توافق وین را باید در مقایسه با دیگر گزینههای ممکن قضاوت کرد. این توافق انتخابی میان بدو بدتر بود؛ آنهم درحالی که هیچیک از طرفهای مذاکره کننده دارای موقعیتی نبود که بخواهد منطق "همه" یا "هیچ" را دنبال کند. انتخاب هرگزینه دیگر میتوانست وضع به مراتب مخاطره آمیزی را سبب شود که از توان کنترل همه طرفها خارج باشد. از اینرو هر دو سوی جبهه گفتو گوکنندگان با شناخت دقیق اهداف یکدیگر و گذر از مذاکراتی سخت و کشدار به توافقی تن دادند که ضمن کسب رضایت نسبی طرفها نتوان معدل نهایی بدهبستان امتیازها را بهطور مطلق بهنفع این یا آن تعیین کرد. بهعبارت دیگر اگرچه در توافق وین شاهد رد و بدل شدن امتیازها بودیم ولی هیچکدام نه بازنده شد و نه برنده مطلق.
اکنون نهتنها گروه 1+5 میتواند خود را بهدلیل حاصل جمع امتیازهایش در پایان مذاکرات برنده به حساب آورد بلکه ایران نیز به همین میزان قادر است مدعی پیروزی در انتخاب گزینه توافق باشد. بهعبارت دیگر مذاکرهکنندگان با دریافت واقعی از فاصله خود با موقعیت ایدهال و نیز خطرات و تهدیدهای ناشی از بهینه خواهی مطلق، توافق را فرصتی برای تعقیب اهداف بلندمدتشان تعریف کرده و با شناخت از ظرفیتهای موجود به وضعی تن دادند که در نظر آنان موقعیتهای مطلوب را ایجاد خواهد کرد. بنابراین در توافق وین شاهد مدلی از دیپلماسی واقعگرا هستیم که طرفهای گفتوگو کننده با لحاظ اهداف متعارض یکدیگر، بهجای اصرار در کسب جایگاه برتر و مطلق، به توافق "رضایتبخش" بسنده کرده و آن را به فرصتی برای ایجاد راهحلهای پایدار در خدمت به حل و فصل اختلافها تبدیل کردند.
بنابراین اگر توافق وین را محصول واقعگرایی دیپلماتیک همه طرفهای مذاکرات هستهای قلمداد کنیم که هریک با دست کشیدن از انتخاب میان گزینه محال "خوب و بد" به راهحل "توافق رضایت بخش" از درون وضعیت انتخابی میان "بد و بدتر" تن دادهاند، آنگاه لازم است از این فرصت ایجاد شده برای موقعیت بهینه بهره برد.
هریک از طرفهای غربی به اضافه روسیه و چین با تعیین اهداف خود، برنامه معلومی را برای بهرهمندی از فرصت کنونی در عرصههای سیاسی و اقتصادی دنبال میکنند.
ایران نیز میتواند از زمان طلایی کنونی در فرایند بازسازی روابط خود با جامعه جهانی بهره برده و به جبران امتیازهایی همت کند که در توافق وین مجبور به واگذاری آنها شده است.
افزایش منزلت منطقهای و حفظ قدرت بنیادین کشور، حداقل دستاوردی است که ایران را از هماکنون مستعد کسب موقعیت برتر در منطقه و جامعه جهانی کرده است.
موقعیتسازی ایران در دو سطح داخلی و خارجی ممکن است؛ نخست، منطقی کردن مطالبات داخلی حاصل از گشایش اقتصادی و بازگشت سرمایههای بلوکه شده ایران در خارج از کشور. دوم؛ اصلاح مدیریتهای اقتصادی به ویژه در بخشهای مربوط به زیرساختهای صنعتی و سرمایهگذاری. سوم، تلاش برای همسو سازی دیدگاههای متعارض نسبت به توافق وین. چهارم، گشایشهای تازه در فضای عمومی کشور بهگونهای که همه اقشار خود را منتفع از فرصت جدید در کلیه سطوح سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بدانند.
اما در سطح خارجی لازم است تهران برای خنثیسازی مخالفان توافق، اولویتهایی را در سیاستهای راهبردی خود قائل شود؛ نخست، ترمیم روابط منطقهای بهویژه خنثیسازی تلاشهای ایذایی برای تخریب چهره ایران به عنوان یک تهدید. دوم، توجه خاص به بازیگران استراتژیک منطقه از جمله ترکیه و عربستان سعودی و رفع هرگونه ابهام تخریبی درباره موقعیت تازه ایران نزد همسایگانش. سوم، تقویت تعاملات سیاسی و اقتصادی با قدرتهای جهانی و بهرهگیری واقعی از گسلهایی که میان قدرتهای جهانی وجود دارد. چهارم، تلاش برای منزوی کردن مخالفانی که همین حالا نیز منفعلانه علیه توافق این سو و آنسوی جامعه بینالملل درحال رایزنی هستند.
توافق وین انتخابی ایدهال نیست اما فرصتی است که موقعیتهای کم بدیل را در درون خود دارد. هنر دیپلماسی انتخاب میان خوب و بد نیست بلکه انتخاب میان بدتر و بدتر در وضعیت اضطرار است. باید از فرصتی که ایجاد میشود موقعیت بهینه ساخت.
اگر توافق وین را محصول واقعگرایی دیپلماتیک همه طرفهای مذاکرات هستهای قلمداد کنیم که هریک با دست کشیدن از انتخاب میان گزینه محال "خوب و بد" به راهحل "توافق رضایت بخش" از درون وضعیت انتخابی میان "بد و بدتر" تن دادهاند، آنگاه لازم است از این فرصت ایجاد شده برای موقعیت بهینه بهره برد.
کد خبر 439122
نظر شما