جدا از افزایش سفرها و اجلاسهای منطقهای که شامل سفر نخست وزیر اسرائیل؛ شاه عربستان؛ شاه اردن و رئیس جمهور مصر به واشنگتن و نیز اجلاس سران عرب در اردن میشد، کاخ سفید دستور چند اقدام نظامی را نیز صادر کرده بود؛ از جمله حمله نیروهای ویژه امریکا در یمن؛ بمباران هوایی موصل؛ حمله نیروهای زیر فرمان ائتلاف علیه دولت سوریه با سلاحهای امریکایی به مسجدی در سوریه و سرانجام اعزام دو ناوجنگی امریکا به مدیترانه در فاصله 11 فوریه تا سوم آوریل. همه این قرائن از وقوع اتفاقات تازه در معادلات منطقه خبر میداد. بنابراین پرتاب 59 موشک "تام هاوک" با برد 2500 کیلومتر به پایگاه هوایی "الشعیرات" که یکی از مهمترین پایگاههای عملیات ارتشهای روسیه و سوریه بود اهداف بزرگتری دارد. بهعبارت دیگر این اقدام را باید در استمرار فراگردی دانست که نمیتوان آن را "اقدام تنبیهی" یا شروع جنگ تازه علیه دولت دمشق تفسیر کرد. این اهداف از محدود سازی نفوذ روسیه در منطقه تا تغییر آرایش منطقهای را شامل میشود. در این چارچوب منافع ایران، روسیه، دولت بشار اسد و چین هدفهای قابل شناسایی است.
امریکائیان بر سرآنند که به رقیبان منطقهای و جهانی خود از یکسو و متحدان خود پیام روشنی را صادر کنند؛ اینکه سیاستهای واشنگتن با سالهای دوران "باراک اوباما" تفاوت کرده است. "قدرت واقعی " که همانا بهرهگیری مستقیم از توانمندیهای نظامی و اقتصادی امریکاست، جای خود را به مماشات به زعم آنان هشت سال حکومت باراک اوباما داده است. این سیاست در مسامحهآمیزترین حالت، تقسیم منافع برابر با قدرتهای همتای خود _که در این زمان همچنان روسیه و چین است _ به حساب میآید. اما چانهزنی درباره "حوزه نفوذ" آن هم در منطقهای مانند خاورمیانه غیر قابل مسامحه یا کمتر مسامحهپذیر است. بهاین ترتیب حمله به پایگاه هوایی الشعیرات نه اقدامی صرفا تنبیهی و نه شروع عملیات نظامی علیه دولت دمشق است، بلکه بهمثابه آتش تهیه برای استقرار نظمی است که "کندولیزا رایس" وزیر امور خارجه دولت جورج بوش پسر در دهه نخست قرن بیست ویک، آن را ایجاد نظم از درون بینظمی در خاورمیانه خواند. این استراتژی حوزههای نفوذ هریک از بازیگران و منتفعان اوضاع در منطقه را اعم از دولتهای آن و قدرتهای بیرونی دچار تغییر و یا بازخوانی میکند.
هریک از بازیگران در این استراتژی بسته به منافع خود، واکنشهای لازم را چه در چارچوب معامله و یا مقاومت بروز خواهند داد. اما آنچه در این میان اهمیت دارد شیوه عمل و سیاست راهبردی ایران است که بهطور مستقیم منافع آن را در کوتاه و بلند مدت تعیین میکند. هدف امریکا و متحدانش محدودسازی نفوذ منطقهای و فرسوده کردن توانمندی ایران است. در نگاه مخالفان ایران، بازگشت به دوران انزوای بینالمللی و تحمیل وضعیت فرساینده به این کشور در اولویت قرار دارد. بههمین دلیل اصلیترین دستور کار همه رفت و آمدهای منطقهای، دید و بازدیدها از واشنگتن و اجلاسهای برگزار شده طی ماهها و هفتههای اخیر نه الزاما سوریه و حتی دامنه نفوذ روسیه در منطقه، بلکه ایران بوده است. مطلوب مخالفان ایران، واکنش سریع و از سر احساس به اتفاقاتی مانند حمله موشکی امریکا به سوریه است، در حالیکه تهران با درک آنچه مخالفان ایران درپی آنند، لازم است خود را از درون در برابر تهدیدات بیرونی ایمن کند. بیجهت نیست که امریکائیان اقدام بعدی علیه ایران را به بعد از انتخابات اردیبهشت واگذاشتهاند.

بیش از آنکه حمله موشکی امریکا به پایگاه هوایی "الشعیرات" در حوالی حمص اهمیت داشته باشد، انگیزهها و پیامدهای این اقدام قابل گمانهزنی است. پیش از این امریکائیان با استقرار "دونالدترامپ" در کاخ سفید نشانههایی از تغییر سیاستهای خود را در قبال خاورمیانه بروز داده بودند.
کد خبر 652736
نظر شما