرفته بود با هجوم چند ساعته ٢٠٠شبهنظامی تسلیم نشود. تلخ اما واقعی، ارتش و پلیس عراق به معنای واقعی مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفتند و تمامی معیارهای مبارزه با این گروه خشن و تروریسم مدرن توسط آنها به زیر سوال رفت.
اینک شاید دولت عراق در کوتاهی و اهمال آشکار شایسته شماتت قلمداد شود یا برای ساده کردن صورت مسأله صرفا ارتش این کشور را در دفاع شرمآورانه از الرمادی همچون موصل ٢٠١٤ مقصر بدانیم. اما در یک کلان نگری موضوع، مشکل تنها دولت و ارتش عراق نیست،اگر متوجه باشیم معضل داعش بهعنوان یک جریان مستمر و مخاطره آن تنها محدود به عراق و حداکثر سوریه نیست. درواقع منطقی نخواهد بود صرفا با نگاهی به نقشه جغرافیای منطقه عربی و خلیجفارس یا بکارگیری معیارهای نظامی امکان محدود کردن آن فراهم شود، چه رسد به سرکوب و نابودی آن. جریان داعش، امر مستتر و مستمر بینالمللی است.
فکر میکنم در مبارزه با داعش، نه صرفا بهعنوان یک گروه شبهنظامیکه بهمثابه یک جریان فکری و سیاسی، ٣نکته مهم وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار میگیرد و تا مدلی برای رفع و حل آنها پیدا نشود، این زخم بر چهره جامعه بینالمللی باقی خواهد ماند. نخست زمینه و بستر اجتماعی آن، دوم موقعیت ایدئولوژیکی این تفکر و سوم وجود خلأ و حفرههای امنیتی در منطقه و جامعه بینالمللی که مورد بهرهبرداری قرار میگیرید. هر سه زمینه موجب میشوند پدیدهای به نام داعش یا هر گروه ایدئولوگی مشابه او، بتوانند در جامعهای که مورد هدف آنهاست، نفوذ کرده و رشد یابند. قدرت اصلی داعش و موارد مشابه نتیجه و محصول فرآیند مشابه ساختار درونی جامعهای هستند که در آن قرار میگیرند و با خاصیت ژلهای و استتاری حیرتآوری که دارند بلافاصله در لایهها و شکافها نفوذ و استتار خود را تثبیت میکنند. داعش اکنون با زیرکی تمام ظرفیتهای بینالمللی و منطقهای برای مبارزه با خود را به سمت عراق و سوریه هدایت کرده اما تمرکز برنامهریزیهای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی اصلیاش را به غرب آسیا تا محدوده مرزهای غربی افغانستان و پاکستان انتقال داده که منطقهای بهشدت پرمخاطره در مرزهای شرقی ایران نیز به شمار میرود.
لازم نیست تنها عراق یا سوریه ما را نگران کنند. سخنان هفته گذشته ژنرال کمپبل فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان در هیاهوی تحولات عراق و سوریه خیلی مورد توجه قرار نگرفت. او از نفوذ روبه افزایش داعش در افغانستان سخن گفت و تصریح کرد"گروه موسوم به دولت اسلامی داعش با سرخوردگی که طالبان از ملا عمر پیدا کردهاند، فعالانه سرگرم سربازگیری در افغانستان بوده اما هنوز عملیات خود را شروع نکرده است و از افراد محلی نیز کمک میگیرد".
در اظهاراتی مشابه محمد حنیف اتمر مشاور امنیت ملی افغانستان به پارلمان این کشور گفته"حکومت افغانستان داعش را یک خطر جدی و حیاتی برای منافع ملی کشور همانند القاعده میداند". اتمر به نمایندگان پارلمان گفته است"سه ماه پیش داعش دیدگاه خود را در مورد حاکمیت افغانستان و منطقه بیان کرد. آنها نهتنها حق حاکمیت برای دولت افغانستان قایل نیستند، بلکه تمام کشورهای منطقه را یک به اصطلاح خلافت تحت نظر خود میدانند و از همین رو «حافظ سعید» یک تروریست مشهور طالبان پاکستانی را مسئول پیگیری اهداف خود در منطقه کردهاند". مشاور امنیت ملی افغانستان با نگرانی نسبت به آینده امنیت منطقه تأکید کرد"گروه تروریستی جنبش ترکستان شرقی با هدف قرار دادن چین در شمال افغانستان میخواهد وارد آن کشور شود.گروه انصارالله تاجيکستان میخواهد وارد تاجیکستان شود. جنبش به اصطلاح اسلامی ازبکستان میخواهد به این کشور حمله کند و پس از آن به روسیه برسد و لشکر طیبه علاقهمند است تا از شمال شرق افغانستان با پاکستان وارد کشمیر شود".
روزنامه «افغانستان» چاپ کابل نیز در شماره آخر هفته خود یادآور شده"نیروهای داعش از عراق و سوریه وارد خاک افغانستان نشدهاند، آنها نیروهای محلی هستند. اما با توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی در افغانستان، گروه داعش با نام و آوازهای که در دنیا پیدا کرده، اکنون به یک مرجع فکری برای نیروهای افراطی مذهبی تبدیل شده است".یک تحلیلگر امور افغانستان نیز به روزنامه «اطلاعات» چاپ کابل گفته است"ساختار شدیدا سنتی جامعه، بیسوادی و نگرشهای تندروانه مذهبی زمینه خوبی برای نفوذ تفکر افراطی و گروههای تروریستی فراهم کرده است".با این وضع به شدت مخاطرهآمیز و بنیانشکن هنوز هم راه مقابله با داعش و نیروهای مشابهی که چون آنها میاندیشند تنها مقابله نظامی است؟ به قول اقبال لاهوری "پس چه باید کرد ای اقوام شرق".(روزنامه شهر وند)matinmos@gmail.com
داعش اکنون با زیرکی تمام ظرفیتهای بینالمللی و منطقهای برای مبارزه با خود را به سمت عراق و سوریه هدایت کرده اما تمرکز برنامهریزیهای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی اصلیاش را به غرب آسیا تا محدوده مرزهای غربی افغانستان و پاکستان انتقال داده که منطقهای بهشدت پرمخاطره در مرزهای شرقی ایران نیز به شمار میرود.
کد خبر 420944
نظر شما