من خاطره عجیبی از ایشان دارم و این مطلب را برای اولین بار مکتوب میکنم. تمام هماهنگیهای لازم برای حضور وی در برنامه مثلث شیشهای انجام شده بود. خود من چند بار با تلفن همراهشان تماس گرفته بودم.
شب قبل هنگامه قاضیانی مهمان برنامه بود. انتهای برنامه حضور رحیم مشایی در برنامه فردا را اعلام کردم و از خانم قاضیانی خواستم که اگر سوالی از ایشان دارد بپرسد. چند لحظهای صبر کرد و بعد گفت: « .... از ایشان بپرسید که چرا بسیاری از بناهای تاریخی را با کاربری کافی شاپ و سفره خانه سنتی اجاره میدهند؟»
....... تا اینجای داستان همه چیز طبق روال پیش میرفت تا اینکه ساعت چهار بعد ازظهر تلفن همراهم زنگ زد. مدیر روابط عمومی سازمان میراث بود. با لحنی تند حضور رحیم مشایی در مثلث شیشهای را منتفی اعلام کرد. حدس میزنید دلیل این کار چه بود؟!
ظاهرا ظهر همان روز ایشان به همراه آقای احمدینژاد از کاخ موزه گلستان بازدید میکنند و در آن میان خبرنگار یکی از خبرگزاریهای مهم کشور سوال دیشب هنگامه قاضیانی را از آقای مشایی میپرسد. ایشان اخمها را در هم میکشند و میگویند که این حرفهای بی اساس را چه کسی گفته؟ خبرنگار مربوطه هم هول میکند و به جای قاضیانی میگوید رشیدپور. طوفانی برپا میشود که مپرس! با صدای بلند دستور میدهند که من به برنامه این آقا نمیروم و از این حرفها .........
حالا یک سال میگذرد و احساس میکنم اصولا وقتی پاسخی برای یک سوال منطقی نداریم تنها راهی که میماند عصبانیت نمایشی است! خلاصه حتی مدیران سازمان هم از تصمیم غیر حرفهای ایشان دلخور شدند و کلی پشت سرشان غیبت کردند ...... من هم به مهرداد بذرپاش زنگ زدم تا به عنوان یک چهره شاخص از جناح دولتی به برنامه بیاید. او هم آمد و روی آنتن خودش را زاپاسالمشایی معرفی کرد.
نظر شما