۰ نفر
۳۰ فروردین ۱۳۸۸ - ۰۷:۰۹

یکشنبه 4 خرداد 1365: در گزارش‌ها آمده که عراق تلمبه خانه‌ گوره و امیدیه را بمباران کرده و صدور نفت قطع شده است.

 

به (سرهنگ هوشنگ صدیق) فرمانده نیروی هوایی گفتم تلافی کنند و به توپخانه‌های نیروی زمینی هم گفته شد که تلافی نمایند. آقای (محسن) کنگرلو اطلاع داد که هواپیمای حامل قطعات گران قیمت آمریکایی- که با پاسپورت ایرلندی آمده‌اند و به نام ایرلندی هستند- در فضای تهران است. به آقای دکتر روحانی گفتم که برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کنند.

کمی در جلسه ماندم و به خاطر مسائل جنگ به دفترم آمدم. سرهنگ ترابی از سرهنگ جمالی نقل کرد که با فشار کار کردن برایش مشکل است. نماینده و فرماندار دزفول آمدند و برای ابقای رادیو دزفول کمک خواستند. (علی) آقامحمدی آمد. راجع به عملیات داخل عراق و همکاری با گروه‌های عراقی مخالف صدام و ساخت کاغذ مخصوص اسکناس صحبت کردیم. آقای قادری (نماینده پیرانشهر) آمد و وضع اکراد داخل عراق و خواسته‌های بارزانی‌ها را داد. قرار شد فردا برای افطار خدمت امام باشیم.

آقای لطفی اطلاع داد عراق منطقه مهران را با وسعت بمباران شیمیایی کرده است. ظهر اعضای اتاق بازرگانی آمدند و پیشنهادهایی در جهت توسعه صادرات برای جایگزینی ارز نفت داشتند. به نظرم خوب آمد. به آقای عالی‌نسب گفتم که با آنها جلسه‌ای بگذارد و آقای (قربانعلی) دری‌نجف‌آبادی هم از طرف من شرکت نماید. عصر خلبان هلی‌کوپتری که در عملیات والفجر 8 یک هواپیما را سرنگون کرد و سپس در بمباران دیگری چشم خود را از دست داده، همراه با فرمانده خودش آقای انصاری آمدند. گزارش کار را دادند و از روحیه فداکاری خلبان‌های هوانیروز و خود او گفتند و خواستار توجه بیشتر به هوانیروز شدند. آقای (عبدالرضا) اسدی‌نیا (نماینده اهواز) آمد و از دست خط بازی در مجلس و بیشتر از تندروها ناراحت بود. سفیر جدید چین آمد. حرف تازه‌ای نداشت. راجع به توسعه روابط حرف زدیم و تذکر دادم که چینی‌ها به فکر رابطه با اسرائیل نباشند، خوشش نیامد. آقای (علی) شمخانی (فرمانده نیروی زمینی سپاه) و آقایان (محمدباقر) قالیباف و (قاسم) سلیمانی و... فرماندهان لشکرهای سپاه آمدند. راجع به پس گرفتن شهر مهران از عراق بحث کردیم. قرار شد اقدام کنند. گزارشی تلخ از عقب‌نشینی‌ها دادند.

افطار مهمان نخست‌وزیر بودیم. آقایان (محسن) کنگرلو (مشاور نخست‌وزیر) و (احمد) وحیدی (مسئول اطلاعات سپاه) آمدند. گزارش وضع هیأت آمریکایی را دادند. یک چهارم قطعات هاک درخواستی را آورده‌اند. آقای مک‌فارلین مشاور ویژه ریگان و شخصیت‌های حساس دیگر آمریکا در هیأت‌اند. برای سران کشور ما کلت و شیرینی، هدیه آورده‌اند و خواهان ملاقات با سران هستند. قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدی‌نژاد مخفی نگه‌داریم و (مذاکرات) محدود به مسئله گروگان‌های آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم دیگر اسلحه (باشد).

آنها بیشتر خواهان مذاکره در مسائل کلی و سیاسی‌اند. می‌خواهند یک نفر دائماً در هواپیمای خودشان برای تماس با خارج از طریق ماهواره بماند. این را هم قبول نکردیم. سپس با اصرار آنها قبول شد که برای مشورت و تماس، در موارد لزوم به هواپیما بروند. بنا بود در جایی غیر از هتل اقامت‌ کنند اما چون جای مناسبی نبوده در هتل آزادی مانده‌اند. به مأموران اطلاعات سپاه گفته شد که آنها را حفاظت کنند. درباره مسائل دیگر هم از قبیل جنگ و بودجه و... بحث شد. سلمان غفاری سفیرمان در واتیکان آمد. دیر وقت به خانه رسیدم.

 دوشنبه 5 خرداد 1365
در منزل بودم. دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند و پس از توصیه آنها در مورد مسائل قابل بحث، قرار شد دکتر هادی با هیأت آمریکایی مذاکره کنند. عصر آمدند و گفتند مک‌فارلین ناراضی است و مدعی است به او توهین شده چرا مقامات با او حرف نمی‌زنند و چرا هدیه‌اش را نمی‌پذیریم و می‌گوید اگر من برای خرید پوست گربه به روسیه بروم گورباچف در روز دو بار با من ملاقات می‌کند. دیشب موضوعات مهمی را مطرح کرده‌اند که قابل گفتگو است و مدعی‌اند روسیه قصد حمله به ایران را دارد، باز هم موضوع قابل بحث را مشخص کردم و گفتم مانعی ندارد که دکتر هادی با همراهان او صحبت کند ولی سران کشور ما ملاقات و مذاکره با آنها را نمی‌پذیرند. قرار شد به آنها بگویند به خاطر تخلف‌ها و بدقولی‌هایشان اعتماد به آنها نیست و تا عملاً جلب اعتماد نکنند، مذاکره رسمی ممکن نیست، این نظر سران قواست.

افطار با بسیاری از مسئولان کشور و مردم جماران، مهمان امام بودیم. نماز جماعت را با امام خواندیم و فیلمبرداری شد. امام چند لحظه‌ای سر سفره نشستند و طبق معمول سال‌های گذشته،‌ افطار را نماندند. هنگام برخاستن با شوخی آهسته فرمودند: «چون نمی‌توانند این غذاها را بخورند و... که می‌خورند حریفان و...» بعد از افطار آقایان خامنه‌ای و (موسوی) اردبیلی به خانه ما آمدند و درباره مسائل هیأت آمریکایی مذاکره کردیم. بر گفته‌های قبلی تأکید نمودیم.

 سه‌شنبه 6 خرداد 1365
فراموش کردم زنگ ساعت را تنظیم کنم. سحر بیدار نشدم و همگی بدون سحری روزه گرفتیم. معمولاً‌ با زنگ ساعت بیدار می‌شوم و بچه‌ها را بیدار می‌کنم. به مجلس آمدم. پیش از رفتن به جلسه، دکتر هادی آمد و گزارش مذاکره سه ساعت و نیمه شب را با آمریکایی‌ها داد. معتقد بود تا حدی آنها را قانع کرده که روش آنها نادرست است و توقعات آنها بیجاست. نوشته‌هایی که در گذشته (منوچهر قربانی‌فر) شخص رابط درباره این سفر و تعهدهای آنها نوشته بود، به دکتر هادی دادم که به آنها استناد کند. بعدازظهر خبر داد جلسه امروزشان بی‌نتیجه بوده و آنها می‌گویند امشب بدون اخذ نتیجه خواهند رفت. گویا اختلاف بر سر این است که نمی‌خواهند قبل از آزادی گروگان‌ها قطعات را تحویل دهند.

تا ظهر در جلسه علنی ماندم، چون دستور مهم بود. ظهر سفیرمان در یمن جنوبی آمد و گزارش وضع یمن بعد از کودتا و جریان کودتا را داد. آقای محلوجی آمد و گزارش مشاهداتش از صنایع نظامی را داد. از طرف قرارگاه خاتم مأمور بررسی صنایع نظامی‌اند. پروژه ساخت موشک تاو را پروژه خوبی می‌داند ولی قابلیت زمانبندی آن را قبول ندارد. همچنین ادعای ساخت موشک از طرف آقای سیاح تنکابنی را بی‌اساس می‌داند. عصر به جلسه شورای انقلاب فرهنگی نرفتم. افطار مهمان آقای فخرالدین حجازی بودم. عصر دکتر هادی آمد. گزارش مذاکره با مک‌فارلین را داد. مطلب مهمی نداشت. آنها می‌خواهند گروگان‌ها قبل از تحویل سلاح آزاد شوند و ما برعکس، قرار شد فرمول تدریج را بگیریم.

 چهارشنبه 7 خرداد 1365
در منزل بودم. هنگام سحری خوردن، دکتر هادی اطلاع داد مذاکره با آمریکایی‌ها به بن‌بست رسیده و آنها عازم ترک ایرانند. پیش از آن آقای کنگرلو اطلاع داد آنها رفته‌اند و (منوچهر) قربانی‌فر را گذاشته‌اند دنبال کار را بگیرد. عصر احمدآقا آمد. در جریان مذاکرات با آنها قرار گرفت که خدمت امام بگوید. آقایان (اسدالله بیات و (سیدمحمد) هاشمی آمدند و برای رفع اختلافات با آقای محمد هاشمی مدیرعامل سازمان صدا و سیما استمداد کردند. جلسه هیأت‌رئیسه مجلس در منزل ما برقرار شد و افطار مهمان من بودند و پاسدارانشان در ضیافت افطار امام - که به محافظان داده‌اند - شرکت کردند. قسمت عمده‌ای از شب را برای مراسم احیا بیدار ماندم و کمی خوابیدم. بچه‌ها در مراسم احیای مسجد جماران شرکت کردند.

 پنجشنبه 8 خرداد 1365
ساعت هشت و نیم صبح به مجلس آمدم. (سام) نجوما رهبر (جبهه آزادیبخش نامیبیا) سواپو به ملاقات آمد و مذاکرات درباره وضع انقلاب نامیبیا بود. دکتر (محسن) نوربخش (رئیس کل بانک مرکزی) آمد. خواست در مراسم افتتاح سمینار بانکداری اسلامی که قرار است 30 کشور در آن شرکت کنند، سخنرانی کنم و رفتم. (آقای محمدنبی حبیبی) شهردار تهران و مجدآرا (معاون وزیر کشور) آمدند. از نفوذ افرادی در وزارت کشور شاکی بودند.

آقای (ناصر جیرانی) نوبری سفیر جدیدمان در روسیه (اتحاد جماهیر شوروی) آمد و از ضعف نیرو در سفارت گفت و توصیه شد در توسعه روابط بکوشد. آقایان (مسیح) مهاجری و (محمدرضا) بهشتی آمدند. از دو مقاله روزنامه جمهوری اسلامی در مورد مجلس و دانشگاه آزاد اسلامی انتقاد کردم و آنها از این که به پیشنهادهای اتاق بازرگانی در مورد توسعه صادرات توسط بخش خصوصی توجه شده، ناراحت بودند. ظهر آقای (حاتم) نارویی نماینده بم آمد. از اختلاف بین امام‌جمعه بم و روحانیون سازمان تبلیغات اسلامی نگران بود. آقایان محلوجی و مهدوی آمدند و گزارش کارهای سیاح، مدعی ساخت موشک زمین به زمین را دادند. گفتند سطحی و غیرقابل اعتماد است.

عصر دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند. راجع به پیگیری مسأله گروگا‌ن‌های آمریکایی بحث شد. قرار شد طبق همان پیشنهاد نهایی ما که نپذیرفتند عمل شود، اگر آمریکایی‌ها خواستند جلو بیایند، شورای عالی دفاع جلسه داشت. تصویب شد که دو ماه به خدمت سربازان، برای شش ماه در سه دوره، اضافه شود. افطار مهمان مجلس بودند.

کد خبر 6722

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار