فرصتی شد تا شماره جدید «کتاب شیعه» را که «ویژه نامه اجازات» است ورق بزنم. داستان «اجازه» در فرهنگ آموزشی و تربیتی دنیای اسلام، چیزی شبیه «مدرک» علمی امروزین، اما در چهارچوب ساختاری است که بر اساس ارزش های ترویج شده در علم در اسلام مورد توجه بوده است. هر شاگردی، کتابی را ـ از خود استاد یا از استادان پیشین ـ نزد وی می خواند، در نهایت اجازه روایت آن کتاب را از استاد می گرفت و بدین ترتیب اعتبار علمی اش تصدیق می شد. این مدرکی بود که او در دست داشت تا شاگردان بعدی به وی اعتماد کنند و نزد وی همان کتاب یا آثار دیگر را بخوانند. بعدها اجازه روایت، به اجازه اجتهاد و اجازه در امور حسبیه هم رسید که این البته متاخر بودند.
مجله شیعه که با مدیریت دوست عزیز ما استاد شیخ رضا مختاری منتشر می شود، شماره 7 و 8 خود را اختصاص به اجازات داده است. مقالات متنوعی در این شماره، در باره اجازه و ماهیت آن هست که می تواند زمینه مناسبی برای طرح بهتر این بحث در مجامع علمی باشد. در این شماره چند مقاله، نقد و معرفی چند کتاب، شماری از اجازات، و در نهایت دو کتاب و رساله پیوست یکی با عنوان عنوان بغیة الوعاة از مرحوم سید حسن صدر و دیگری اجازه سماهیجی به بلادی چاپ شده و جمعا یک مجله ششصد صفحه ای را رقم زده است.
در میان مقالات، مقاله ای از استوارت با ترجمه آقای رحمتی در باره تقیه در عمل شامل سفرهای شیخ بهایی در بلاد عثمانی هست که مربوط و در باره اجازاتی است که شیخ بهایی در آن سفرها گرفته یا داده است. مقاله دیگری از آقای رحمتی با عنوان «اجازه به مثابه گونه ای ادبی: مطالعه موردی در باره اجازات شیخ بهایی» هست که جالب توجه است. مقاله ای هم از اشمیتکه در باره کتاب اجازه کبیره شوشتری (1173) هست که تحلیلی است و عنوان آن «گونه ها و کارکردهای اجازات حدیثی در سده دوازدهم در ایران» است. بیش از شصت فهرست فهرستی از اجازاتی است که قبلا اصل آنها منتشر شده «اجازات فهرستگان» و در اینجا تکمله آن فهرست را خود آقای صدرایی نوشته اند. این مجموعه که در آن کتاب و این مستدرک آمده، گنجینه ای از اجازات است که روی نسخ خطی باقی مانده و در اینجا فهرست شده است. در میان مقالات، مقاله «نکاتی از اجازات بحار» هست که زبده ای از اطلاعات درونی آنها عینا استخراج و ارائه شده است.
به هر روی، این شماره می تواند در کنار آثاری که تاکنون در باره اجازات نوشته شده، زمینه پیشرفت مطالعات در این حوزه را فراهم کند، حوزه ای که مع الاسف تا بحال به صورت جدی به آن پرداخته نشده و بیشتر آنچه در این باره انجام شده به همان شکل سنتی آن در مبحث اجازات به صورت گردآوری و تصحیح و غالبا استفاده های سنتی از آن در شناخت ارتباط محدثان و مؤلفان است.
سالها پیش «اجازات الحدیث» علامه مجلسی توسط استاد و دوست گرامی استاد سید احمد حسینی اشکوری منتشر شد. یک بار توسط کتابخانه آیت الله مرحوم مرعشی و بار دیگر در کتابخانه مجلس، زمانی که تعداد زیادی به آنها افزوده شده بود. آن مجموعه نشان می داد که نظام آموزش دینی در دوره علامه مجلسی تا چه اندازه گسترده بوده است. طبیعی است که هنوز هم یک تحقیق جامع و گسترده بر اساس آن اجازات در باره ساختار نظام آموزش علوم دینی در آن دوره انجام نشده است.
امروز یک اجازه چهل برگی از مرحوم ملامحمد تقی مجلسی به فرزندش علامه مجلسی دیدم که علی القاعده باید مورد توجه قرار گرفته باشد گرچه بنده در این عجاله از آن بی خبرم.
متن این اجازه مفصل، حاوی تمامی ارتباطات اجازه ای پدر مرحوم مجلسی و اتصال آن تا مشایخ و محدثان نسل اول از اصحاب ائمه (ع) است و از این حیث در ردیف اجازات کبیره ای است که می تواند منشأ فواید فراوان باشد. وی در مقدمه ای که تصویرش را خواهم آورد، به اهمیت علم و دانش و لزوم اخذ علوم دینی از ائمه اطهار (ع) تأکید کرده است.
به نظر می رسد این اجازه را شخصی به نام محمد یوسف قزوینی که از شاگردان علامه بوده، کتابت شده و پس از آن به علامه مجلسی داده و ایشان با خط خود و بر اساس آن اجازه، اجازه ای به این محمد یوسف قزوینی داده است. پس از پایان اجازه پدر در برگ 42، اجازه ای در دو صفحه به خط علامه مجلسی به این شخص آمده است. مشابه این خط و اجازه را در بسیاری از اجازات دیگر می بینیم. اجازه یاد شده به صورت عکسی در دانشگاه تهران با نام «مجموعة الاجازات» بوده (شایدتهیه شده توسط مرحوم دانش پژوه) و از آنجا در اختیار آقای اشکوری قرار گرفته و در 485 اجازات الحدیث (چاپ مجلس) آمده است.
اصل این اجازه مفصل پدر و پسر در کتابخانه شماره 2 مجلس (سنا) قرار دارد.
در اینجا ابتدا دو صفحه از اجازه مفصل مرحوم ملامحمد تقی مجلسی، سپس تصویر اجازه علامه مجلسی به خط وی را تقدیم عزیزان می کنم. محمد یوسف قزوینی پس از اجازه علامه متنی را نوشته و ضمن آن گفته است که وی صاحب اجازه از طریق دیگری هم هست و آن از «الشیخ التقی النقی الورع الزکی الفاضل سراج الدین خلیل الله بن المرحوم المبرور ابی الفتح مشهور بغازی القزوینی» از شیخ او ناصر الدین محمد بن احمد شهیر به نصرا تونی و از او از میرزا محمد الاسترآبادی مولف کتاب الرجال الکبیر و او از ....»
دو صفحه نخست اجازه محمد تقی مجلس به فرزندش
تصدیق نامه یا اجازه به خط علامه مجلسی به یکی از شاگردانش
خط محمد یوسف قزوینی در پایان اجازه نامه کبیر پدر علامه به فرزند و اجازه علامه مجلسی به قزوینی
نظر شما