همین رویکرد سبب شده تا هرگز واشنگتن نتواند نقش میانجی مشروع را در گفتوگوی فلسطینی _ اسرائیلی ایفا کند؛ حتی مدعی دموکراسی خواهی باشد، در حالیکه متحدان منطقهای او دارای بدترین پرونده از نظر حقوق بشر هستند.
مشکل بزرگ واشنگتن در خاورمیانه این است که برای مثال از یکسو چشم خود را در قبال اشغالگری رژیم اسرائیل و نقض حقوق فلسطینیان میبندد. از سوی دیگر مردم فلسطین را بابت مبارزه برای احقاق خود متهم به تروریسم و جنگطلبی میکند. در اینجا آنچه نادیده گرفته میشود شرایط لازم برای کسب اعتبار بیطرفی _حتی به ظاهر_ است که هرسیاست میانجیگرانهای باید از آن برخوردار باشد. همچنین وقتی دولت و مجلسین امریکا بر لزوم استقرار دموکراسی و حقوق بشر در منطقه تأکید میکنند، درحالیکه متحدانش به پشتوانه منابع مالی و انرژی خود میتوانند همچنان در شمار دوستان امریکا باقی بماند. داعیه مبارزه با تروریسم هم در همین سیاق میگنجد. واشنگتن از یکسو بر لزوم مبارزه با تروریسم و اندیشههای تروریستی در خاورمیانه اصرار دارد، از سوی دیگر به وضوح چشمان خود را مقابل حامیان تروریستها میبندد؛ چرا؟ چون حامیان تروریستها همان دولتهای دوست هستند که واشنگتن پشتیبان آنهاست. دلیل اینکه هیاهوی امریکائیان برای ادعاهایشان هرگز با استقبال مردم خاورمیانه همراه نیست همان دورنگی و نبود مشروعیتی است که سبب شده نتوان به آنان اطمینان کرد.
تصویب استمرار تحریم ایران از سوی مجلسین امریکا، آب سردی است بر این باور که میشد به تغییر سیاستهای منطقهای امریکا پس از توافق هستهای ایران و گروه 1+5 امیدوار بود. "برجام" جدا از محتوای آن چند پیام روشن را با خود همراه داشت؛ اینکه واشنگتن با فاصله گرفتن از سیاستهای تکروانه "جورج بوش" مشارکت همپیمانان اروپایی و نیز روسیه و چین را در حل و فصل مسائلی چون پرونده هستهای ایران پذیرفته است. دوم؛ برای نخستین بار واشنگتن بر لابیگری صهیونیستها و برخی دولتهای عربی غالب شده و توانسته است در توافقی واقعی و پیش برنده مشارکت فعال کند. سوم؛ واشنگتن برای نخستین بار در حفظ برجام و روح حاکم برآن متعهد است. چهارم؛ مذاکره و به رسمیت شناختن حقوق همه طرفهای درگیر فرصت را برای یافتن راه حل واقعی در برون رفت منطقه از بیثباتی و بحران فراهم کرده است. پنجم؛ افراطیگری بیش از همیشه در حاشیه قرار گرفته است.
تصویب استمرار تحریمهایی که از 1996 علیه ایران اعمال شده است نمیتواند چشم انداز امیدبخشی را از سیاستهای منطقهای واشنگتن به نمایش بگذارد. این اقدام به معنی بازگشت دوباره سیاستهای امریکا به رویکردی است که طی دهههای گذشته بیشترین عامل ناآرامیها در منطقه خاورمیانه بوده است.
چرایی بازگشت دوباره واشنگتن به سیاستهای گذشته را تنها میتوان در این جمله خلاصه کرد که سیاست غالب در امریکا همچنان مخالف ثبات در خاورمیانه است.

واقعیت این است که سیاست منطقهای واشنگتن در خاورمیانه همواره تابعی از رویکردهای افراطی بوده است. بهعبارت دیگر قفل سیاستهای امریکا در خاورمیانه ناشی از نادیده گرفتن واقعیتهای جاری در منطقه و استمرار سیاستهای یکجانبهنگر است.
کد خبر 608335
نظر شما