نه‌تنها در محفل‌های دوستانه و خانوادگی، بلکه در میان گروه‌های اجتماعی که به شکلی جدی درگیر مسایل اجتماعی هستند نیز بسیار پیش می‌آید که در نتیجه‌بخش بودن کنش‌های فرهنگی، آگاهی‌بخشی، کارهای داوطلبانه، و مطالبه‌گری تشکیک می‌شود. مثلاً می‌پرسند که در برابر سیل بنیان‌کنِ تخریب زیرساخت‌های فرهنگی و اقتصادی، چه فایده‌ای دارد که ما سلامتِ کاری خود را حفظ کنیم و به ترویج درستکاری و تن ندادن به خلافکاری‌های جزیی که از عهده‌مان برمی‌آید و برای‌مان نفعی دارد، بپردازیم؟! یا در برابر نابودسازی هیولایی جنگل‌ها و مراتع، و یا ریخت‌و‌پاش بزرگ‌مقیاسِ زباله‌های شهری در عرصه‌های طبیعی، خودداریِ ما از چیدن گیاهان خودرو یا اجرای برنامه‌های پاک‌سازیِ داوطلبانه‌ چه تأثیری دارد؟!

واقعیت اما این است که به طور معمول، برای حل معضل‌های اجتماعی، راه‌حلی میانبر و زودبازده وجود ندارد. آن چه هم که در عرصه‌های اجتماعی «انقلاب» خوانده می‌شود و تحولات چشمگیری را پیش می‌آورد، اگر در درازمدت موجب بروز اثرات منفی نشود (که در بسیاری موردها شده...) خود نتیجه‌ی سال‌ها خُرده‌کاری آرام اما پیگیرانه‌ی هزاران یا میلیون‌ها انسانِ «کوچک» بوده است. تجربه‌های تاریخی و روزانه‌ی ما نشان می‌دهد که بیشترِ کسانی که خواسته‌اند کاری عظیم به انجام رسانند و یا برای خود رسالتی بزرگ تعریف کرده‌اند، منشأ گرفتاری برای خود و دیگران بوده‌اند! کسانی که حقیقتاً بزرگ بوده و کارهای مثبت از خود برجا گذاشته‌اند، بیشتر بر بستر تلاش همگانی حرکت کرده و خواست‌های مردمی را صورت‌بندی کرده‌اند.

با انجام کارهای کوچکِ مثبت که ترویج‌شان می‌کنیم و کم‌وبیش فراگیر می‌شوند، می‌توانیم از پسِ دوره‌های زمانی‌ای که البته کوتاه نیستند (مثلاً در هر ده سال) اثر بزرگِ آن‌ها را ببینیم. در این‌جا فقط یک مثال می‌آورم: درحدود سی سال پیش (از نیمه‌های دهه‌ی شصت) اجرای برنامه‌های پاک‌سازی کوهستان (و دیگر عرصه‌های طبیعی) از سوی کوه‌نوردان و دیگر طبیعت‌دوستان آغاز شد. تا چند سال، این فعالیت‌های «نمادین» در فضای عمومی جامعه چندان بازتابی نداشت، اما کم‌کم رسانه‌ها به آن پرداختند و در مدت چند دهه بدل به جنبشی فراگیر شد و تأثیر آن چنان بوده که امروزه ریخت‌و‌پاش زباله از سوی مردم در طبیعت و جاده‌ها و شهرها به صورت نسبی (با توجه به رشد جمعیت و چندین برابر شدن سفرها) بسیار کم‌تر از دهه‌ی شصت شده است.

هر کسی می‌تواند برای بهتر شدن وضع محیط زیست، چنین رفتارهایی را پیشه سازد:
* در هیچ‌کجا، هیچ زباله‌ای را جز در محل مخصوصِ آن رها نکنیم.

* همه‌جا در فکر تفکیک زباله‌ها باشیم و آن‌چه را که قابل بازیافت است، به شهر (یا جای دیگری) که آن را گردآوری می‌کنند، برسانیم.

* به عرصه‌های طبیعی چنان وارد شویم و از آن‌ها بیرون رویم که هیچ ردّی (پسماند، چوب سوخته، پوشش گیاهی تخریب‌شده،...) از ما برجا نماند.

* تا می‌توانیم، کم‌تر زباله تولید کنیم. خود را گرفتار تب خرید (که مروج آن، سرمایه‌سالاران هستند) نکنیم و از هر چیزی که داریم، تا می‌توانیم استفاده کنیم. می‌توان بی گوشی‌های آخرین مدل هم زندگی کرد و همه‌ی کارهای خود را به انجام رساند. می‌توان از خودروی شخصی کم‌تر استفاده کرد تا به جای چهار پنج سال، ده پانزده سال (و بیشتر) کار کند. می‌توان هیچ‌گاه از ظرف‌های دورانداختنی استفاده نکرد و در خوراکخانه‌ها هم به مدیران آن توصیه کرد که با این گونه ظرف‌ها خدمات ندهند.

* به یاد داشته باشیم که هر لامپ و وسیله‌ی برقی دیگری که روشن است، هر پیام غیرضروری که در شبکه‌های اجتماعی ردوبدل می کنیم، هر شارژری که بی هدف در پریز است، و هر شعله‌ی گازی که بی‌دلیل زبانه می‌کشد، به آلوده و گرم‌تر شدن زمین کمک می‌کند. با خود مسابقه بگذاریم تا مصرف برق و گاز را در خانه و محل کارمان کم‌تر و کم‌تر کنیم.

* کمبود آب را به عنوان مشکلی که با ما است، بپذیریم و خود را با آن سازگار کنیم. آبِ لوله‌کشی، آبی ارزشمند و کمیاب است؛ شیرهای آب را کم‌تر و با فشار پایین باز کنیم. دوش گرفتن را به حدود سه دقیقه، و حمام کردن‌های هفتگی را به حدود ده دقیقه کاهش دهیم. اگر باغچه‌ای داریم، فقط گیاهان مقاوم به کم‌آبی نگه داریم و حداقل آب مورد نیازِ آن‌ها را شناسایی کنیم. گلدان‌ها را با آب حاصل از شستن سبزی و میوه آبیاری کنیم. هیچ‌گاه زمین را با آب جارو نزنیم. خودرو را در خانه نشوییم و دیربه‌دیر‌ به کارواش برویم. اگر در صنعت یا کشاورزی فعال هستیم، جداً به فکر کاربست شیوه‌هایی باشیم که مصرف آب را کاهش می‌دهد.

* کم‌تر گوشت بخوریم. تا حد امکان از میوه‌ها و سبزی‌هایی استفاده کنیم که در منطقه‌های نزدیک به خودمان تولید می‌شوند. خوراک را به اندازه‌ای درست کنیم که هیچ دورریزی نداشته باشد.

* از سفرهای غیرضروری خودداری کنیم. در تعطیلی‌ها، به جای سفرهای دور و دراز به گشت‌وگذار در نزدیکی محل خود بپردازیم. تا حد امکان با وسایل همگانی (قطار، اتوبوس) به سفر برویم. با سرعت‌های زیر صد کیلومتر در ساعت برانیم و تا حد امکان به صورت یکنواخت رانندگی کنیم تا سوخت کم‌تری مصرف شود.

* عضو سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیستی شویم یا به آن‌ها کمک مالی و فکری کنیم.

* حقوق محیط زیستی خود را از مقام‌های مسوول مطالبه کنیم.

* در مهمانی‌ها، دیدارهای کاری، مدرسه و دانشگاه، همایش‌ها، و اگر امکانش بود در رسانه ها، همین نکته‌ها را ترویج کنیم.

کد خبر 769672

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • امیر IR ۰۲:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۶
    1 0
    عالی بود و کاربردی. ممنون.
  • بی نام IR ۰۷:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۶
    1 0
    مشكل اينجاست كه ما با ريختن زباله نشان مي دهيم كه كشورمان را دوست نداريم و بنظرم ابتدا بايد اين مشكل حل شود كه چرا كشورمان را دوست نداريم؟