خم مي شوم و نه دست ، كه پاي مادرم را مي بوسم - با افتخار و سعادت - كه امر خداوند را اطاعت كنم.
خم مي شوم و دست همسرم را مي بوسم كه علويه است و از سادات ، با اين اعتقاد كه اگر بخت خاكبوسي آستان جدش را ندارم همين بهره از اظهار ارادت و اشتياق را قدر بدانم.
با خضوع دست عالمي پير و فرزانه را مي بوسم كه عمر خود را وقف هدايت ديگران كرده است.
با تواضع دست رهبري خردمند و حكيم را مي بوسم كه اقتدار و عظمت و امنيت و شكوه انقلاب اسلامي از اوست.
با ادب و احترام دست معلمي را مي بوسم كه شيطنت هاي نوجواني ام خطوط پيشاني اش را ترسيم كرده است.
آن دستبوسي كه از آن منزجر و بيزارم اين ها نيست. اين ها فرهنگ احترام و ادبي است كه بيش از ريشه ديني و ايماني پشتوانه ملي ايراني دارد و ميراث نياكاني است كه قدرشناس بزرگي ها و مهرها و پاسدار حقوق و ارزش ها بوده اند و اين شيوه و رسم را براي ابراز مهر و سپاس خود به يادگار گذاشته اند.
آن دستبوسي كه زشت وناپسند مي دانم وقتي است كه اساس دستبوسي تحقير كرامت انسان باشد و انگيزه اش طمعكاري و منفعت طلبي و نفاق و دورويي و ريشه اش چاپلوسي و رياكاري.
آن فيلم كوتاه كه در اينستاگرام گذاشتم و تحسين كردم در محكوميت فرهنگ چاپلوسي و نفاق ورزي بود و رسميت بخشيدن به تعارف و رياكاري كه فرهنگ دستبوسي اجتماعي را درست مي كند و من آن را بسيار زشت مي دانم و با ذات انقلاب اسلامي در تعارض مي بينم.
اما دستبوسي شخصي و فردي با انگيزه غير مادي و عامل معنوي را نه تنها زشت نمي دانم بلكه به آن افتخار مي كنم.
من دست مي بوسم ، وقتي كمرم را عشق خم كند نه طمع و رياكاري.
من دست مي بوسم ، وقتي كمرم را مهر و محبت خم كند نه ترس و آز .
من دست مي بوسم وقتي كه خود را در مقابل عظمتي ببينم حتى در تن رنجور يك كارگر شهرداري .
من دست مي بوسم وقتي كه در برابر يك جانباز و آزاده غيور قرار گرفته ام و يك تار مويش را به صد مدعي مغرور ثروت و قدرت نمي دهم.
من دست مي بوسم ، وقتي خودم بخواهم و بتوانم به اين دستبوسي افتخار كنم.
توضيح : فيلم مربوط به برنامه شبهاي روشن ( ماه مبارك رمضان) چند سال پيش است.
نظر شما