طی سالیان اخیر، تئوریسینهای یک جریان فکری خاص و انحصارطلب خیلی تلاش کردند فوتبال و اهالیاش را از مردم جدا کنند و میان اهالی فوتبال با اقشار مختلف جامعه، مرز بکشند تا به قصد زدن فوتبال و کمرنگ کردن مطالبه عمومی جامعه که میخواهد ورود بانوان هم مثل آقایان به ورزشگاهها آزاد شود و فضای فوتبال فرهنگی باشد، فوتبالیستها را جدا از غم و درد مردم بدانند اما این بار هم مثل فاجعه منا، مثل حادثه پلاسکو، سانحه قطار تهران - مشهد، آوار معدن گلستان، در ماجرای قتل غمانگیز آتنا، اهالی فوتبال با خانواده این قربانی بیگناه و مردم داغدار ایران همدردی کردند.
وقتی از فوتبالیستها به خاطر برخی ناهنجاریها و برخی رفتارهای غلط انتقاد میکنیم، انصاف حکم میکند این مردمداریشان و این کنار مردم بودن آنها و با مردم بودنشان را هم ببینیم. شما هم لطفاً اسم این کار را سوار شدن روی موج نگذارید. یادمان باشد ستارهها و چهرههای فوتبال هم از جنس خودمان هستند، آنها هم در این جامعه رشد کردند، در همین جامعه زندگی میکنند و مثل خود ما خواهر و دختر و خانواده دارند. حالا اگر این وسط چندتایشان با نگاه از بالا به پایین مردم را میبینند یا به غلط فکر میکنند چون پول دارند، میتوانند هر طور دلشان خواست در جامعه رفتار کنند، نباید تمام اهالی فوتبال را غریبه از غم مردم دید.
قتل ناجوانمردانه آتنا ثابت کرد فوتبالیها دور از این جامعه نیستند اما کاش ستارههای فوتبال ما در صف اول ریشهکن کردن فقر فرهنگی بودند تا جلوی این ماجراهای غمانگیز گرفته شود. کاش ما هم بلد بودیم از شهرت ستارههایمان برای ریشهکن کردن فقر فرهنگی استفاده کنیم تا آیندگان از روی این فجایع درباره نسل ما «بد» قضاوت نکنند. کاش با فوتبال به جنگ فقر فرهنگی میرفتیم.
* این یادداشت در ستون حرفآخر شننبه ۲۴ تبر روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما