سخنران اصلی این کنفرانس ژاک اتلی (Jacques Attali) بود که از نظریهپردازان پُر نفوذ و مشاوران ارشد سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپاست. برخی تحلیلگران او را یکی از «آرشیتکت»های جهان آینده مینامند.
او در این سخنرانی - و سخنرانیها و نوشتههای دیگرش - سه «نیاز» کلیدی در زندگی انسان آینده را برمیشمارد و تعریف خاص خودش را از آنها ارائه میدهد. او همچنین٬ به دانشجویان و نسل جوان امروز توصیه میکند که - برای پیشرفت شخصی خود - از حالا در برخی از این حوزهها فعالیت و سرمایهگذاری کنند.
بررسی نگاه نظریهپردازانی مانند ژاک اتلی - که رابطهء نزدیکی با کانونهای قدرت و تصمیمگیری در غرب دارند - از یک طرف به درک بهتر ما از مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی جهان امروز کمک میکند٬ و از طرف دیگر این فرصت را به ما میدهد تا در برابر این روند تحولات «منفعل» نباشیم و خود نیز با تولید نظریه و تحلیل نقشی در ساختن آینده جهان داشته باشیم.
سه «نیاز»ی که اتلی نام میبرد و تعاریف خودش را از آنها ارائه میدهد؛ «آزادی فردی»٬ «امنیت» و «سرگرمی» است:
۱- این نظریهپرداز «آزادی فردی» را چنین تشریح میکند: «از کارمندم راضی نیستم؛ اخراجش میکنم. از کارفرمایم راضی نیستم؛ شغلم را عوض میکنم. از کالایی که خریدم راضی نیستم؛ عوضش میکنم. از سیاستمداری که بهش رای دادم راضی نیستم؛ عوضش میکنم. از پارنتر عاطفیام راضی نیستم؛ عوضش میکنم. از خانهام راضی نیستم؛ عوضش میکنم. هیچ نوع تعهد اجتماعی که اختیار من را محدود میکند را نمیپذیرم. میخواهم همیشه و در همه حال آزاد باشم».
ژاک اتلی توضیح میدهد که ماهیت آزادی فردی در جهان آینده «بیوفایی» به عهد است. انسان آینده خود را «پایبند» به هیچ عهدی نمیداند و این حق را برای خود قائل است تا هر گاه از شرایطی ناراضی بود٬ تعهداتش را نقض کند و شرایط جدیدی را برای خود بوجود آورد.
این «آزادی» - یا بیوفایی به عهد - باعث میشود که در آینده تمام ابعاد زندگی انسان روز به روز «گذرا»تر و «موقت»تر شود؛ شغل٬ مسکن٬ محل زندگی٬ روابط اجتماعی٬ روابط عاطفی؛ همگی بر اساس قراردادهای موقت و غیرپایدار مدام در حال تغییر خواهند بود.
سرعت پیشرفت تکنولوژی و تعویض زود به زود ابزارهای زندگی این روند را تشدید خواهد کرد.
۲- در سالهای آینده یکی دیگر از دغدغهء بشر «امنیت» خواهد بود. تامین این «امنیت» با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته و دوربینهای مدار بسته و نیروهای پلیس مجهز و نهادهای امنیتی دولتی و بعضاً شرکتهای خصوصی مُیسر خواهد شد.
با همین نگاه و رویکرد به مفهوم «امنیت»؛ امروز در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان اکثر خیابانها و مکانهای عمومی تحت نظارت کامل دوربینهای مدار بسته قرار دارد. بر اساس گزارش «The British Security Industry Association» در سال ۲۰۱۳ در بریتانیا بیش از ۵.۹ میلیون دوربین مدار بسته امنیتی (یا یک دوربین به ازای هر ۱۱ نفر) بکار برده شده است و هر شهروند روزانه صدها بار مورد عکسبرداری و فیلمبرداری قرار میگیرد.
با پیشرفت فناوری اطلاعات و ظهور «دولتهای الکترونیکی» تمام رفت و آمدها٬ خرید و فروشها٬ مبادلات مالی شهروندان ثبت و کنترل خواهد شد.
۳- یکی دیگر از «نیاز»های انسان آینده «سرگرمی» است؛
انسان آینده به فضایی احتیاج دارد که در آن از شتابزدگی زندگی و مشغلههای حرفهای و سوالات بنیادی فلسفی و کمبودهای عاظفی «غافل» شود.
او «نیاز» دارد که اوقات بیکاری خود را با سیر کردن در فضای مجازی و بازیهای ویدئویی و فیلمهای تخیلی سپری کند تا از هجوم سوالات بنیادی و انتقادی در امان باشد.
عمیق شدن در سوالات بنیادی فلسفی (مانند مفهوم «سعادت») و مسائل اجتماعی و سیاسی با ماهیت شتابزده و گذرا و موقت جامعهء «مصرفگرا» سازگار نیست. انسانی که اسیر چنین سوالاتی میشود از جامعه جدا و ایزوله میشود و بر اضطراب درونیاش افزوده میشود.
پس مشغول نگه داشتن ذهن با سرگرمیهای «سطحی» و «فانتزی» و «هیجانانگیز» در دنیای امروز/آینده به یک «نیاز» روانی تبدیل میشود. با چنین تعریفی از سرگرمی٬ کاربرد اصلی آن «تسکین» بخشیدن - یا سرکوب کردن - اضطراب است و نه پُر کردن اوقات فراغت با فعالیتهای «لذتبخش» و سازنده.
برای پاسخگویی به این «نیاز» یک «صنعت» عظیم (Entertainment Industry) در اکثر جوامع امروز شکل گرفته است.
آیندهای که نظریهپردازانی مانند اتلی ترسیم - و طراحی - میکنند٬ جهانی است که در آن انسان موجودی تنها٬ بیوفا٬ خودخواه٬ مصرفگرا٬ مضطرب و سطحی است؛
برای چنین انسانی «آزادی» مفهومی جز «بیعهدی» و «بیتعلقی» ندارد. چنین انسانی هیچ «جهانبینی» خاصی ندارد و نقدی بر ساختارهای موجود نیز نمیکند. «امنیت» برای او نه به معنی «هارمونی» و «همزیستی» مسالمتآمیز با سایر انسانها و موجودات زنده و طبیعت است٬ بلکه به معنی تحت نظارت بودن مدام توسط ابزارهای پیشرفته امنیتی و محفوظ بودن از گزند «دیگری» است. و «سرگرمی» برای او گریزی است از سوالات بنیادی و جستوجوی مفهوم «سعادت».
حال٬ نوبت ماست که از خودمان بپرسیم که جهان آینده را چگونه میبینیم؟
آیا میخواهیم «منفعلانه» وارد آیندهای بشویم که نظریهپردازانی دیگری برایمان طراحی میکنند یا اینکه میخواهیم نقشی در تجسم کردن و ساختن آن داشته باشیم؟
نظر شما