داود فیرحی، استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، درنخستین دهۀ ماه محرّم امسال، در موسسۀ فرهنگی دارالزهرء(س) به تبیین «زمینههای عاشورا» پرداخت. عنوان این سخنرانی، «عاشورا و بحران خلافت» است.
بازتولید اشرافیت و عاشورا
به نظر میرسد فیرحی کوشید با استفاده از مفاهیمی چون «آنومی»، «دولتِ رانتی» و «فسادِ سیستماتیک»، علل این واقعۀ تاریخی را در این جهان جستوجو کند و به بیان دیگر، تبیینی «سکولار» از رخداد عاشورا ارائه دهد.
او به انتقال سنّت یونانیِ «دولت-شهر» به عربستان اشاره میکند، سنّتی سیاسی که در این سرزمین، به دو صورت متفاوت «محلّی» میشود؛ الف) الگویِ حکمرانی مکّه که «اریستوکراتیک» است و ب) الگوی حکمرانیِ یثرب که «خصلت دموکراتیک» دارد. آنچه باعث چربش الگوی مکّی/اشرافی بر الگوی مدنی/شورایی در ادوار پس از پیامبر اسلام میشود، فرمولی است که «عُمر»، دومین خلیفۀ اهل سنّت، برای تقسیم بیتالمال ابداع کرد.
نقطۀ قوت
دستِکم، بسیاری از شنوندگان و خوانندگان این سخنرانیِ عالمانه، با خود گفتهاند که با چنین تبیینی، بیش از پیش به عظمت حرکت سرافرازانۀ اباعبداللهالحسین(ع) پیبردهاند. همچنین، در این گفتار، فرمودۀ سیدالشهدا(ع) یعنی «انا قتیلالعبرة» یا تعبیر زیارت اربعین (قتیلِالعبرات) روشنی دوچندان مییابد.
دشواری جمع «نصب» و «شورا»
نکته و پرسشی که اکنون مطرح میشود صرفاً ناظر بر سخنرانی «عاشورا و بحران خلافت» است و چه بسا این استاد فرهیختۀ علوم سیاسی در جایی دیگر به تبیین رویداد غدیر هم پرداخته است.
فیرحی میگوید که پیامبر اسلام(ص) با ورود به مدینه، سنّت مدنی را برگزیدند و حکمرانی خود را بر اساس «قرارداد»، «بیعت» و «شورا» قرار دادند. اما پرسش مشخصی که پس از شنیدن این گفتار، ذهن شنونده را میگزد، جانشینیِ رسول گرانقدر اسلام(ص) و غدیر است. گویا در مخاطب این انتظار پدید میآید که جانشینی هم باید تبیینی اینجهانی بیابد و با سنّت مدنی/شورایی همخوان باشد. در صورتی که به باور شیعیان، جانشینِ نبی، منصوب خداوندست.
شاید اگر سخنران فاضل میگفت که وقتی پیامبر اسلام(ص) وارد شهر مدینه میشوند، «علاوه بر وحی»، سنّت مدنی را انتخاب میکنند و حکومت را به سمت سلسله قراردادها میکشانند و رگهای شورایی در آن ایجاد میکنند، دفع دخل مقدر شده بود و انتظارات پسینی در مخاطب ایجاد نمیشد.
اگر چه فیرحی تأکید میکند که به حکومت رسیدن عبدالملک مروان و یزید بن معاویه، پیامد «سقیفه» است، اما ممکن است چنین برداشت شود که شواری سقیفه ادامۀ سنّت شورایی مدینهالنبی است.
***
کوتاه سخن آنکه، شاید مخاطبانی باشند که انتظار داشته باشند امر قدسیِ «غدیر» و جانشینی رسول اکرم(ص) هم با شیوۀ مرضیّ ایشان در مدینه، یعنی «شورا» و «قرارداد» توضیح داده شود.
به بیان دیگر، چون فیرحی کوشیده با مرور تحولات اقتصادی-اجتماعیِ یک قرن پیش از عاشورا، این رخداد را «اینجهانی» توضیح دهد، شاید این پرسش در ذهن مقایسهگر مخاطب شکلگیرد که مرز تبیین «اینجهانی/سکولار» و تعلیلِ قدسی کجاست؟ رویدادهای دینی تا چه میزان راززُدایی میشوند؟ محدودۀ توضیح علمی-عقلی امور دینی چگونه تعریف میشود؟
نظر شما