چرا بیمه عمومی را گسترش نمیدهند تا همانند کشورهای پیشرفته، با عنوان بیمه بیکاری، هرکس به مقدار قابل توجهی که بتواند از مرگ نجات یابد از آن استفاده کند و به جای صندوقهای گوناگون از یک جا حق بیمه را دریافت و از تعدد صندوقها و نداشتن آمارها پرهیز شود. صندوقهای خیریه روزافزون مردمی هم به جای خود!
در کشوری که وجود نقدینگی و سقوط پول ملی در بین مردم بیداد میکند، اگر چه عمده آن در دست بانکها و سرمایهگذاری آنهاست، ولی این تبعیضها به شدت زجرآور است. وقتی سخن از فقر مطلق میرود باید پرسید چرا فقر مطلق را به وجود آوردید؟ چه کسانی در این زمینه مقصرند؟ چرا با بودجههای نفت در موقع لازم سرمایهگذاری لازم نشد؟ چرا در زمان لازم به مهارتافزایی به جوانان مستعد کشور اقدامی صورت نگرفت؟ چرا وعده ها پرطمطراق به سرانجام نرسید؟ و چرا...؟
آیا اکنون با این تلاطم ارز چگونه میخواهید آن فقرمطلق را بردارید. هر چه شما بدوید فقر مطلق پرواز میکند! اکنون در شرائط اضطراری با بستههای حمایتی، اگر چه فعلا چارهای ندارید، میخواهید مشکلات را حل کنید؟ آیا در این شرائط راه حل است و یا مسَکِّن؟ شما در زمانهای ممکن یا نخواستید و یا نتوانستید؟
وقتی که میگفتند دهکها را تعیین کنید و به همه مردم کشور یارانه ندهید میگفتید نمیشود، اطلاعات نداریم! وقتی میگفتند حسابهای مردم را رسیدگی کنید میگفتید نمیشود به حساب مردم سرک کشید، زیرا عدهای ممکن بود ناراحت شوند. مگر میشود مسئولان ذیربط از حساب مردم اطلاع نداشته باشند. چگونه میشود؟ ارز میدهید ولی نسبت به هزینه آن نمیتوانید و یا نمیخواهید مزاحم کسی شوید.
وقتی میگفتند خانههای خالی را تعیین کنید و مالیات بگیرید باز ایرادی دیگری میآوردید! اکنون مجبورید در بدترین شرائط بستههای حمایتی به مردم بدهید و تازه اگر اطلاعات درستی نداشته باشید باز باید یا به همه بدهید چون اطلاعات ندارید و تازه انجام نادرست آن هم فساد و ضایع شدن بیتالمال را به دنبال دارد. مگر زمان توزیع کوپنها را به یاد ندارید که گرچه چارهای نبود اما چون نظارت و اطلاعات نبود چه فسادهایی که به بار نیاورد!
و تازه یا ورود سیلآسای واردات به بهانه تأمین این مواد و دست به دامن کمیته امداد شدن و بر حجم بار آن افزودن. و دوباره روی آوردن به کنترل مصرف بنزین که کار خوبی بود و هست. و به قول رئیس جدید بانک مرکزی که تازه میگوید ما نمیتوانیم مثل بچهپولدارها زندگی کنیم!
اینها نشان میدهد که ما آیندهنگر نیستیم و تا خطر بیخ گوشمان نیاید آن را باور نمیکنیم و همین الان هم باور نداریم! ما دنبال سادهترین کارها بدون آیندهنگری هستیم که به سرعت دارد اوضاع بدتر میشود! ما هنوز اقتصاد مقاومتی را در عمل قبول نداریم و ما هنوز امید به نگاه کشورهای غربی به ویژه تروئیکا هستیم. ما دلخوش به روابط با چین و ماچین هستیم در حالی که نسبت به استعدادهای درونی هیچ کار نکردهایم و با وجود این تشکیلات نخواهیم کرد. ما کشور را با تعارف اداره میکنیم که از این بدتر نشود ولی عملا دارد بدتر میشود.
الان فرصت مغتنمی است که اگر از آن خوب استفاده شود، و اگر نگاه درست شود و از خود شروع گردد، و اگر نگاه به داخل و سرمایهگذاری جدی داخلی باشد و اقتصاد رونق بگیرد، و نه این که باز نگاه به غرب و شرق نه چین و نه روسیه و نه دول اروپایی باشد (که هیچیک کاری برای ما نخواهند کرد و همه منافع خودشان را میخواهند) ممکن است کاری کرد اگر عزمی باشد.
پس هر چه زودتر باید دست به کمر خود بگیریم و یا علی گوییم. آخر تا کی طرفداران گروههای مختلف رودرروی هم، آب به آسیای دشمن میریزند و در زیر چتر تعارف و شعار، هرکس کار خودش را انجام میدهد. این طور کشور اداره نمیشود. و هرکس منتظر است تا طرفدرانی پیدا کند و یا شواهدی بیابد مبنی بر این که دیدید من درست گفتم!
اکنون که ارزش پول ملی را پایین آوردند و یا پایین آمد، میتوان از آن بهرهبرداری کرد و با رونق تولید داخلی، به گسترش صادرات پرداخت و نیز میتوان محیط را برای سرمایهگذاری خارجی با ارزانترین نیروی کار فراهم کرد. برای هر دو ممکن است حامیان و طرفدارنی باشد ولی باید دید که با کدام عزت ملی و شرافت انسانی ایرانی تقویت میشود. اگر کارگر ارزان در ایران بیشتر است باید سرمایهگذار ایرانی بیشترین سهم را ببرد به شرط اینکه هموطن خود را استثمار نکند. توجه به این ظرافت میتواند هنر مدیران کشور باشد. هر اقدامی دو وجه دارد و این به هشیاری و صداقت مسئولان برمیگردد.

شعار زدودن فقر مطلق که شعار کنونی دولت است اگر چه شعار خوبی است ولی مایه شرم هر دولتی هم می تواند باشد! همچنین فعالیت کمیته امداد اگر چه خوب و مثبت است و نشان از دلسوزی مدیران آن دارد ولی اداره کشور با کمک کمیته امداد نشان از نوعی عیب و ایراد در اداره کشور است.
کد خبر 805198
نظر شما