در كم و كاستي‌هاي تلويزيون در حيطه برنامه سازي و توليد هيچ شكي نيست. رسانه‌ي ملي با تمامي كانال‌هاي ريز و درشتش هنوزكه هنوز است در برخي سياستگذاري‌ها و توليد برنامه‌ها دائقه مخاطب را در نظر نمي‌گيرد. با اينهمه نمي‌توانيم به عنوان منتقد تلويزيون به قشري كه علاقمند به چهره هاي هنري و وررزشي هستند ايراد بگيريم و بدتر اينكه اين چهره‌هاي عامه پسند را مطرب بناميم.
هم مدرسه‌اي و دوست قديمي‌ام دكتر محمدرضا زائري؛ در يادداشتي در روزنامه خراسان به تقبيح عمل اكبر عبدي در يك برنامه زنده تلويزيوني پرداخته و از اين دلخور است كه چرا اولا در اعياد و روزهاي شاد آنتن تلويزيون توسط مجريان صدا و سيما در اختيار گروه " فوتباليست؛ مطرب و هنرپيشه" قرار مي‌گيرد و به آنها لقب استاد داده مي‌شود.
در رابطه با يادداشت دكتر زائري چند نكته بايد يادآوري شود:
1- حضور مهمان در برنامه‌هاي تلويزيوني به ويژه در برنامه‌هاي زنده و خصوصا در اعياد در شبكه‌هاي تلويزيوني متفاوت است. شما نمي‌توانيد به حضور اكبر عبدي در در برنامه طنز شبانگاهي ايرادي بگيريد. كما اينكه كسي نمي‌تواند به حضور محمدرضا زائري در برنامه‌هاي فرهنگي ايرادي به لحاظ ماهوي وارد كند.
2-همين هنرپيشه‌ها و فوتباليست‌ها و مطرب‌ها به زعم به شما؛ غلط يا درست مورد اقبال مردم هستند. قشرهاي مختلف مردم به لحاظ فرهنگي و سني هركدام به بازيگري يا خواننده اي( به قول شما مطرب) و يا ورزشكاري علاقمندند. قديمي‌ها هنوز عاشق علي نصيريان و عزت الله انتظامي و محمد علي كشاورز هستند و نسل جديد هنرپيشه‌هاي روزآمدتر را مي‌پسندند. اين علاقه هيچ اشكالي ندارد كه بسي مايه مباهات است. هنرمندي كه در چارچوب قوانين فرهنگي و هنري مصوب؛ فيلم بازي مي‌كند و يا كنسرتي برگزار مي‌كند؛ كار و رفتار فرهنگي و توليد ازائه كرده است. طبيعي است كه از ميان اين گروه آنها كه مردمي‌تر هستند بيشتر مورد اقبال مي‌باشند. اينها بدنه شريف فرهنگي ملت ما هستند. اين افراد به زعم شما هرگز و صرفا مطرب نيستند.
3-خود حضرتعالي كه چهره شناخته شده در امور فرهنگي و هنري و مطبوعاتي و انتشاراتي؛ رسانه اي؛ بين المللي و غيره هستيد و دست بر قضا اهل منبر نيز مي‌باشيد چقدر توانسته‌ايد ذائقه مردم را به سمت كمي تعالي بيشتر برگردانيد؟ مردم چقدر حاضرند در روز عيد غدير سراپا گوش فقط پاي حرفهاي شما بنشينند؟ مردم اوقات فراغت مي‌خواهند و اين اوقات را هيچ كس نمي‌تواند از آنها بگيرد. اگر تلويزيون ساعاتي براي پركردن اين اوقات مهيا نكند مطمئن باشيد كه مردم خودشان دست به كار خواهند شد.كما اينكه هنوز شبكه‌هاي خارجي بيننده فراوان دارد. چه اشكالي دارد چند هنرپيشه محبوب و ورزشكار ملي و يا خواننده موفق يا به اصطلاح شما مطرب در اين برنامه‌ها حاضر شوند؟
4-اكبر عبدي اگر استاد خطاب شود هيچ چيزي از شما و مردم و اساتيد هنر فرهنگ كم نمي‌شود. دست بر قضا او استاد بزرگي است. در ابتداي دهه 60 كه من و شما دوران دبيرستان را مي‌گذرانديم همين اكبر عبدي با 22 سال سن بيشترين تماشاگر را در زمان جنگ پاي تلويزيون مي نشانيد. در دهه 70 حضور او در سينما دلخوشي مردم بود. حالا كه او به 55 سالگي رسيده نبايد به او استاد گفت؟
5-يادداشت شما روي سخنش در جمله‌اي با رئيس رسانه ملي است در جمله اي ديگر با مجريان برنامه‌هاي زنده و در پاره‌اي روي سخن شما با جماعت مطرب و ورزشكار و هنرپيشه است. اما تلخي حاصل از نوشتار شما يكراست گريبانگير مردم شريف مي شود.
بگذاريد مردم خود ببينند و خود تصميم بگيرند. نسخه‌هايي كه شما براي مردم مي‌پيچيد اگر جواب بدهد خداوند به شما خير دنيا و آخرت عطا فرمايد اما اجازه دهيد لشگر كشي فرهنگي در بين اصحاب فرهنگ با نوشتن اين گونه يادداشت‌ها ايجاد نشود. مردم و علايق آنها را دوست بداريم. تصحيح و راهنمايي علايق و سلايق مردم هنر است نه نسخه پيچي صرف.
نظر شما