این انفجارها تصویر واقعی این روزهای اروپا را به جهانیان نشان داد و اکنون روی زردی قاره سبز بیش از هر زمان دیگری برای همگان هویدا شده است؛ بیمار در تب بحران های گوناگون، از خودخواسته تا ناخواسته می سوزد و این تب یقینا به لرزی سخت منتج خواهد شد.
بحران مهاجرتِ بیش از یک و نیم میلیون آواره و پناه جوی خاورمیانه ای و آفریقایی، پیش از بحران امنیتی، به مرزهای قاره پیر رسیده و تا همین جا نیز همین دو ، ضربات لازم و کافی را به پیمان شِنگن وارد کرده بودند. حالا این انفجارها دست بالا را به سیاستمداران و احزاب راستگرا و ملی گرای اروپایی می دهد تا آخرین ضربه را به پیمان شنگن وارد کنند و بعضا ساز بازگشت به ساز و کارهای دولت ملت ها را با قدرت بیشتری کوک کنند.
از این رو کاملا طبیعی است که فکر کنیم آنی ترین تاثیر این انفجارها متوجه پیمان شنگن خواهد بود. تا همین جا نیز برخی از کشورهای اروپایی از جمله خود فرانسه اقدامات سخت گیرانه ای را که بعضا تا تعلیق موقت پیمان شنگن پیش رفته است برای جلوگیری از بروز نا امنی های بیشتر اتخاذ کرده اند. فارغ از هرگونه پیش داوری، کارشناسان امنیتی اروپا نیز نسبت به شرایط بارها ابراز نگرانی کرده بودند .
در شرایطی که از یکسو مرزهای کشورهای اروپایی ناگهان در تصرف بیش از یک و نیم میلیون پناهجوی عمدتا عرب مسلمان قرار دارد و از سوی دیگر گرایشات اسلام هراسانه، ضدعربی و ضدمهاجران در داخل اتحادیه شدت گرفته است شاید اولین و آنی ترین اقدام تصمیم گیرندگان اتحادیه اروپا به تعلیق درآوردن پیمان شنگن یا محدود کردن شدید آن، دست کم برای جلوگیری از دامنه تهدیدات در سراسر قاره کهن باشد.
از هم گسیختن منطقه شنگن البته خبر ناگواری برای طرفداران اتحادیه اروپا خواهد بود. به تعبیری می توان گفت اگر این انفجارها باعث شود تا پیمان شنگن حتی به طور موقت از کار بیفتند، اولین و محکم ترین پایه اتحادیه اروپایی شکسته و ارکان دیگر آن بیش از گذشته به لرزه خواهد افتاد چرا که پیمان شنگن در واقع اصل و اساس واقعیت اتحادیه اروپا است.
سوای از این معضلات، دغدغه های دیگری نیز اروپایی ها را به شدت دل مشغول کرده است و نیافتن چاره ای برای آنها بیش از گذشته اتحادیه را ضعیف می کند. دورنمای روی کار آمدن جریان های راست افراطی و ملی گراهای ضد مهاجرین در این آشفته بازار که چندان دور از ذهن نیست به اندازه کافی نگران کننده است. افزایش احساسات اسلام هراسانه خصوصا در کشورهای فرانسه و المان که بیشترین میزان مهاجر مسلمان را در اختیار دارند و هر آن می تواند منشاء درگیری هایی میان طرفین شود، به همان اندازه ترسناک است. این احساسات یقینا با انفجارهای اخیر در بروکسل افزایش خواهد یافت و یکی دیگر از تبعات آنی آن خواهد بود.
بستن کامل مرزها به روی مهاجرین و رفتارهای امنیتی و سختگیرانه با آواراگان جنگ نیز سوای از زیر سوال بردن همه ارزش های غربی از جمله حقوق بشر موجب نارضایتی و برافروختن خشم فعالان این حوزه می شود.
در کنار همه این ها نباید فراموش کرد که اتحادیه از قبل با بحران های سنگین دیگری از جمله وضعیت ناگوار اقتصادی روبرو بوده است. وضعیت کشورهای عضو پیگس ( پرتغال، ایرلند، ایتالیا، یونان و اسپانیا Piigs) روز به روز بدتر می شود و آلمان ممکن است دیگر نتواند زیر فشارهای ناشی از این بحران دوام بیاورد.
به همه این مصیبت های اتحادیه باید تنش های پیش آمده با روسیه بر سر بحران اوکراین و نیز نازو کرشمه های گاه و بیگاه و دلهره آور انگلیس برای خروج یا باقی ماندن در اتحادیه را نیز افزود.
مجموع همه این شرایط سبب می شود خیال کنیم انفجارهای 22 مارس در بروکسل ضربه ای هولناک بر پیکر اتحادیه اروپا بوده است و اگر آخرین ضربه بر پایه های لرزان اتحادیه اروپایی رو به ضعف نباشد، به احتمال زیاد می تواند به آخرین میخ بر تابوت پیمان شنگن تبدیل شود.
نظر شما