الف؛
اخیراً و از زمانی که در بستر آسیبهای اقتصادی مملکت، عدهای به خیابان آمدند و مطالبه سطحی از حقوق معطل مانده یا ضایع شده خود را نمودند،
و از آن سو، تهدیدات محیط بینالمللی نیز در حد انتظار برای طوفان حوادث شدت یافت و،
تا زمانیکه بنیان ارزش پول ملی ترک برداشت و رگههایی از فساد اداری و مالی محیط، و بیکفایتی مدیران مربوط، در چشم برهم زدنی، ارزش دارایی های ملت را چندین برابر کاهش داد و موجب گسترش فقر شد،
از همان زمان، علیرغم اهمیت تمرکز بر امور راهبردی و سیاست خارجی، اما، موضوع «حفظ ارزش پول ملی»را بسیار حساس و مهم دانستم.
ب؛
با اینکه این مساله، از اساس اقتصادی است و این بنده هم از اساس اقتصادی نیستم، اما،
اما، بلحاظ اهمیت مساله، از انبان مختصر دانستههای حوزه سیاست ملی، سیاست دفاعی، سیاست خارجی و امنیت ملی، و با استناد به اصول و آمار و اطلاعات بنیادین حوزه اقتصاد، یادداشت هایی را برای تبیین، تشریح و تحلیل "وضعیت" بحران ارزی، اقتصادی و ارزش پول ملی، در بستر امنیتملی نگاشتم.
در پرتوی معضلات و بلکه بحران مالی اقتصادی، و بخصوص با نظر به تهدیدات و چالشهای امنیت ملی ناشی از آثار مستقیم و غیر مستقیم تحریمهای جاری و آتی، و جنگ اقتصادی علیه ملت و مملکت عزیزمان، توصیه ها و راهکارهایی را ارائه نمودم.
ج؛
شاید به یاد داشته باشید که حدود یکسال و نیم قبل، هشدار دادم که ادامه وضع موجود ، در عرصه اقتصاد ملی ، نتیجهاش این میشود که، بزودی دلار را ۱۰هزار تومان خواهیم دید! آن زمان البته بهای دلار ۳۵۰۰- ۳۷۰۰ تومان بود!
اقتصاددان هایی بودند که تایید کردند و کسانی هم بشدت رد کردند!
باز شاید بخاطر داشته باشید که یکسال قبل، آن زمان که ترامپ، بطور مشروط تعلیق تحریمها علیه ما را تمدید کرد، نوشتم و گفتم که، باید در منش و روش و جهتگیری و اسلوب و حجم و کیفیت تصمیمات ملی، بخصوص در حوزه سیاست خارجی، کاری کرد!
شاید باز هم خاطرتان باشد که در اوج جنگ سوریه، بارها نوشتم که بشدت نیاز داریم که در رویکرد استراتژیک خود تحولی ایجاد کنیم،
باز شاید بخاطر داشته باشید که در روز نخست سال جاری- اول بهار گذشته -نوشتم که، «امسال زمستان بسیار داغی خواهیم داشت»!
و شاید هنوز در ذهن داشته باشید که در اواخر بهار نوشتم و شرح دادم که، ضرورت «تحول در رویکرد و راهبرد و سیاستهای امنیت ملی و سیاست خارجی»، به سرعت به شرط بقای ما تبدیل میشود!
و دهها یادداشت "توصیه محور" که در همین تابستان در ربط وضعیت امنیت ملی، با پاکسازی و بازتنظیم محیط و رویکرد اقتصادی دولت، نگاشتم.
د؛
در پی همه آن تبیین ها و تحلیل ها و راهکارها و سیاستنامه ها و پیشنهادات اجرایی و دستورکارها، تاکید کردم که،
"یا ایهاالمقاماتالمسئول"، شما را بخدا فکری به حال این ملت و مملکت بکنید!
دستکم جلوی سقوط آزاد ارزش پول ملی، و فقیر و فقیر تر شدن روزانه این ملت را بگیرید!
حتماً به خاطر دارید که هر هشدار و نکته سنجی که نمودم، بیدرنگ، با مدل رفتاری مناسب و رویکرد و راهکار و توصیه و دستور کار، همراه بود،
حتما بیاد میاورید که با ذکر شواهد استدعا کردم؛ "نگذارید ما هم به سرنوشت یوگسلاوی و یا ونزوئلا دچار شویم!"
خدا شاهد است که همه این هشدارها و انذارها را بر اساس درک و یقین از روزهای بسیار بسیار سخت پیش رو دادم!
هـ؛
در چند هفته اخیر که همت خود را به تذکر جهت مهار سونامی سقوط ارزش ریال متمرکز کردم، بارها با این سوال از طرف مخاطبان عزیز مواجه شدم که،؛
«حال ما-ملت-چه باید بکنیم؟ »
و این یک سوال فوقالعاده کلیدی و راهبردی است!
در واقع، شاید تنها راه تضمین بقا و سعادت مملکت، در پاسخ به همین سوال نهفته است.
آنچه ملت میتواند انجام دهد، تنها راه کار معجزهاسای نجات مملکت است از این طوفان سهمگین.
البته، هرگز نمیتوان کشوری را تصور کرد، فارغ از نقش مسئولانه دولت، اما، هنگامی که چارهای نیست، چارهای نیست!
هر چند که هیچ دولتی با هر میزان از قدرت و پشتوانه، نمیتواند بدون حرکت و اقدام ملت، هیچ تغییری انجام دهد یا هیچ هدفی را تامین کند یا هیچ خطری را دفع کند.
نوعاً دولتها پیش آهنگ و مدیر تحولات و جهش های بلند ملی اند، اما، آنگاه که ملت خود پیشتاز تحول و یا تامین اهداف و یا دفع تهدید شد، دولت، هر میزان کُند، بالاخره خود را خواهد رساند!
همه افتخار و تجربه انقلاب و نظام هم حاکی از نقش پیشتاز و محوری ملت میباشد.
خاصه که امروز ترکیبی از تهدیدات خارجی و آسیب های داخلی همزمان و توأمان موجودیت مملکت و ملت را هدف گرفتهاند.
از این رو چند توصیه مهم و ضروری را به عنوان رموز حرکت پیشتاز ملت در بستر تهدیدات جاری یادآوری میکنیم:
اول- رهبری،
هیچ رکنی مهمتر از نقش رهبری، در عبور یک ملت از شرایط بحرانی نیست.
دقت نظر و توجه و تمرکز و کدخوانی از منویات رهبری نظام و تاسی و امتثال به فرامین و اشارات رهبری رکن نخست توفیق ملت در عبور از بحران است.
دوم- وحدت نظر و انسجام ملی،
تمام تلاش اسراییل، سعودی، امریکا و هر دشمن مترصد دیگر، تفرقه ملی ما است.
اقوام، ژن هویت و رمز پایداری ملی ایران هستند. گرچه شکافهای زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی، منافع ملی را مخدوش کرده اما، حفظ وحدت و انسجام ملی، امروز واقعا شرط ضروری بقا است.
از دولت هم انتظار میرود در این مهم ذکاوت و اهتمام مصروف دارد.
نوعاً رفتار یا سیاست حساسیت برانگیز ما، مساله ساز میشود. دولت هم باید با وسواس مراعات کند.
سوم- تلاش برای ساختن!
تنها رمز حیات اقتصاد ملی، ساختن و اقتصاد واقعی است.
همت و قناعت به کارهای مولد ولو کم درآمد!
متاسفانه، نقش مخرب پول، موجب ورشکستگی و یا تعطیلی بنگاههای بزرگ و متوسط و حتی کوچک شده!
بسیاری از نیروی کار ماهر و ساده، بیکار شدهاند.
اگر هر کس، در محدوده توان مختصر خود، حسب قواعد بازار، فعالیت و اشتغالی ولو کوچک و کم درآمد ایجاد کند، بطور غیر قابل باوری، اقتصاد مملکت به حرکت میافتد!
چهارم- حفظ روحیه و روان،
معروف است که برای تسلط بر یک ملت، کافیست بر روان ملت مسلط شد!
دشمن ایران و ایرانی، امروز با خط و زبان و فرهنگ و باور های ما، برای تسلط بر روان ملت ما، از دریچه فضای مجازی وارد شده!
خانمها و آقایان ایرانی، شما را بخدا، هر چه به دستتان رسید، منتشر نکنید!
فقط پیام مثبت و مفید و مطمئن!
بخدا اگر یکهفته فقط پیام مثبت و مطمئن و مفید را بازنشر کردیم، آنگاه اثر معجزهاسای این مثبت اندیشی را در کل مملکت تحسین خواهیم کرد.
مملکتِ خودمان است، چرا خراب شود؟
پنجم- سرمایه بجای پول!
بله، امروز ریال بیمار است!
از ریال بیمار نباید گریخت. ریال پول ملی ما است! باید انرا معالجه و قوی کنیم! تبدیل ریال بعنوان پول، به هر کالای دیگر، مثل دلار یا سکه یا پیش خرید ماشین، چاره کار نیست!
بخدا این روش مثل خوردن آب دریاست! هر چه بیشتر بخوریم، تشنهتر میشویم تا بمیریم!
راه چاره در تبدیل ریال به «سرمایه برای کار» است.
تولید کار، هر چند مختصر یا کوچک، همان انرژی لازمی است که میتواند ریال بیمار و ضعیف را معالجه و قوی کند.
ششم- نوعدوستی و قناعت،
در شرایط سخت و بحرانی، گرفتن دست افتادگان و تقسیم آنچه داریم و قناعت به کمتر، نهایت ارزش انسانی است.
هر چند که رویه جاری در جامعه، حرص و تفاخر باشد اما، بیایید ما حریصان و خودشیفتگان و متظاهران را نادیده انگاریم!
مرگ خودشیفتگی و تفاخر، در ندیدن آنست!
بیایید با گرفتن دست افتادگان و آبرومندان و ندارها، و ندیدن متظاهران متفاخر، ایران را زنده نگه داریم.
هفتم- پاسداشت راستی،
محیط اداری و مالی بسیار لغزنده و مهیای آلودگی است.
بیایید محض خودمان، محض خدا و برای حفظ ایران، در هر طرف میز، شریک آلودگی نشویم،
بیایید آلودگی، فساد و فاسد را محدود کنیم. افشاء کنیم و پیگیری کنیم.
بیایید در پیگیری فساد، خسته و ناامید نشویم.
حتما اگر راستی و درستی جای فساد و آلودگی را بگیرد، ایران خواهد ماند، وگرنه میمیرد!
هشتم- پیروزی پشت روزهای سخت!
روزهای سخت را باید پشت سر گذاشت تا به آرامش رسید.
تصور اینکه یک موافقتنامه و یا گفتگو با یک دولت خاص، همه چیز را درست میکند، تصور درستی نیست!
تا همه چیزمان درست نشود، آرامش و سعادت کامل نصیب مان نمیشود.
سیاست خارجی خیلی مهم است اما، "خودمان" از سیاست خارجی مهمتریم!
باید از روزهای سخت عبور کنیم تا انشاالله با جوهر وجود خودمان و سیاست برتر، به ساحل امنیت و تولید و رفاه و خوشبختی برسیم.
پس خودمان را برای آن روز و عبور از روزهای سخت آماده نگه داریم.
همین،
به نظرم اگر همین ۸ گام را ساده و صمیمی و جدّی برداریم، خدا هم برکت و عزت میدهد. و گرنه، هیچ!
نظر شما