۰ نفر
۲۱ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۲

گزیده‌ای از وبلاگ‌ها

هواداران گروه "چهل روز برای زندگی" این روزها در شهرهای مختلف آمریکا، کانادا، استرالیا و ایرلند شمالی دیده می‌شوند که در برابر مراکز درمانی که عمل سقط جنین در آنها انجام می‌شود همزمان، اعتراضی آرام را سازمان داده‌اند. در کانادا پنج شهر آتاوا، تورنتو، مونتریال، وینی‌پگ و ادمونتون به این حرکت پیوسته‌اند. این روزها موقع رفتن به سر کار یا برگشتن این معترضین مذهبی با این پلاکاردهای آویخته به گردن که در مقابل بیمارستان زنان وینی‌پگ یکسره در حال قدم زدن هستند را می‌بینم. روی پلاکارهایشان جمله‌ای از انجیل است که " من قبل از اینکه شما را در زهدان شکل دهم، می‌شناختمتان" یا "برای پایان سقط جنین دعا کنید". اسم این حرکت هم از مفهومی از کتاب مقدس گرقته شده که خدا برای تغییر وتحولات مختلف از دوره‌های چهل روزه یاد می‌کند.

یکی از اولین تغییرات انجام شده توسط اوباما، لغو قانونی بود که در دوران جورج بوش کمک‌های مالی به موسسات درمانی که سقط جنین انجام می‌دادند را ممنوع کرده بود.

محمود/ وبلاگ دست‌نوشته‌ها dastneveshte-ha.blogspot.com

آیا آدمی اصلا مسئول کارهایش هست؟
تابستان گذشته یک مرد که ظاهراً به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا بوده در اتوبوس بین دو شهر در وسط راه جایش را از جلوی اتوبوس به ردیف آخر اتوبوس عوض می‌کند و کنار تیموتی مکلین، جوان 23 ساله‌ای می‌نشیند و به محض اینکه آن جوان به عنوان خوش‌آمد به او می‌گوید که حالت چطور است، مرد با چاقو به او حمله می‌کند و سرش را کاملا می‌برد و تازه بعد از بریدن سر به آنهم اکتفا  نمی‌کند و ضرباتی به بدن مقتول وارد می‌سازد و بعد هم سر بریده را بدست می‌گیرد و به راه می‌افتد. صحنه به همین وحشتناکی بوده است.

بعد از 7 ماه بالاخره دادگاه او تشکیل شد. قاتل در ابتدای دستگیری گفته بود که من گناهکارم و باید مرا بکشید. ولی در دادگاه مدعی شد که او در سرش صدایی شنید که یک شیطان در اتوبوس وجود دارد که باید او را به قتل برساند. او گمان کرد که آن فرمان خداوند بوده که به او نازل شده بوده. پس به دنبال آن صدای در مغزش جایش را عوض می‌کند و وقتی که تیموتی به او خوش‌آمد می‌گوید دیگر برایش شکی نمی‌ماند که او همان شیطان بوده است. روان‌پزشکان در دادگاه استشهاد دادند که او یک بیمار اسکیزوفرنی است و این بیماران دچار توهم می‌شوند که ممکن است کسی به آنها حمله کند و در نتیجه برای دفاع از خود دست به خشونت می‌زنند.

امروز بعد از سه روز دادگاه و کلی بحث بین وکیل آن مرد و دادستان، رای نهایی قاضی صادر شد. فکر می‌کنید رای چه بوده است؟

رای این بود که قاتل به دلیل بیماری‌اش مسئول قتل نیست و بنابراین زندان چاره نیست و باید که درمان شود. پس قرار است که او به یک بیمارستان روانی فرستاده شود.

به نظر من اگر در زندگی همه قاتل‌ها، بخصوص کسانی که مرتکب قتل‌های زنجیره‌ای می‌شوند کندوکاو شود حتماً می‌توان دوران بدِ کودکی و رفتار غلط  پدر و مادر را مسبب دانست و مدعی شد که آنها هم همه بیمارند. که به نظر من به درستی بیمار هم هستند. ولی آیا این دلیل می‌شود که از آنها سلب مسئولیت شود و بابت قتل و خطایی که کرده‌اند مجازات نشوند؟ با توجه به اینکه مرز تشخیص بیماری‌های روانی بسیار مبهم است و یک مرز خیلی مشخص مگر در شرایط حاد وجود ندارد، اگر قرار باشد که بیماری باعث سلب مسئولیت از خطا شود، آیا پس اساساً مرز مشخصی برای تعیین مسئولیت می‌ماند و اصلاً می‌توان آدمی را مسئول کارهایش دانست؟!

سارا رها/ وبلاگ آوای موج avayemoj.com

کد خبر 5217

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین