۸ نفر
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۴

حادثه آن‌قدر دردناک و فجیع است که تصورش هم تنفس آدم را سنگین می‌کند، غصه سینه‌ات را می‌فشارد، و از ترس خشکت می‌زند.

من خاموش شدن لامپ‌های قطار مترو و گیر کردن آن وسط تونل و ماندن قطار در یکی از تونل‌های تنگ و تاریک خط‌آهن تهران تا اهواز را تجربه کرده‌ام. تصور گیر کردن در 1700 متر زیر زمین هم تن آدم را می‌لرزاند. ظاهر مسأله فنی است اما باطن آن حقوقی است. چیزی از جنس حقوق شهروندی است.

ماده 80 منشور حقوق شهروندی این گونه است: «حق شهروندان است که از بهداشت محیطی و کاری سالم و ایمن و تدابیر ضروری برای پیشگیری از آسیب‌های جسمی و روحی در محیط‌های کار بهره‌مند باشند.» یک عده پیدا می‌شوند که بگویند این‌ها انشاست؛ اما به خدا انشا نیست، کسی نبوده و ظاهراً نیست که اهمیت این انشاها را درک کند و پای اجرای آن‌ها بایستد. همین انشاها را که اجرا کنیم کارگران کمتری زیر آوار معدن مظلومانه جان می‌بازند. بدبختی آن است که همه چیز به دغدغه آب و نان کاهش داده شود و مسائل مهمی مثل ایمنی فراموش شوند.

آب و نان حق ماست، اما ایمنی هم حق ماست، حق کارگران معدن آزادشهر است، حق همه کارگران معادن و کارگاه‌های ایران است. کفن آتش‌نشانان پلاسکو هنوز خشک نشده است، و داغ دل بازماندگان‌شان هنوز التیام نیافته است که باید به سوگ ده‌ها کارگر معدن آزادشهر بنشینیم. چرا این گونه است؟ چرا یک گزارش روشن درباره این حادثه نباید تهیه شود؟ چرا نباید تلاش برای تحقق همین ماده 80 منشور حقوق شهروندی را از یک گزارش ملی درباره وضعیت ایمنی در معادن ایران شروع نکنیم. نگویید حقوق شهروندی انشاست، پای اجرای آن بایستید، دیگر انشا نخواهد بود. «انشای مرگ» از آن‌جا آغاز می‌شود که همه حقوق مردم به آب و نان تقلیل داده شود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 663127

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 16 =