پرونده قتل یکی از اعضای باند یاکوزا که در جریان یک درگیری به قتل رسیده بود، امروز در دادگاه کیفری رسیدگی شد.

فارس نوشت: ظهر 3 مرداد 84، مأموران پلیس تهران بزرگ از طریق مرکز فوریت‌های پلیس از وقوع یک فقره درگیری مرگبار بین اراذل و اوباش منطقه‌ای در غرب تهران باخبر شدند.

مأموران با حضور در محل حادثه که مقابل یک قهوه‌خانه بود، متوجه شدند مردی به نام نظام معروف به «اکبر جیگر» در جریان درگیری با تعدادی از اراذل و اوباش به قتل رسیده است.

تعدادی از حاضران در درگیری توسط پلیس دستگیر شدند اما عاملان اصلی قتل نظام، به نام‌های حمید و حسین متواری شده بودند که تحقیقات برای دستگیری آنها آغاز شد. 6 ماه بعد از زمان قتل حسین، در مشهد شناسایی و دستگیر شد.

حسین در مراحل تحقیقات به درگیری با مقتول اعتراف کرد اما مدعی شد که دیگر متهم فراری ضربات مرگبار را از پشت سر بر بدن مقتول وارد کرده است.

بعد از گذشت 5 سال و بدون شناسایی متهم ردیف اول، پرونده برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد که صبح امروز به ریاست قاضی حسن تردست برگزار شد.

در ابتدای جلسه،‌ اصغری روشن، کیفرخواست صادره مبنی بر اتهام مباشرت در قتل عمدی از سوی متهم ردیف اول و معاونت در قتل عمدی از سوی متهم ردیف دوم را قرائت و خواستار مجازات متهمان شد.

سپس وکیل تسخیری متهم فراری در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد مطلب قابل دفاعی در پرونده برای دفاع از موکل فراری خود ندیده است و تلاش وی برای پیدا کردن موکل بی‌نتیجه بوده است.

در ادامه، حسین، متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت و گفت: اکبر جیگر، عضو باند «یاکوزا» بود و روز حادثه به بهانه درگیری با من به قهوه‌خانه آمده بود. من قبلا با دوست او درگیر شده بودم و او برای انتقام آمده بود. اول از من درخواست تراول‌های تقلبی کرد ولی من گفتم دیگر خلاف نمی‌کنم. او از ژاپن دستور قتل می‌گرفت و کشتن کسی برایش سخت نبود.

وی ادامه داد: اکبر موضوع را به درگیری من با دوستش کشاند و من گفتم حاضرم با او آشتی کنم اما دوستش که همراه او بود با اسپری به من حمله کرد. اکبر هم با شمشیری که در دست داشت به من حمله کرد اما من جلوی او را گرفتم و در یک لحظه با هم به زمین افتادیم. من زخمی شده بودم و با موتور و به همراه حمید از آنجا فرار کردیم که در بین راه به من گفت اکبر را از پشت زده است.

متهم افزود: من به خاطر سوزش ناشی از پاشیدن اسپری در صورتم متوجه چیزی نبودم و فقط قمه را در هوا چرخاندم.

قاضی از متهم سؤال کرد آیا برای اظهارات خود مبنی بر حمله مقتول و دوستش به خود شاهد داری که متهم در جواب گفت: چند شاهد دارم و می توانم آنها را به دادگاه معرفی کنم.

با توجه به اظهارات متهم مبنی بر معرفی شاهدان به دادگاه و همچنین رسیدن سن یکی از فرزندان مقتول به سن بلوغ و لزوم شنیدن اظهارات وی در دادگاه، قاضی تردست ختم جلسه را اعلام و رسیدگی به پرونده را به آینده موکول کرد.

کد خبر 81601

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 5 =