مريم محمدپور: حادثهای که در آن رئیس دولت پیشین با پخش فیلمی صامت و البته صداگذاری شخصی بر آن، صحن علنی پارلمان را دچار تنش کرد و یکی از تلخترین رویدادهای سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد.
ساکتان
آن حادثه، هفته گذشته یکشنبهای دیگر را در تاریخ پارلمانی کشورمان رقم زدند و با
عهدشکنی درباره طرحی که قرار بود با هماهنگی دو فراکسیون اصلی مجلس تدوین و
تصویب شود، یکی از مهمترین توافقات بینالمللی دولت ایران با بازیگران بینالمللی
را بازیچه بگومگوهای سیاسی خود با چهرههای بانفوذ مجلس کردند. به این ترتیب
رسانههای خارجی را به این هوس انداختند که اختلافافکنی سیاسی در ایران را گسترش دهند و البته خوراک تبلیغاتی آنها چیزی نبود مگر
ادعاهای پوپولیستی نمایندگانی که با تابلو «جبهه پایداری» در مجلس فعالیت دارند.
حاشیههای تصویب طرح برجام در مجلس شورای اسلامی چنان بود که حتی دفتر رهبر انقلاب
نیز در اطلاعیهای به برخی خبرسازیها واکنش نشان داد و نسبت به بیتوجهی «اصحاب
تریبون» به انتساب برخی خبرها به اعضای دفتر رهبری انتقاد کرد.
عهدشکنی پایداری؛ تجربهای که تکرار میشود
این البته برای اولین بار نیست که اعضای جبهه پایداری در مجلس زمینههای برخی شکافها و افتراقات سیاسی را به وجود میآورند. پیش از این نیز این دسته از نمایندگان اتحاد مجلس اصولگرا و رابطه قوای مقننه و مجریه را با طرح سوالها و استیضاحهای مختلف تضعیف کرده بودند، اما شاید آنچه در «یکشنبه» هفته گذشته پارلمان روی داد از آن جهت مهمتر بود که این بار نه فقط کنایهگویی و متلکپراکنی پارلمانی مسبب اختلاف بود، بلکه ورای آن، حرف بر سر عهدشکنی بود و آنها که در جلسات پشت پرده وعده همراهی برای تصویب طرح برجام را داده بودند، ناگهان در صحن علنی گام در راهی دیگر گذاشتند.
این عهدشکنی درست همزمان با طرح موضوع وحدت اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم بود. انتخاباتی که پیش از آن، گروههای اصولگرا برای نزدیک کردن دیدگاههای خود کوشش کرده و حالا شعار دستیابی به لیستی واحد میدهند. هرچند برخی چهرههای اصلی اصولگرایان به خوبی میدانند که اگر بیتوجه به تجربه ادوار پیشین انتخابات به گروههای تندرو نزدیک شوند، نتیجهای بهتر از شکافهای انتخاباتی سال 84 یا مجالس هشتم و نهم در پی نخواهد داشت، اما بخشی از گروههای اصولگرا امیدوارند با حضور احتمالی رقیب اصلاحطلب در انتخابات پیشرو، همه طیفهای اصولگرا به دستیابی به یک فهرست مشترک از نامزدهای انتخاباتی رضایت دهند.
خشت اولی که کج گذاشته شد
در تازهترین این اقدامات، حزب موتلفه اسلامی به عنوان یکی از قدیمیترین احزاب اصولگرا با دو جریان «ایثارگران» و «پایداری» منشوری پنج مادهای امضا کرده تا خشت اولی بر وحدت اصولگرایی باشد. این منشور وحدت در واقع با دو گروهی امضا شده که اعضای آن در مجلس نقش اصلی در تنشهای پارلمانی را در ماههای اخیر داشتهاند. حزب موتلفه که سابقه مبارزاتی آن چه پیش و چه بعد از انقلاب بر کسی پوشیده نیست، شاید امیدوار است که با استفاده از ظرفیت برخی جوانان «نئوراست»، سبد رأی خود را گسترش داده و همچنین با جذب طیفهای تندرو اصولگرا، گام بلندی در راستای آرمان وحدت اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم بردارد.
با وجود اینکه به نظر میرسد شعار حزب موتلفه، «گذار از اختلافات گذشته» و «وحدت بر سر تحقق آرمانها در آینده» است، ولی رفتار گروههایی که این حزب با آنها وحدت کرده نشان میدهد، حتی اگر بتوان اختلافافکنیهای گذشته را فراموش کرد، قطعا نمیتوان چشم بر رفتارهای اختلافی «اکنون» برخی گروههای اصولگرا بست. همانها که در جلسات پشت پرده یک حرف میزنند اما چون چشمشان در چشم رسانهها میافتد، کلماتی دیگر بر زبان آورده و تصمیم مجلس را به «تصمیم لاریجانی» فرومیکاهند و یکی از بازوان اصلی مردم سالاری دینی در ایران یعنی نهاد پارلمان را تضعیف میکنند.
حاشیهسازی برای برجام، تجربهای برای انتخابات
فارغ از همه خاطراتی که فعالان سیاسی اصولگرا از گروههایی نظیر پایداری و ایثارگران در ادوار مختلف انتخاباتی در یاد دارند (اینجا بخوانید) و گردشهای سیاسی ناگهانی این جریانها از مواضع قبلی خود را فراموش نکردهاند، تجربه اکنون همین گروهها زنگ خطر را در گوش فعالان سیاسی اصولگرا و بهویژه گروههای سنتی راستگرا به صدا در میآورد که آیا آنها که در فاصلهای 12ساعته از یک تصمیم مهم، موضع خود را تغییر میدهند و حتی به تهمت و دروغ روی آورده اند، چنین ظرفیتی را دارند که در انتخابات به منشورهای وحدت چند مادهای وفادار بمانند؟ آیا نمیتوان احتمال داد گروههای پایداری و ایثارگران که تاکنون چندان بر وحدت با موتلفه مانور تبلیغاتی نداده و تنها حزب قدیمی موتلفه است که خوش بینانه، این وحدت را پمپاژ خبری میکند، در آستانه انتخابات در مسیری گام بگذارند که برای بزرگان موتلفه نتيجه اي جز پشيماني نداشته باشد؟ آیا اعضای موتلفه نباید از خود بپرسند که مواضع روز یکشنبه و سهشنبه هفته قبل نمایندگان پایداری تا چه اندازه در راستای منشور وحدت بوده و چطور میشود به گروههایی که اینچنین نام «لاریجانی»، «شمخانی» و حجازی» را فریاد میکنند تا به خیال خود پشت پرده پارلمان را افشا کنند، در انتخابات اعتماد کرد؟
اگر باید ملاک را «عمل» و «حال» افراد و نه شعار و حرف و سوابق گذشته آنها قرار داد، آیا باید پذیرفت که وحدت حزب موتلفه با پایداری و ایثارگران - با همه داعیههایی که درباره اصولگرا بودن و حتی فرا اصولگرایی دارند - به معنی همراهی آقایان حبیبی و بادامچیان با امثال آقایان کوچکزاده و رسایی در جریان مواضع اخذ شده در ارتباط با برجام است و آیا اگر بزرگان موتلفه هم در مجلس بودند، کاغذی در دست گرفته و نامه ایی بر آن مینوشتند که بعد مورد انتقاد دفتر رهبر انقلاب قرار میگرفت؟
همصدایی موتلفه با منکر بزرگ اصولگرایی؟
مهمترین شرط همگرایی در جبهه اصولگرایی، طرد عناصر تفرقه افکن و هشدار به آنها برای بازگشت به مسیر وحدت است. اگرچه کنش های حزب موتلفه و سایر جریانات اصولگرایی برای وحدت را باید ستود، اما این سخن پیر موتلفه، مرحوم حبيب الله عسکراولادی را نباید فراموش کرد که میگفت: «هر کس آگاهانه یا ناآگاهانه به تجزیه اصولگرایان کمک کرد، با او همصدایی نکنیم و او را از این منکر بزرگ نهی کنیم.» (اینجا را بخوانید)
امضای منشور وحدت با گروههایی که نه فقط مواضع گذشته، که حتی رفتار اکنون آنها نشان دهنده تجزیه و تفرقه در جریان اصولگرایی است، گویی مصداق «هم صدایی» با آنها در انجام این «منکر بزرگ» است. راهبرد وحدت اصولگرایان در آستانه انتخابات، به جای همصدایی با چنین جریاناتی، نیاز به نهیب زدن به آنان دارد. یادآوری این نکته البته زیره بردن به کرمان است؛ در محضر بزرگانی در موتلفه که تجربه همراهی با سازمان مجاهدین خلق را در کارنامه خود دارند. از اين رو چه بسا صحبت از نتیجه امضای منشور وحدت با جبهه پایداری توضیح واضحات است.
27213
نظر شما