درست است كه در كنار همه اين پديده هاي تلخ ، جلوه هايي اميدوار كننده از موفقيت جبهه انقلاب ديده مي شود و در كنار ريزش ها هميشه رويش هايي مبارك نيز هست و خاكريزهايي نيز در جبهه دشمن فتح كرده ايم ، اما چشم پوشي از ريزش ها همان قدر خطرناك و نارواست كه نديدن رويش ها ! اين موجب دلسردي و يأس مي شود و آن باعث غفلت و غرور !
بايد صادقانه بپذيريم و به صراحت بگوييم كه دو شيوه متفاوت زندگي داريم. بايد تعارف را كنار بگذاريم و در محصولات رسانه اي از سبك زندگي ديني حرف بزنيم !
بايد صادقانه و با شفافيت كامل بگوييم كه يك شيوه زندگي اسلامي و ايراني است و يك شيوه زندگي غربي و غير اسلامي ، كه ما سبك زندگي ديني را انتخاب كرده ايم.
البته در اين صورت بايد با همين جديت دروغ و تهمت و بدگويي را محكوم بدانيم ، رياكاري و تظاهر را نفي كنيم ، دزدي و اختلاس را مستوجب قطع انگشتان بدانيم و ...
با تعارف نمي شود از دين حرف زد. ترويج دين صراحت و قاطعيت مي خواهد. اگر امام علي عليه السلام در باره بيت المال آن گونه با برادرش تلخ سخن مي گفت و با نزديكانش آن طور سخت رفتار مي كرد براي آن بود كه در دينداري جاي تعارف نيست !
متأسفانه در تمام اين سالها ما براي بيان و معرفي صحيح دين و ترويج جدي و عميق دينداري با جديت به ميدان نيامده ايم.
چرا نبايد در مجموعه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي نمازخواندن طبيعي ( نه نمايشي ) ، جدا بودن از نامحرم در مهماني هاي خانوادگي ، حلال خواري ، ذكر خداوند و ... به صورت واضح و شفاف ديده شود ؟
ما با دين تعارف داريم و عملا به خاطر همين تعارف مدل و سبكي درست كرده ايم كه مي شود اسمش را مدل اجراي تلويزيوني گذاشت !
درست به شيوه مجريان برنامه هاي تلويزيوني و شوهاي تبليغاتي كه همه مي دانند تا چند لحظه قبل از ضبط دوربين و پخش آنتن شايد به طور كامل از آنچه اكنون هست متفاوت بوده است !
اما وقتي همين تلويزيون گزارشي از سطح شهر تهيه مي كند در گفتگوي طبيعي شهروندان چنين احساسي نداريم و مثلا در آه و ناله مادري كه فرزندش در تصادف خياباني كشته شده هيچ گونه تظاهر نمي بينيم!
در حقيقت رفتار ما در معرفي دين چيزي شبيه لحن و بيان تعارف آميز و تشريفاتي همان مجري است نه سوز و گداز صادقانه و طبيعي آن مادر.
چرا كه از دين بيشتر يك ظاهر تشريفاتي و شعاري معرفي مي كنيم كه تنها به نخستين لايه آن يعني ابعاد مناسكي دين منحصر مي شود و كاملا شعاري و تشريفاتي به نظر مي آيد.
سعي مي كنيم با الفاظ رنگين و متن هاي ادبي و شعارهاي زيبا تنها يك جنبه از دين را نشان بدهيم كه محدود است به قرآن خواندن و زيارت و مناسبات و ...! و اين ديني است كه در صحنه هاي ديگر حضور ندارد و براي حل مشكلات واقعي انسان و جهان و فرد و جامعه سخني نمي گويد و راهي ارائه نمي دهد.
آن اسلام شيعي شورآفرين كه مي تواند با سه ركن "عقلانيت ، عدالت و معنويت" جان نخبگان را برانگيزد و جهان شيفتگان را برآشوبد و زندگي ها بسازد و مردگي ها بسوزد كجاست ؟
ما آن اسلام شورانگيز را در تعارفات خودمان دفن كرده ايم و طبيعي است آنچه از اين اسلام تشريفاتي حداقلي معرفي مي كنيم نه جذابيت زيادي دارد و نه كارآمدي چنداني در آن ديده مي شود و مخاطب هم در واقع خيلي آن را جدي نمي گيرد .
در واقع ما دين را به تعارف عرضه كرده ايم و مخاطب هم به تعارف دريافت كرده ، مشكل از مخاطب نيست ، مشكل از خود ماست!
نظر شما