هیچ کدام از مسائلی که آنها طرح میکنند جدید نیست و زحمتی برای کشف آنها نکشیدهاند. لازم نیست کاندیدای ریاست جمهوری باشید تا بفهمید فساد، فقدان رونق، مشکل محیطزیست، سختی معیشت معلمان، مشکل نظام بانکی یا تعطیلی برخی بنگاههای تولیدی وجود دارد. اینها را مردم عادی هم میدانند.
اصولگرایان چهار سال فرصت داشتند بدون دغدغه مسائل اجرایی کشور، ابعاد تازه هر کدام از این مسائل را بررسی کرده و برای مردم روشن کنند تا جامعه و بالاخص نخبگان بفهمند که این گروه سیاسی درباره مسائل کشور جدی کار کرده و ریشه مسائل را شناخته است. این گروه اکنون به جای نوآوری در تشریح و ریشهشناسی مشکلات، کل برنامهاش در چند خط قابل بیان است: به بیکاران ماهی 250 هزار تومان میدهیم تا زمانی که کار پیدا کنند؛ یارانهها را سه برابر میکنیم؛ یارانه سه دهک پایین را سه برابر میکنیم؛ نظام مالیاتی را به نفع 96 درصد مردم تغییر میدهیم؛ فساد را ریشهکن میکنیم.
ریشهکن کردن فساد که وعده همه دولتهای جهان است. آیا دولتی را سراغ دارید که وعده افزایش فساد داده باشد؟ مهم این است که چگونه فساد را ریشهکن میکنند. پاسخ سه کاندیدای اصولگرا به چگونگی ریشهکن کردن فساد، تأکید بر ویژگیهای شخصی کاندیداهاست. مصطفی میرسلیم در قم گفته است «من اصلا فساد را تحمل نمیکنم، طبعم این گونه است.» یعنی ما به نقطهای رسیدهایم که بعد از سالها پژوهش و روشهای اقتصادی، فنی و سیاسی برای مبارزه با فساد در دنیا، حالا باید به طبع آقای میرسلیم برای مقابله با فساد اعتماد کنیم. آن دو کاندیدای دیگر هم همین حرف را زدهاند البته به بیانهای دیگر بیان کردهاند و انگار نه انگار که ادبیات مطالعات فساد و شیوههای مبارزه با فساد در اقتصاد، علوم سیاسی، جامعهشناسی و سایر علوم چه پیشرفتهایی کرده است. آقای میرسلیم در تبیین وضع فساد در دولت یازدهم گفتهاند «این دولت عزمی برای مبارزه با فساد ندارد چون هیچ چاقویی دستهاش را نمیبرد.» آیا استدلالی علمیتر از این هم سراغ دارید؟ ضربالمثلدرمانی به جای علم سیاستگذاری و استدلالی اقتصادی و سیاسی. این عاقبت سیاستورزی اصولگرایانه است.
برنامه اقتصادی محمدباقر قالیباف نیز به وعدههای معجزهآسایی نظیر رشد 26 درصدی اقتصاد، ایجاد 600 هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم از هر یک میلیون تن محصول پتروشیمی، افزایش یارانهها به 150 هزار تومان، و تغییر نظام مالیاتی به نفع 96 درصد مردم خلاصه شده که البته چگونه اجرا شدن وعده آخر هنوز تشریح نشده است. او هنوز پاسخ منتقدان این وعدهها را نیز نداده است. جناب آقای رئیسی هم هنوز نگفتهاند منابع لازم برای افزایش یارانه سه دهک پایین را از کجا تأمین میکنند. این سؤال درخصوص وعده افزایش یارانهها توسط قالیباف نیز صادق است.
اینها راهحلهای کهنهای هستند. تأکید بر قهرمانان پاکدستی که جلوی فساد را میگیرند در دورههای قبل و در همه تاریخ بشر تجربه شده است. محمود احمدینژاد نمونه نزدیک و تجربهشده آن است. توزیع پول در قالب یارانه نیز قبلا تجربه شده و اکنون نیز ادامه دارد و علی لاریجانی فریاد میزند مجلس مخالف این کار است و مانع اجرای آن خواهد شد. ایجاد شغلهای فراوان به کمک صنایع پتروشیمی را هم بیاعتبار شده است.
جریان اصولگرایی بالاخره تعدادی اقتصاددان و بوروکرات با سابقه دارد. شاید رقبای اصولگرایان خوشحال باشند که اصولگرایان دستشان از برنامه و ایده معقول خالی است، اما اگر در مقیاس ملی نگاه کنیم، این یک مصیبت است. ما خیلی بیچارهایم که یکی از دو جناح اصلی سیاسی کشور بعد از چهار سال برنامهریزی، همه آنچه در چنته دارد، یک مسألهشناسی ناقص و چند راهکار دمدستی است. راستی از خودتان بپرسید «اگر از مردمی که در سطح شهر تردد میکنند میپرسیدیم چه برنامهای برای اصلاح وضعیت کشور دارید؛ درصد قابل توجهی از آنها همین چند خط راهحل اصولگرایان را به شیوههای مختلف تکرار نمیکردند؟»
آیا نباید گفت «ما چه بیچارهایم که یک جناح سیاسی کشور با چهار دهه سابقه سیاسی، همه راهکارهایی که برای اداره یک کشور 80 میلیونی ارائه میکند، همین چند جمله دم دستی است؟»
مشکلی که هر سه کاندیدایی که اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری به میدان فرستادهاند حداقل در یک ویژگی اشتراک دارند: مسائلی قدیمی و شناختهشده را تکرار کرده و برای حل فقط یکی دو مورد از آنها راهحلهای کهنه و آزموده شده بیان میکنند.
کد خبر 662502
نظر شما