محسن پرویز، معاون امور فرهنگی ارشاد، از معدود مدیران دولتی است که اهمیت پاسخ به نامههای کارشناسی را درک کرده است؛ برایش فرقی هم نمیکند که نامهای از احمدآقای توکلی و مرکز پژوهشهای مجلس گرفته باشد یا از حسنآقای کیائیان و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران. سریع بر و بچهها را جمع میکند و پاسخنامه را همراه با مستندات و معقولات و منشورات روانه دفتر آقا یا خانم نامهنویس میکند.
این سنت حسنه، که اتفاقاً در سرزمین ما چه در سطح فردی و چه در شئون اجتماعی و سیاسی، تقریباً به هیچ انگاشته شده است، فیحدذاته ارزشمند است و شایسته تقدیر. همین دیروز بود که آقای پرویز نامه پر و پیمانی برای آقای توکلی نوشت و به گزارش مرکز پژوهشها درباره مشکلات صنعت چاپ پاسخ داد؛ نامهای متین و مستدل همراه با رعایت همه احترامات فائقه.
پرویز در این نامه، نه از کارشکنی کارشکنان گله کرده بود و نه از دخالت اجانب و بیگانگان در صنعت چاپ. ضعفها را پذیرفته بود اما تذکر داده بود که بیخ مشکل، بیش از اینها در زمین ناهموار قوانین و بروکراسی فرو رفته و کار صعبتر از آن است که مینماید.
برای برخی خوانندگان نامه اما سؤالی به وجود آمد. سابقه پاسخهای پرویز را که مرور کنیم و نامهاش به خبرگزاری فارس در پاسخ به اتحادیه ناشران و گفتوگویش با اینبنا درباره منتقدان طرح خرید کتاب را که بررسی کنیم، میبینیم ظاهراً آقای معاون با همه منتقدان و نامهنویسانش این همه مهربان نیست که با آقای توکلی. کنایهها و گلایههای مستتر و البته بگویم آشکار این پاسخنامهها، به هیچوجه با متانت و وقار به کار رفته در جوابیه به مرکز پژوهشها قابل مقایسه نیست. بهراستی این یک بام و دو هوایی در کجا ریشه دارد؟
فرض اول این است که شاید نامههای ارسالی لحنی گزنده داشتهاند و نامه مرکز پژوهشها محترمانه بوده. فرض دوم این است که آقای پرویز انگیزهخوانی کرده و در پس نامه آقای توکلی حرف حساب دیده و در پشت نامه و اظهار نظر بقیه، دسیسه و منافع شخصی. فرض سوم هم این است که به هر حال پیرو دیگر سنت غیرحسنه رایج در این سرزمین، حساب بعضیها از بعضیهای دیگر جداست.
هر کدام از این فرضها هم که نتیجهای چنین دربر داشته باشد، میشود به دکتر پرویز توصیه کرد که اهمیت وفاداریاش به سنت پاسخگویی را عمیقتر دریابد و بنای نیکی که بجای گذاشته را با دیوار کج ناساز نکند. باور کنید مخاطبان نامههایی از این دست، اندک عقلی اگر داشته باشند، که بیشتر دارند، گوهر استدلال را درمییابند و سره را از ناسره تشخیص میدهند. هیچ نیازی نیست که با گوشه و کنایههایمان، آنها را از خواب غفلت بیدار کنیم. دلیلی هم وجود ندارد چپ و راست به خلایق اعلام کنیم که حرف اینها حساب است و حرف آنها ناحساب. اهالی فرهنگ همه سخنان را میشنوند و زیر و بالا میکنند؛ خواه از آن احمد توکلی، خواه از آن حسن کیائیان و خواه از آن محسن پرویز.
نظر شما