۰ نفر
۲۲ تیر ۱۳۹۵ - ۰۴:۱۱

مدتی صاحب کاشانه شدم با این وام/ حیف این حسِ تملک که چه مستعجل بود/ حال توقیف شده منزل و من آواره/ سود اقساط چو سابق به سرم نازل بود!

 

اندر حکایت وامهای مسکن و مسائل و مشکلات آن...

 

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود

منزلی شیک، که آمادهء هر محفل بود

نُقلی و کوچک و معمولی و تک خواب، ولی

تا بخواهی در و دروازهء آن خوشگل بود

آشپزخانه " اوپن"، با همهء ملزومات

گر که اغراق نباشد به یقین کامل بود

نکته ای داشت که اغیار همه میگفتند؛

آن هم این بود که بامش ز ازل کاگِل بود

مشکل بعدی و بدبختی عظماتر از آن

قسطِ وامی که مُدامش غم آن در دل بود

مشکل خویش برِ پیر مغان بردم دوش

او که مشغول فعالیت با دَمبل بود

پیر پرسید: چه سان خانه به تو داد حکیم؟

گفتمش: وام گرفتم، که بسی مشکل بود

در دلم بود پس از وام شوم آسوده

چه بگویم که خیال من و دل باطل بود

مدتی صاحب کاشانه شدم با این وام

حیف این حسِ تملک که چه مستعجل بود

حال توقیف شده منزل و من آواره

سود اقساط چو سابق به سرم نازل بود!

بار دیگر شده ام در به در و سرگردان

خود از این وام همین دربه دری حاصل بود

پیر لبخند زنان خیره به من هیچ نگفت

مفتی عقل در این مساله لایعقل بود!

 

راستی یاد تو افتادم و آن کوچه و کوی

گر چه در واقع ز عشق تو دلم غافل بود

مصرع اول این شعر به تو ربط نداشت

قصدم از کوی تو، محدودهء آن منزل بود

 

 

مجید مرسلی


6060

 

کد خبر 555349

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
    5 0
    قشنگ بود.
  • علی RO ۰۶:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
    5 0
    آفرین بر سراینده که زیبا سروده است.
  • بی نام EU ۰۹:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
    2 0
    خخخخخ.دو بیت آخر خیلی با مزه بود.حال معشوقه بیچاره رو گرفته
  • بی نام EU ۰۹:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
    2 0
    بیگ لایک

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین