۰ نفر
۷ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۰

به گزارش جام‌جم : زنی که پس از زایمان قصد فروش نوزاد خود را در تهران داشت، باهوشیاری ماموران انتظامی مستقر در بیمارستان در اجرای نقشه خود ناکام ماند.

ماموران انتظامی مستقر در بیمارستان امام خمینی(ره) با مشکوک شدن به رفت و آمدهای چند نفر برای ملاقات با زن جوانی که جهت وضع حمل در بیمارستان بستری شده بود، زن بیمار را به صورت نامحسوس زیرنظر گرفتند و متوجه شدند با آن که زن بیمار هنگام بستری شدن در درمانگاه ولی‌عصر(عج) مستقر در بیمارستان امام خمینی(ره) گفته بود هیچ‌آشنا و فامیلی ندارد؛ اما چند نفر از نوزاد به دنیا ‌آمده عکس و فیلم تهیه می‌کنند.

به این ترتیب، ظن ماموران به یقین تبدیل شد و آنها 2 روز پس از وضع حمل زن جوان، یکی از ملاقات‌کنندگان را که سعی داشت نوزاد او را از بیمارستان خارج کند، دستگیر کردند و مشخص شد مادر این نوزاد فرزندش را
به مبلغ یک میلیون تومان فروخته است.

با تشکیل پرونده‌ای در این ارتباط در یگان انتظامی مستقر در بیمارستان امام خمینی(ره) تحقیق از زن جوان که قصد فروش فرزندش را داشت، آغاز شد.

با اولین پرسش افسری که تحقیق از زن جوان را‌ آغاز کرده است، بغض فرو خورده او می‌ترکد و با نیم‌نگاهی
به چهره معصوم کودکی که به فاصله کمی از او روی تخت به خواب عمیقی فرورفته است، اشک‌هایش را با روسری پاک می‌کند و می‌گوید: چند سال پیش به اصرار والدینم به عقد و ازدواج جوانی که از همسایگانمان بود، درآمدم؛ جوانی که هنگام خواستگاری به والدینم قول داده بود مرا خوشبخت کند، اما در همان شروع زندگی متوجه شدم همسرم مردی نیست که بتوانم به او تکیه کنم. او بسیار شکاک و بددل بود و بدون اجازه او جرات نداشتم از خانه خارج شوم یا حتی بستگانم را به خانه دعوت کنم. او هر روز مرا کتک می‌زد و رفتارهایش موجب شد تا کابوس وحشتناکی از زندگی داشته باشم. رفتارهای او برایم قابل تحمل نبود تا این که یک روز عطای زندگی با او را به لقایش بخشیدم و از خانه‌ای که با هزاران امید قدم در آن گذاشته بودم، فرار کردم.

زن جوان آهی می‌کشد و با انگشتان لاغر خود با موهای سیاه رنگ فرزندش بازی می‌کند، کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: فرار از خانه، اولین اشتباه بزرگ زندگی‌ام بود، چون پس از بازگشت به خانه ، شوهرم مرا طلاق داد و والدینم نیز طردم کردند. پس از آن همه آوارگی و سرگردانی، ابتدای سال گذشته هنگام رفتن به محل کارم در یک شرکت خدماتی، با مردی آشنا شدم که می‌گفت در آستانه جدایی از همسر خود است و به دنبال این آشنایی، به عقد و ازدواج موقت او درآمدم.

وی ادامه داد: 4 ماه پس از بارداری، مردی که با او ازدواج کرده بودم، به طرز مرموزی ناپدید شد و تلاش‌هایم برای یافتن او بی‌نتیجه ماند و سرانجام وقتی زمان زایمان فرارسید، با ناامیدی به بیمارستان آمدم و از طریق فردی که در جریان زندگی‌ام قرار داشت، قصد فروش نوزاد خود را داشتم، زیرا قادر به نگهداری او نیستم و....

در پی این اظهارات، موضوع به مرجع قضایی گزارش و با حضور ماموران کلانتری 148 در محل و تحقیقات مقدماتی، نوزاد به دنیا آمده با دستور قضایی تحویل بهزیستی شد. تحقیق در این زمینه ادامه دارد.

کد خبر 71500

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین