حرم در راه است

چهل روز بعد از روز واقعه، «حرم» بازگشته است به پیش گاه شهدای حرم.

مرحوم علی حاتمی دیالوگی نوشته بود برای بازیگر نقش مجیدِ «سوته دلان»: « خوش به سعادتتون که می‌رین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو چه به روضه ، روضه خودتی ، گریه کن نداری ، وگرنه خودت مصیبتی ، دلت کربلاس!»
مرحوم دولابی می گفت: «اونکه دلش کربلاست، خودش حَرمه، پس حریمدار خودت و مردم باش... حرم در راه است »
لاتی رفته بود در خانه آقامرتضای زاهد، گفته بود: « می خوام برم کربلا، نمیشه. آقا مرتضا گفته بود، یه چله حرمت خودت و مردم رو نگه دار، حرم خودش میاد سراغت می بره تو رو. »
مرشد چلویی جمع کرده بود از تهران خارج بشه. بازاریا جمع شدند نذارند تهران رو ترک کنه. قبول نکرد. به خلوت نشینی گفته بود: « می بینم بازار شده بازار مکاره کوفه. حریم نگه نمی دارند. آقا می بینه، زشته...» – حرم در راه است-
آقاسیدمهدی قوام  گفته بود: «مراقب باش، میشه کاروان اربعین از اینجا رد بشه و تو مشغول عبادت نشسته باشی داخل مسجد و از زیارت مولا جا بمونی...» – حرم در راه است-

                                                                                                                                            ***
شهدای حرم را بنی اسد، یازدهم دفن کردند. - یک روز پس از روز واقعه -

«حرم» دو روز بعد از روز واقعه بود که به کوفه رسید؛ بیست روز بعد بود که به شام رسید.
و حالا چهل روز بعد از روز واقعه، «حرم» بازگشته است به پیش گاه شهدای حرم.
پیرمردی هم آمده بود که قلبش معدن اسرار بود. - «جابر»: همو که یار و یاور و روایتگر راستگوی رسول بود.-
می گفت: « عشق را بی‌خویش بردی در حرم»

حالا حرم، رسیده است به شهدای حرم. چهل روز بعد آمده اند در اربعین حریمی باشند که حرمت انسانیت را پاس داشت.
شهدای حرم، پاسداران ناموس خداوندی اند و اینک حرم در چهلمین روز، چه نامحرم ها که پیموده است تا به حریم نینوا رسیده .

                                                                                                                                              ***
می گفت: « عشق را بی‌خویش بردی در حرم»
حرم: پرده داران را می گویند. حریمداران را. ناموس را. بند بندگی به پا داشتن. اهل عصمت را. رازداران. 
حرم در راه است، یعنی آنانکه پرده داران انسانیت بر روی زمین اند در راه اند؛ - همواره برای استمرار پیامبری-
حرم یعنی: ناموس الهی؛ همان رازدارانی که انتخاب شده اند تا آدمی را از مسیر سنگلاخی سخت عبور دهند.
حرم در راه است و برآستانه این حرم، دو تن – یکی زینب(س) ، یکی سجاد (ع)- پیام آوران رازهایی که قرار است بماند برای همیشه تاریخ برای انسان شدنِ انسان.

                                                                                                                                              ***
حرم در راه است
دمشق وضع عادی و معمولی خود را از دست داده و مانند روز ورود کاروان اهل بیت، مردم در خیابان‌ها ازدحام کرده بودند. با این تفاوت که آن جنبه استقبال داشت و این برای بدرقه... آن برای دیدار عده‌ای بود که تصور می‌کردند اجنبی و خارج از دین هستند و این برای خانواده نبوت و رسالت. در اولی، مردم خوشحال و شادمان و با قیافه‌های بشاش و در دومی مردم گریان، سیاهپوش و غمزده... و یک تفاوت دیگر هم به چشم می‌خورد و آن، اینکه وضع قافله نخستین از جهات مختلف نامطلوب بود در حالی که کاروان دومی که آهنگ خروج را داشت بسیار عالی و با تجمل می‌نمود زیرا یزید دستور داده بود که تا سرحد امکان در تجلیل آن کوشش شود و این‌کار به قدری خوب و دقیق انجام گرفته بود که وقتی زینب(س) آن را مشاهده نمود، فرمود: «یزید فکر می‌کند که می‌خواهد کاروان شادی به راه اندازد که آنقدر آن را باشکوه آماده کرده است» و سپس نعمان‌بن‌ بشیر را که به عنوان سرپرست کاروان تعیین شده بود احضار کرده و به وی فرمودند: اجعلوها سوداء حتی یعلم‌الناس انا فی مصیبته و عزاء بقتل اولاد الزهرا علیهاالسلام آنها را سیاهپوش نمایید تا مردم بدانند که در سوگ فرزندان فاطمه مصیبت‌زده و عزادار هستیم.‌

کاروان پس از آنکه با دستور حضرت زینب(س) سیاهپوش شد، در حالی که آه و ناله و گریه‌زاری اهالی دمشق و رضایت و راحتی خیال یزید و عمالش را از بازگشت این قافله بدرقه راه داشت، عازم کربلا شد تا بعداً راه مدینه را در پیش گیرد.

نعمان‌بن بشیر که از صحابه رسول اکرم(ص) به شمار می‌رفت و طبق تقاضای یزید و به منظور ارادت و خدمتگزاری بیشتر به خاندان نبوت سرپرستی چنین کاروانی را قبول کرده بود، نهایت سعی و کوشش را در احترام و رفاه اهل بیت به عمل می‌آورد و همواره آماده اجرای اوامر حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب‌(س) و سایرین بود.

حرم در راه است
این کاروان برخلاف سفر اول یعنی مسافرت از کوفه به شام که از شهرهای زیاد تعمداً عبور داده می‌شد و با آهستگی و بدون شتاب رهسپار بود، در بازگشت ضمن آنکه از مسیری که راه را کوتاه‌تر می‌ساخت حرکت می‌کرده سرعت را نیز در نظر داشت تا کاروانیان را هرچه زودتر به کربلا برساند. زیرا اهل بیت بی‌صبرانه برای رسیدن به آن سرزمین خونین روزشماری کرده و برای وصول به آن، هرگونه ناراحتی و عدم استراحت در راه را با کمال میل بر خود هموار می‌کردند.

سلیم، حلیمه و سایر همفکران آنها که قبل از کاروان، شام را ترک کرده بودند اهالی شهرهای بین راه را از مراجعت بازماندگان شهدا باخبر ساخته و به تناسب زمان و مکان مردم را بیش از پیش با ظلم و جور یزید آشنا می‌کردند و به همین علت از هر منزلی که این کاروان عبور می‌کرد، اهالی با لباس‌های سیاه و با قیافه‌های ماتم زده آنان را استقبال و بدرقه می‌کردند. این در حالی بود که حضرت زینب و حضرت سجاد(ع) به نوبه خود آنان را با سخنان و بیاناتی مهیج به قیام علیه امویان ترغیب و تشویق می‌فرمودند.

این کاروان شب و روز با سرعتی قابل توجه حرکت می‌کرد و به جز در مواقع ضروری در هیچ‌کجا توقف چندانی نداشت... روزهای دهه دوم ماه صفر پی در پی سپری می‌شدند و با گذشت ایام، فاصله کاروان با نینوا کمتر می‌شد تا اینکه بالاخره آن روز که اهل بیت در انتظارش دقیقه‌شماری می‌کردند فرا رسید و پس از گذشت چهل روز از واقعه جانگداز عاشورا در بیستم صفر یعنی روز اربعین مجدداً پا به سرزمین کربلا گذاشتند و...

حرم در راه است
از آن تاریخ تا به حال کوفه چندین نسل را در پی یکدیگر به خود دیده است ولی هر نسل که جای نسل پیش را می‌گیرد، همه سال در چنان روزی، گرد مزار حسین فراهم می‌آید و چنان که گویی از کرده نیاکان خود شرم‌زده است، بر مزار او اشک می‌ریزد و با روح او پیوند دوستی و اطاعت می‌بندد، اما راستی اگر ممکن بود تاریخ به عقب برگردد و چنان صحنه‌ای دوباره تجدید شود، این شرم‌زدگان و گریه‌کنندگان چه می‌کردند و با کدام دسته بودند؟

رهبر کاروان اهل‌بیت(ع) بعد از واقعه، وظیفه پیام‌رسانی خون را که آشکار کردن ماهیت قیام اباعبدالله الحسین‌(ع) بود، به دوش گرفته و با بیان خطبه‌های آتشین با مضامین و محتوای ارزشمند، رسالت امام را به اتمام می‌رساند. مگر نه آنکه تمام مورخان نوشته‌اند که اگر زینب نبود، عاشورا در عاشورا می‌ماند. این «تنها پیامبر زن» تثبیت‌گر جایگاه امامت و خاندان رسالت و حافظ ارزش‌های اصیل اسلام شد و کاروانی که چهل روز از کربلا حرکت کرده و دوباره به کربلا بازگشته، بهترین مصداق «رسانه» بوده است.

رسانه‌ای که در طول تاریخ، در متن جامعه جریان‌ساز، تأثیرگذار و نقش‌آفرین بوده است. کاروانی که بیش از هر رسانه دیگری با پیام خونینی به وسعت تاریخ به حرکت درآمد و اگرچه پس از طی چند منزل صوری متوقف شد، ولیکن در منزل قلب‌های نسل آدم، به طی مسیر خویش ادامه داد. این کاروان بی‌هیچ محمل و مرکبی و بدون هیچ ابزاری در هر زمان و مکان تا ابدیت ساری و جاری خواهد بود. رسانه‌ای که پیامی چون خون نافذ و جاوید و پیام‌رسانی چون زینب داشته و دارد. حرم در راه است.

1717
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 820775

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =