۰ نفر
۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۶:۴۵

مردم ایران، بیش از آن که علاقه‌مند به جست‌وجوگری و بررسی عمیق مسائل باشند، نیاز به ابراز احساسات دارند. شاید دلیل این همه گرایش مردم به برنامه‌ها و مناسک‌های شادی و تفریح و ناکامی‌های ناشی از عدم امکان آن، در همین نکته باشد؛ ایضاً دلیل مطالعه کم و گرایش کم‌تر به سواد ارتباطی.

«قادون منه» اصطلاحی است نزد مردم بومی شهر اردبیل که می توان آن را مترادف «بلات به جانم» دانست. اصطلاحی که اخیرا نزد مردم بسیار و بسیار زیاد استفاده می شود. نعمت اله فاضلی، انسان شناس، معتقد است که زبان ما ایرانی ها در استفاده از واژه هایی چون «قربونت برم» و ... زنانه شده است، چرا که پیشتر این واژه ها اغلب توسط زنان و برای فرزندان و نزدیکان شان استفاده می شده است. اما اخیرا، این اصطلاحات به ادبیات مردان نیز راه پیدا کرده و آن ها هم از این اصطلاحات استفاده می کنند. ابتدا به نظر می‌رسد که مردها هم مانند زن ها مهربان تر شده اند.

زنان و مردان در گذشته تقسیم کار اجتماعی بر اندرونی و بیرونی داشتند و قدرت زنان بیشتر بر حوزه ی اندرونی که می توان آن را مشابه با حوزه ی خصوصی مردان در نظر گرفت، شامل بود. همان قدر نیز ادبیات شفاهی آنان در این حوزه فعال بود. اما مردان در حوزه ی بیرونی، یعنی حوزه ی اجتماعی فعال و در حال ارتباط بودند. همین عامل هم آن ها را بیشتر از رشد اجتماعی بهره مند می کرد. نقش ابراز عواطف خانگی برای زنان بوده و نقش ابراز قدرت بیرونی سهم مردان به شمار می آمد. حال اگر مرگ و میری هم بود، وظیفه ی مردان ابراز قدرت و احیاناً انتقام از عوامل مرگ و میر بود و وظیفه ی زنان، سوگ و پاس داشت مدام از یاد رفته ها.

به نظر می رسد سهم عقل اجتماعی چون انتقام و طرح دعواهای قومی را که مبتنی بر داد و ستد و قدرت و قهر بود، مردان برپا می داشتند و سهم عواطف و یادآوری موضوعات را زنان. اما امروز فوران ادبیات اندرونی به جامعه برخاسته است و همان قدر مردان نیز در پی جویی چنین مسائلی عاطفی هستند. اگر امروز زنان در پی توانمند شدن و برخاستن از اندرونی و آمدن به جامعه هستند، مردان نیز با ادبیاتی دیگرگون صحبت می کنند و از عواطفی بیش از حد لازم برخوردار شدهاند. 

ما امروز شاهد هستیم که در اغلب اتفاقات به پیش آمده مانند مسائل حقوقی، زلزله، غرق شدن کشتی و ... در جامعه ی ما بیش از آن که پی جویی و جستجوی اتفاقات و سود و زیان مسائل پیش رو باشد، مردم به ابراز عواطف و بیان احساسات می پردازند و چه بسا همین بیان احساسات نیز در مسئله ای چون برخاستن اسطوره های سلبریتی در جمع کردن منابع امدادی به عقل جمعی و سیستم رسمی امداد لطمه می زند. این مسئله در اعتراضات خیابانی به وضوح مشاهده شد، وقتی که مردم می توانستند از طریق ngoها به طور حقوقی و پیگیرانه مطالبات سیاسی و منافع اقتصادی خود را پیگیری کنند-که این کار را چندان که لازم است نمی کنند، از طریق ابراز احساسات و طرح هیجانی مسائل خود به پیگیری مسائل خود پرداختند.

خاستگاه احساسی گری و برخوردهای کاریزماتیک در جامعه ی ما، از فعال شدن بیش از حد عواطف در برابر ناکارآمدی و به روز نبودن عقلانیت بوده و مانعی برای طرح اساسی مسائل مردم در جامعه به شمار می رود. مردم به هم ابراز احساسات می کنند، اما در برخورد با حقوق عقلانی همدیگر، چندان که باید طرفدار هم نیستند. اغلب مردم به دید و بازدید و حضور در سوگواری های هم وقت و انرژی می گذارند، در حالی که نیازهای اصلی مردم در ارتباط با همدیگر، این است که با وجدان بیشتری کار بکنند و منافع همدیگر را تأمین کنند. آن ها از ابراز واژه هایی چون قادون منه یا بلات به جانم دریغ نمی کنند، اما ارتباط شان در پیشگیری از منشأ بلاهای قابل پیشگیری چندان که باید سفت و سخت نیست.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 748977

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 11 =