اما دراینبین آنچه آن یکشنبه را با خاطرهای سیاه همراه کرد، نطق دو نفر از نمایندگانی بود که بهعنوان مخالف استیضاح وزیر کار دولت احمدینژاد، به دفاع از سعید مرتضوی پرداختند. آن روز احمد توکلی بهعنوان یکی از استیضاحکنندگان، مرتضوی را «متهم چندین پرونده از جمله جنایت کهریزک» معرفی کرد و درباره انتصاب او به سمت ریاست تأمین اجتماعی، خطاب به وزیر کار، گفت: «اگر فرزند دانشجوی آقای وزیر هم یکی از قربانیان کهریزک بود، باز به همین نحو عمل میکرد؟ آقای وزیر اگر بخواهد زمینی بخرد یا خودرو خود را عوض کند، بیش از این تحقیق میکند، اینطور نیست؟».
حجتالاسلام موسویلارگانی، دیگر نماینده اصولگرای مجلس نهم و از استیضاحکنندگان، هم دراینباره خطاب به وزیر گفت: «آقای وزیر! آیا شما به سابقه آقای مرتضوی در مسئولیتهای قبلیشان توجه کرده بودید؟ آیا اطلاع داشتید ایشان قاضی معلق هستند؟ آیا اطلاع از اتهامات ایشان در پرونده کهریزک داشتید؟ آیا اطلاع از تقصیرات ایشان در تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه داشتید؟».
نوری قزلجه، دیگر نمایندهای بود که در دفاع از استیضاح سخن گفت و با اشاره به گزارش کمیته بررسی حوادث سال ٨٨، گفت: «آنچه در بازداشتگاه کهریزک در سال ٨٨ به دستور دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران جناب آقای سعید مرتضوی رخ داد، متعرض آبروی نظام و انقلاب شد».
اما آنچه در آن روز بیش از همه تلخ بود، دفاعیات روحالله حسینیان، نماینده وقت تهران و روحالله عباسپور، نماینده وقت بویینزهرا و آوج، از سعید مرتضوی بود. این دو نماینده حامی احمدینژاد، وقتی برای مخالفت با استیضاح پشت تریبون قرار گرفتند، لب به دفاع از مرتضوی گشودند. روحالله عباسپور، در پاسخ به همکارانش که از کهریزک سخن گفته بودند، گفت: «دوستان بیشتر درباره آقای مرتضوی مطرح کردند که بحث کهریزک را در پیش گرفتند. آیا قصه کهریزک مهم است یا داستان فتنه؟ امروز عوامل فتنه حصرشان شکسته و در جامعه آزاد هستند باید قبول کنیم کهریزک زاییده فتنه است. چرا ما فتنه را فراموش میکنیم که امروز قصه ناچیز کهریزک را مطرح میکنیم؟».
اما از «ناچیز»خواندن فاجعه کهریزک تلختر، سخنان حسینیان بود که چنین گفت: «مرتضوی کیست؟ چه گناهی را مرتکب شده است؟ مرتضوی یکی از قضات انقلابی است که در مدت هشت سال حاکمیت اصلاحطلبان، مردانه در مقابل توطئهگران و روزنامههای زنجیرهای ایستاد. مرتضوی مردی است که در فتنه ٨٨ مقتدرانه و با بصیرت تمام ایستادگی کرد و بدون هیچ محافظهکاری با اخلالگران و اشرار درگیر شد. اینک باید چوب این ایستادگی را بخورد همانگونه که سوریه باید تاوان مقاومت و حمایت از مقاومت را بدهد. اتهام مرتضوی این است که در زمان دادستانی وی در اوج درگیری که یک طرف مردم مظلوم، بسیجیان عاشق و جوانان دلداده رهبری بودند و طرف دیگر آمریکا، غرب، منافقان، تودهایها، بهائیان و دنیاطلبان بودند و تعدادی از بسیجیان به شهادت رسیدند که هیچ مدعی و مدافعی ندارند، چند نفر متهم هم کشته شدهاند. هیچ شکی نیست نباید در نظام جمهوری اسلامی چنین اتفاقاتی بیفتد و حتی در نظام جمهوری اسلامی به یک زندانی و متهم و حتی مجرم یک سیلی هم نباید نواخته شود و بههمیندلیل مقام معظم رهبری دستور رسیدگی دادند و متخلفان دستگیر و به سزای اعمالشان رسیدند. ولی در کجای دنیا چنین اتهامی متوجه دادستان میشود؟ در آمریکا هر روز میبینیم تعدادی حتی چند نفر ایرانی در زندانهایشان کشته میشوند، چه زمانی دادستان مورد اتهام قرار گرفت و او را بازخواست کردند که چرا در زندان کسی کشته شده یا به کسی در زندان ظلمی شده است؟ همین چند روز هم واقعهای مانند یکی از بازداشتگاهها اتفاق افتاد. چرا کسی دادستان و دادیار یا بازپرس را متهم نکرد؟ چون بازداشتگاه و زندان مسئول مستقیم دارد و دادستان و قاضی هیچ مسئولیتی درباره بازداشتگاه و زندان ندارد».
اینروزها که سعید مرتضوی خود از تقصیراتش در آن فجایع عذرخواهی کرده، به نظر میرسد نوبت افرادی همچون حسینیان و عباسپور است که ابتدا بپذیرند آنچه در کهریزک رخ داده، نه «ناچیز» بوده و نه میتوان به آن «ایستادگی و مقاومت» گفت. امروز نوبت حامیان مرتضوی است حتی اگر احکام دادگاه و گزارشهای مختلف از تخلفات کهریزک را قبول دارند، به استناد حرف خود مرتضوی (که او را قبول دارند)، بابت دفاع خود از عملکرد مرتضوی، عذرخواهی کنند.
2929
نظر شما