این جملهها بخشی از سخنان «پرویز تناولی» در مراسم افتتاح نمایشگاه آثارش و نشست خبری رونمایی از سه عنوان کتابش در آبانماه 94 است. هنرمندی که سوم فروردینماه امسال 79 ساله میشود. رونمایی از کتابهای «سرامیک»، «طلسم» و «نمکدان»، رونمایی از بزرگترین مجسمهی «هیچ» در آرتسنتر و فروش دو اثر از تناولی در حراج کریستیز، مهمترین خبرهای مربوط به این هنرمند مجسمهساز در سال 94 بودند.
پرویز تناولی در سومین روز از نخستین ماه سال 1316 در محله دروازه شمیران تهران متولد شد. او پس گذراندن یک دوره سه ساله مجسمهسازی در هنرستان هنرهای زیبای تهران، با پولی که از تدریس موسیقی پسانداز کرده بود، در سال 1335 به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای شهر کارا مشغول به تحصیل شد، اما با زیاد شدن مخارج تحصیل و تمام شدن پولش مجبور شد یک سال بعد به ایران بازگردد. بازگشت او به ایران اگر چه از سر اجبار بود، اما موفق شد دو نمایشگاه از طرحها و حکاکیهایش برگزار کند که اتفاق تازهای در هنر ایران، بخصوص در حوزه مجسمهسازی بهشمار میرفت. همین اتفاق باعث شد وزارت فرهنگ وقت بورسیه تحصیلی برای ادامه تحصیل در ایتالیا به تناولی اعطا کند.
او دو سال در آکادمی بررا (Brera) نزد مارینو مارینی، مجسمهساز برجسته ایتالیایی آموزش دید و با کسب رتبه اول، 16 اثر او بهعنوان بهترین آثار یک فارغالتحصیل رشته مجسمهسازی در گالری ری ماگل (Re Magl) شهر میلان بهنمایش گذاشته شد.
مجموعه مجسمههای «هیچ»، «قفل و قفس»، «دستها»، «شاعر ایستاده» و «پرسپولیس» از معروفترین آثار تناولی هستند.
یکی از معروفترین مجسمههای پرویز تناولی در محوطه تئاتر شهر نصب شده و سالهاست که رهگذران زیادی از کنار این اثر قدیمی عبور میکنند. «فرهاد قفلزن» بیش از 40 سال است که در کنار ساختمان تئاترشهر نصب شده و یکی از قدیمیترین مجسمههایی است که در این منطقه قرار دارد. این مجسمه بهخاطر قدمتی که دارد، به یک خاطرهی تصویری برای مردمی که هر روز از کنار تئاترشهر و پارک دانشجو عبور میکنند، تبدیل شده است. در تن این مجسمه قفلهایی تعبیه شده و کلیدی روی دستهایش قرار دارد.
خانه پرویز تناولی که در منطقه نیاوران واقع شده، برای نمایش آثار این هنرمند 10 سال پیش توسط شهرداری خریده شد که با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد این موضوع منتفی شد. او با پیگیری روند آغازشده توانست 11 عدد از کارهایش را به خانهاش منتقل کند، اما شامگاه 25 اسفندماه چند نفر از طرف شهرداری و با در دست داشتن حکم دادگاه، با شکستن در خانه، مجسمهها را با خود بردند و در این بین خسارتهایی به آثار تناولی وارد شد.
تناولی در طول سالها فعالیت هنریاش بارها به پژوهش دربارهی هنرهای سنتی و اشاعهی فرهنگ عامیانه و فولکوریک ایران پرداخته و آنها را در مجموعه کتابهایش منتشر کرده است.
او دربارهی دلیل این کار گفته است: «اشیای سنتی، فولکوریک و عامیانه ما در حال از بین رفتن هستند. هنرهای اشرافی، درباری و ناب ما در کاخها و مساجد ثبت شدهاند، اما کسی به هنرهای عامیانه توجه نکرده است. هنرهایی که مردم با دل خود و سلیقه و علاقه انجام میدهند. با خودم گفتم اگر من اینها را جمعآوری نکنم، چه کسی این کار را انجام میدهد؟ اروپاییها و آمریکاییها خیلی به این موضوعات توجه کردهاند، اما در ایران به مواردی مانند قفلها، طلسمها، سنگ قبرها و گرافیک سنتی توجهی نشده است. این هنرها از دل مردم برخاستهاند و مردمی هستند.
کسانی که اینها را بهوجود آوردهاند دانشگاه نرفته و نزد استاد تعلیم ندیدهاند، اما خود به خود جوهر وجودشان که با عشق بوده باعث شده آثاری بهوجود بیاورند که اسم هنر را روی آنها بگذاریم. اگر بگویم ایران غنیترین کشور دنیا در زمینه هنرهای مردمی است، اغراق نکردهام. مردم ما به هر چه دست بردهاند، هنر به وجود آوردهاند.»
آثار تناولی معمولا در حراجیهای معتبر بینالمللی بهعنوان یکی از نمایندگان مطرح ایران، با قیمتهای بالا به فروش میرسد. در بیستمین حراج کریستیز دبی که در روزهای پایانی سال 94 برگزار شد، دو اثر از این هنرمند به قیمتهای 250 و 150 هزار دلار به فروش رسید.
این مجسمهساز در نشست خبری رونمایی از آخرین کتابهایش دربارهی وضعیت هنرهای تجسمی ایران اظهار کرد: «در چند سال اخیر شاهد جهشهای غیرقابل تصوری در هنر تجسمی ایران بودهام. پیش از این، وقتی نمایشگاه میگذاشتم، چیزی جز دردسر برایم نبود. چون تماشاچی نبود و اگر هم میآمدند روی خوش نشان نمیدادند و پیش خودشان میگفتند که این مزخرفات چیست که نشان میدهی. هنر ما اینهایی که تو میسازی نیست. الان مردم آثار جوانان را میبینند و میخرند. این تازه اول کار است. ما آینده درخشانتری داریم.»
۵۸۵۸
نظر شما