بازیگران زیادی در میانسالی کشف میشوند. زمانی که ظاهرا از روزهای جوانی و طراوت فاصله گرفتهاند، جنسی دیگر از تازگی و نوآوری را به نمایش میگذارند و بیشتر دیده میشوند. نه این که در گذشته، نبوغ و خلاقیت حرفهای نداشتهاند اما گویی آن دوره، اسباب درخشش استعدادشان فراهم نبوده. فرهاد اصلانی بازیگری است که برای اثبات مهارت و تواناییهایش میشود به چندین نقش او اشاره کرد و مثال آورد.
میتوان بازی خوبش در «مغزهای کوچک زنگ زده» را دید و ایمان آورد که مثل هر بازیگر بزرگی قادر است خود را بازسازی کند. او پس از تجربه ناموفق و نامناسب «یک روز بخصوص» با فیلم تازه هومن سیدی نشان داد که عیار بازیگریش چقدر قوی است. در فیلمی که میتوانست به درخشش نوید محمدزاده بازیگر خوب و قدردیده این سالها محدود شود، اصلانی با نقشی شبیه به پدرخوانده با آن جثه تنومند، چهره خشن که معصومیتی دلهرهآور دارد وزنهای برای فیلم است. بازیگری شش دانگ که خوب دیالوگ میگوید، درک درستی از نقش اهریمنی خود دارد و میداند چطور این شیطان پیچیده را بدون تصنع بازی کند.
پدرخوانده خوف آوری که اسباب خلافکاری فراهم کرده، برای خانوادهاش پدری میکند و بساط مرگ برای خواهرش میچیند. با این همه گاهی ترحمبرانگیز به نظر میرسد، مثل هر شیری در روزگار زبونی، وقتی برادر تازه قدرت گرفته (نوید محمدزاده) در ملاقات در زندان رو در رویش میایستد، مستاصل، به آخر خط رسیده و درمانده است. اصلانی همه این حسها، همه این فراز و فرودها را نشانمان میدهد. گاهی منفجر میشد، گاهی مثل سکانسی که در خانه محقر و آشفته پدری غذا میخورد رعبآور است و گاهی آرام و موقر به نظر میرسد. حفظ این یکدستی و اجرای این میزان پیچیدگی در فضایی رئال و قابل باور کار سادهای نیست. اگرچه نقش فیلمنامه خوب و کارگردانی هومن سیدی را نباید فراموش کرد، اما این بازیگر است که نقش خوب نوشته شده را درست و هوشمندانه بازی میکند تا آنگونه که شایسته است، باکیفیت به چشم بیاید.
اصلانی بازیگر نقشهای متنوع است. این روزها میتوان یکی از بهترین بازیهایش را در مجموعه «راه بیپایان» (همایون اسعدیان) و در شبکه آیفیلم دید. نمونه شخصیت اکبر خلافکار باهوش هنردوست در تلویزیون و سینمای ایران وجود نداشته، یک نقش ویژه در فیلمنامهای کم نقص که با اجرای او، به یادماندنی شده. اصلانی در «راه بیپایان» مثل «خانهای در تاریکی» نقش منفی بازی کرده. اما اکبر از جنس شخصیت نفرتانگیز و تهوعآور سرکار رفیع (مامور فاسد بیاخلاق) نیست.
اکبر نمادی از خلافکارانی است که جامعه امروز در خود پرورش داده. او سر از گالریهای هنری درمیآورد، در فعالیتهای خیریه شرکت میکند و به سینما و تئاتر علاقهمند است، اما دستهای آلودهاش آغشته به انواع پلیدیهاست. او خشونت و فساد اکبر را در زیر ظاهری آرام، همیشه موقر و آراسته پنهان کرده است. اصلانی نقشهای جذابی در تلویزیون بازی کرده، تنوع نقشهایش در «وفا»، «کیف انگلیسی»، «مختارنامه»، «خانهای در تاریکی»، «راه بیپایان» و مجموعه ضعیف «آشپزباشی» قابل توجه است. این تجربههای متعدد در تلویزیون به او فرصت داد تا انبوهی نقش متفاوت را زندگی کند و به محبوبیت و شهرت برسد. حضورش در «مختارنامه» و باز هم در نقشی منفی یکی دیگر از نقاط درخشان کارنامه اوست.
در مجموعهای پر بازیگر، اصلانی در میان انبوه شخصیتهای مثبت و منفی دیده میشود و در ذهن میماند. دهه 90 حضور پررنگ اصلانی در سینما شروع شد، او که آهسته آهسته و با موفقیت در تلویزیون، خودش را ثابت کرده بود برای بازی در نقشهای خاص به سینما آمد و مرکز توجه شد. در میان آثاری که او در این سالها بازی کرده، تجربههای موفق و ناکام وجود دارد. انتخابهایی نادرست که به کارنامه او نیفزوده و حضورهایی که جایگاه حرفهایش را تثبیت کرده. بازی در «مغزهای کوچک زنگ زده» همان اتفاقی بود که اصلانی نیاز داشت تا دوستدارانش را امیدوار کند. همه ما میدانیم که ماندن در سطح اول بازیگری، چقدر دشوار و عمر بازیگری چقدر کوتاه است. اما سینمای ایران الگویی مانند عزتالله انتظامی دارد که گوهر وجودی خود را شناخت و آن را بیهوده هزینه نکرد. اصلانی تا همین جا، کارنامهای وزین و نقشهایی به یادماندنی دارد اما همه اینها، حاصل یک عمر تلاش و «نه گفتن» است. شاید زمان آن رسیده که بیشتر از گذشته، نه بگوید.
57243
نظر شما