حسن رحیمی می‌گوید: «قلب آدم از این همه بی‌اعتنایی درد می‌گیرد.»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛دل حسن رحیمی خیلی پر است.پر از بی توجهی ها،پر از بی محلی ها و پر از توقعات زیادی که خیلی ها دارند.هنوز که هنوز است قرمزی چشمش که زخم المپیک است خوب نشده.هنوز صدایش گرفته و هنوز شب ها کابوس این را می بیند که چرا نتوانست مدال طلای ریو را بر گردن بیاویزد.با این حال حسن تمام تلاشش را کرد.او به قول خودش دیگر بریده بود و نمی توانست آن طور که باید مقابل حریف زاپنی اش کشتی بگیرد اما«همه این ها قبول.خودم که می گویم حقم طلا بود.حالا برنز گرفتم.اما آیا برنز مدال نیست؟آیا چون من بچه تهران هستم نباید از من تقدیر کنند؟همه بچه های شهرستان که به زادگاهشان برگشتند مورد تقدیر فلان شهرداری و فلان مدیر و فلان استاندار قرار گرفتند اما من چطور؟همان بنرهایی را هم که بچه محل هایم برایم زده بودند را کندند و جایش بنرهای یک شورای شهری را چسباندند!»

خودت هم انتظار داشتی که در المپیک مدال طلا بگیری.اما نشد.

المپیک با همه تلخی ها و با همه شیرینی هایش تمام شد اما می توانست بهتر از این باشد.من خیلی زحمت کشیده بودم.تمام سعی و تلاشم را کردم.4 سال حسرت خوردم،عذاب های زیادی را تحمل کردم.اصلا دوست نداشتم بدون مدال از کشتی خداحافظی کنم.به همین دلیل استرس داشتم.از یک طرف هم مردم بودند.آنها از رحیمی انتظار داشتند و همه می گفتند که طلا می گیرد.یعنی دوست داشتند که من طلا بگیرم و این نظر لطف شان است.باور کنید 10 برابر مدال طلا زحمت کشیده بودم اما باز هم خدا را شکر که دست خالی برنگشتم.

یعنی قرار است حسن رحیمی از کشتی خداحافظی کند؟شما گفتید که دوست نداشتید دست خالی از کشتی بروید.

اگر طلا گرفته بودم می رفتم.اما حالا برنز دارم و می خواهم مدال طلا را بگیرم.نمی دانم تا 4 سال دیگر چه اتفاقی م افتد و اصلا زنده هستم یا نه؟فکر می کنم خدا این طور خواست که من در کشتی بمانم.می خواهم تلاش کنم تا همه ناکامی هایم را جبران کنم.

این را قبول داری که کشتی گیران ما مقابل ژاپنی ها ضعف دارند.حمید سوریان،شما و ...

داستان مربوط به حالا نیست.این ماجرا ریشه ای 60 ساله دارد.آنها باهوش و سرعتی کشتی می گیرند.کشتی شان اصطلاحا به ما نمی خورد.مثل خیلی از کشورهای دیگر که کشتی شان به ما نمی خورد! اما این ژاپنی را در بازی های آسیایی یا در همین مسابقات جهانی فرانسه شکست می دهم.از همین حالا قولش را می دهم.

همین کشتی گیر ژاپنی انگشت در چشمت کرده بود؟

نه،کشتی گیر روس.او پماد هم به خودش مالیده بود و چشمم را زخم کرد.باور می کنید با یک چشم مقابل حریف ژاپنی کشتی گرفتم؟خیلی رویم فشار بود.تا آمدم به خودم بیایم دیدم 4 امتیاز عقب هستم.کشتی از دستم در آمده بود.حریف ژاپنی واقعا من را برد.بدون هیچ حرف و حدیثی.

این بحث های ناداوری که خیلی از کشتی گیران ما مطرح می کنند...

هست.ما چون نمانیده ای در فیلا و هیات ژوری نداریم به راحتی در جاهایی که به نفع شان باشد حق ما را می خورند.من گفتم حریف ژاپنی من را برد بدون هیچ حرف و حدیثی اما خیلی از امتیازهای من را هم ندادند.آن هم به این دلیل که می دانستند اگر رحیمی به فینال برسد حریف گرجستانی را شکست می دهد.در هر صورت حرف من این است که آنقدر باید خوب باشم که کسی نتواند حقم را بخورد.

شنیده ایم گلایه های زیادی دارید.انگار هیچ کدام از مسئولان شهر شما به استقبال نیامده اند.

استقبال؟حتی یک زنگ خشک و خالی هم نزده اند.حتی یک بار نگفته اند خوش آمدی.مدال برنز مبارکت باشد.من از بچه محل هایم تشکر می کنم.آنها در حد و اندازه خودشان بنرهایی را برای من در محل مان زدند که در عین ناباوری شهرداری آن بنرها را برداشت و عکس یکی از نمایندگان شورای شهر را جایش گذاشت! ما کجا داریم می رویم؟کجا داریم زندگی می کنیم؟واقعا قلب آدم درد می گیرد.من این همه برای شهرم،برای کشورم و برای ایران مدال گرفته ام.تقدیر نمی کنید هیچ،بنرهایی که دوستانم هم زده اند را بر می دارید؟هیچ وقت گلایه نکردم و هیچ وقت غر نزده ام اما صبر آدم هم حدی دارد.من هنوز یک خانه از خودم ندارم.یک سالن تمرین درست و حسابی ندارم که مثلا بگویند رحیمی آنجا تمرین می کند.مگر از مدال المپیک بالاتر داریم؟اصلا آقایان دوست نداشتند من بروم و مدال بگیرم.راضی نبودند.می گفتند خدا کند مدال نگیرد چون ما نمی توانیم از او تقدیر کنیم!

مسئولان شهرتان؟

بله.حداقل می آمدید دست خالی یک تشکر خشک و خالی می کردید.من که محتاج کسی نیستم اما واقعا حال و روز همه قهرمان ها مثل من است؟حاج علی اف کشتی گیر آذربایجانی که مثل من برنز گرفت 12 کیلو وزن کم کرده بود.به او گفتم چرا این کار را کردی،می گفت با همین مدال برنزی که گرفتم آینده خودم و خانواده ام را تامین کردم.واقعا مسئولان ما چطوری رویشان می شود از پاداش حرف بزنند؟آقای سجادی می آید در برنامه تلویزیونی می گوید که ما به ورزشکارانمان خوب پاداش می دهیم.آقای سجادی شما می دانید یک ورزشکار در حوزه قهرمانی چقدر باید هزینه کند؟می خواهید برایتان فاکتور بیاورم؟یک خورده انصاف داشته باشید.من با 100 تا سکه در همین اسلام شهر خودمان هم نمی توانم خانه بخرم.نه شغلی دارم و نه کاری بلدم.از وقتی که چشم باز کردم کشتی گرفتم و واقعا حرفه دیگری بلد نیستم.مگر من مدال می آورم این مدال برای خودم تنها است؟مدال برای ایران است و برای مردم ایران.آیا در همه جای دنیا با قهرمانانشان این طور برخورد می کنند؟

حرفی مانده که بزنید؟

نه،اما واقعا دلم پر است.امیدوارم روزی نرسید که پشیمان شوم چرا کشتی گیر شده ام و چرا اصلا مدال آورده ام.سالها برای کشتی این مملکت زحمت کشیده ام.شما ورزشکاران دیگر رشته ها را ببینید.ببینید چطور در شهرستان های خودشان مورد استقبال قرار گرفتند.من اگر حرف بزنم می شوم آدم بد داستان.حرف هم که نزنم آقایان کلا به روی خودشان نمی آورند.ارزش مدال المپیک خیلی بالاست و وقتی ورزشکاری در رشته ای انفرادی مدال می گیرد بدانید که از خیلی از چیزهای زندگی اش گذشته است.خلاصه اینکه این نوع برخوردها درست نیست و ورزشکاران را دلسرد می کند.من و امثال من هدفی غیر از موفقیت ایران و خوشحالی مردم نداریم.

 

251 251

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 575494

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۳:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۴
    9 32
    بعنوان كارشناس ورزشي بهت توصيه ميكنم به كلاسهاي جودوهم بري.اون كشتي گيرژاپني جودوكاربود
  • بی نام A1 ۱۵:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۴
    45 4
    یکی از دلائلی که می گوییم تهران جزء مناطق محروم است همینه.