متخصص گرامی و دوست محترم آقای دکتر هدایت فهمی مصاحبهای با سایت فرارو داشتهاند که در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۹۵ با عنوان «منابع آبی ایران، پس از بحران» منتشر شده و درباره بحران آب در کشور نکات زیادی گفتهاند. نکته مثبت آن است که همه آنچه منتقدان حکمرانی و مدیریت منابع آب کشور از سالها پیش تاکنون میگفتهاند در سخنان ایشان تأیید شده است. مسائلی چون ساخت بیش از حد سدها، نقص حکمرانی، سابقه دیرینه بحران آب، نقش سایر عوامل غیر از کاهش بارشها و متوجه کردن مسأله به حکمرانی و فراتر رفتن از مقصر جلوه دادن مردم، نکات مهم این مصاحبه هستند.
این مصاحبه اما با بیان یک نکته، سؤال مهمی را پیش میکشد. ایشان گفتهاند: «اگر چه افزایش تعداد سدها در افزایش منابع آب موثر است اما ساختن هر سد باید توجیه محیطزیستی و منابع طبیعی هم داشته باشد. پیش از انقلاب در کشور ١٣ سد داشتیم و حالا به گفته فهمی این عدد به ٦٥٣ رسیده است. در پشت ١٣ سد، ١٣ تا ١٥ میلیارد مترمکعب آب ذخیره میکردیم و پشت ٦٥٣ سد، ٣٧ تا ٣٨میلیارد مترمکعب آب ذخیره میکنیم. در حالی که ٥٠ برابر سد داریم، تنها ٢,٦ برابر آب بیشتر ذخیره میکنیم. ایجاد سد و سدسازی به اندازه و بر اساس ظرفیت تابآوری زیستمحیطی برای جلوگیری از کمبود آب ضروری است. سد دارویی است که اگر زیاد مصرف شود، تبدیل به سم میشود. به گفته این کارشناس وزارت نیرو، ٩٠ درصد سدهای کنونی دارو و کمتر از ١٠درصد را میتوان برای کشور سم دانست.»
اگرچه بیان رسیدن از ۱۳ سد به ۶۵۳ سد و فقط ۲.۶ برابر شدن ذخیره آب مهم است، ولی من با همین جمله آخر آقای دکتر فهمی کار دارم. سؤالات مشخص که به گمانم پاسخ آنها راهگشاست عبارتند از:
۱. عدد ۱۰ درصد برای «سدهای سمی» چگونه به دست آمده است؟ کدام مطالعه جامع، گزارش ملی یا ارزیابی انجامشده در وزارت نیرو نشان داده است که فقط ۱۰ درصد سدها زائد هستند؟ آیا این مطالعه در دسترس محققان است؟
۲. مطالعهای اگر انجام شده است، محققان بیطرف انجام دادهاند یا شرکتهای سدسازی و پیمانکاران وزارت نیرو؟
۳. اگر ۱۰ درصد ۶۵۳ سد ساختهشده زائد هستند، یعنی ۶۵ سد ضروری نبودهاند. اسامی این سدها چیست؟
۴. آیا مطالعه احتمالی انجامشده درباره سدهای غیرضروری، فرایندهای تصمیمگیری منجر به تصمیمهای غلط را نیز آشکار ساخته است؟ آیا این مطالعه مشخص میکند که جرا در ساخت همان ۱۰ درصد سد سمی، به گزارشهای ارزیابی محیطزیستی توجه نمیشده است؟
۵. آیا هزینه ساخت ۶۵ سد سمی هم در آن مطالعه مشخص شده است؟ این ده درصد سدهای کوچک یا بزرگ بودهاند؟
۶. آیا آن مطالعه احتمالی مشخص کرده است که با هزینه ساخت ۶۵ سد سمی، چه کارهای دیگری مثلا برای بهبود حکمرانی، مطالعات آیندهپژوهی آب یا اصلاح ساختاری مدیریتی منابع آب میشد انجام داد؟
۷. آیا آن مطالعه احتمالی که دقتش به حدی است که عدد ۱۰ درصد را مشخص کند، نشان داده است که برای تکرار نشدن تصمیمهای غلط گذشته، چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
من از خیر چندین سؤال دیگر که میتوان پرسید و پاسخشان گرههای زیادی را باز میکند، میگذرم. مطالعهای اگر انجام شده باشد و به سؤالهای فوق پاسخ گفته باشد، بهواقع چندین گام در سیاستگذاری منابع آب پیش رفتهایم و منتقدان خوشحال خواهند شد که چندین سال گفتوگوی داغ درباره بحران آب به نتیجهای امیدبخش انجامیده است، اما اگر این اعداد و ارقام کماکان برآوردهایی شخصی و بدون پشتوانهاند که از تجربیات شخصی برآمدهاند، در بر همان پاشنه سابق میچرخد.
نکته آخر اینکه اگر اشکالات وارد بر سیاستها و اقدامات گذشته اگر در چارچوب همان مطالعات و گزارشهای احتمالی که شرح آن رفت آشکار نشود، هیچ تضمینی نیست که سیاستهای اکنون که انتقال آب شاید مهمترین و پرهزینهترین آنها، به خطا نرود. وای به روزی که کارشناس دیگری دست در کیسه کند و یک عدد ۱۰ درصد هم برای خطا در پروژههای چند هزار میلیاردی انتقال آب بیرون آورد.

عدد ۱۰ درصد برای «سدهای سمی» چگونه به دست آمده است؟ کدام مطالعه جامع، گزارش ملی یا ارزیابی انجامشده در وزارت نیرو نشان داده است که فقط ۱۰درصد سدها زائد هستند؟ آیا این مطالعه در دسترس محققان است؟
کد خبر 640612
نظر شما