هفته جنگ، هفته اندیشه

زمان پدیده بی رحمی برای حوادث است. ذهن را کُند می‌کند. یاد را می‌ساید. رنگ رویدادها را می‌پراند. حقیقت را زیر می‌گیرد. اما هستند آدمیانی که برای سَمّ زمان، دارو می‌سازند.

1- ما روی سبزه‌زار آزادی ایستاده بودیم و زیر آسمان بی پادشاه نفس می‌کشیدیم. سرخوش بودیم به این رهایی تاریخی. چشم در افق آینده داشتیم. برای آبادی ایران نقشه می‌کشیدیم، نه با خودنویس سفارت‌خانه‌ها؛ با قلم و دوات خودمان. می‌خواستیم دشمنی با گندم را کنار بگذاریم و نفت را به اندازه خودش دوست بداریم. می‌خواستیم به دنیا بگوییم که قلم دوست داشتنی‌تر از تفنگ است و اخلاق ماندنی‌تر از زور. مشق خود بودن می‌کردیم. سفره تجربه را برای یک زندگی تازه باز کرده بودیم. همه چیز در آن چیده شده بود: از پانزده سال مبارزه گرفته تا پانزده قرن ایمان.
2- اما روی پیشانی این دنیا چیز دیگری نوشته شده. نوشته که برای تنفس، رهایی، خود بودن و برای این زندگی باید هزینه کرد. همین نوشته با تعبیری دیگر در اساسنامه ابلیس هم آمده است: بالا بردن پرچم توحید خرج دارد؛ هزینه‌ای به وسعت هشت سال دفاع و 220 هزار شهید.
بله. زمان پدیده بی رحمی برای حوادث است. ذهن را کُند می‌کند. یاد را می‌ساید. رنگ رویدادها را می‌پراند. حقیقت را زیر می‌گیرد. اما هستند آدمیانی که برای سَمّ زمان، دارو می‌سازند. این بزرگان ابنابشر، به جنگ فراموشی می‌روند. آنان با آفرینش‌های خود، برای بیماری فراموشی نسخه می‌پیچند و زهر زمان را خنثی می‌کنند. این آفریدگاران اسبابی دارند به نام هنر، ابزاری دارند به نام ادبیات و دانشی به اسم تاریخ. کوشش هنری، ادبی و تاریخی اینان به گذشته‌ها جان می‌دهد. آفریده‌های ایشان جنگی است نمایان برای عقب راندن فراموشی. یاد دفاع هشت ساله برای ماندن در ضمیر جامعه نیازمند این آدم‌هاست. محتاج آفرینش آنان است. کار این گروهِ اندک و گرامی که زمان را در مشت گرفته‌اند، شبیه کار خداست.
3- نمی‌شود دست روی ملتی گذاشت که در او بالیدن به افتخاری و نازیدن به قهرمانی نباشد. مگر می‌شود بی اتکا به پشتوانه‌های فرهنگی نام ملت گرفت؟ آنها که هوشمندترند بهای نگهداری این افتخارها و قهرمانی‌ها را می‌پردازند. ملت ایران که تاریخ زندگی خود را در بهمن 1357 به راه تازه‌ای کشاند، نه تنها با کمبود این پشتوانه‌های فرهنگی روبه‌رو نیست، بلکه با وفور بیش از حد آن مواجه است. آلبوم دفاع هشت ساله را که ورق بزنید، انباشته از این پشتوانه‌هاست. از بد حادثه است یا خوش حادثه؟ که دست‌مان پر است از نام و یادهایی که هر کدام رستم و آرش و حلاج و سهروردی دیگری هستند. گاه از فراوانی به چشم نمی‌آیند و گاه از یادکرد ناشیانه ما غریب می‌شوند. اما آنها هستند و باید بهای بودن‌شان را پرداخت تا خانه‌ای زیبا داشته باشند در ذهن ما ایرانی‌ها.
4- به هفته جنگ رسیده‌ایم. این رسمی‌ترین یادکردی است که از دفاع هشت ساله در کشور صورت می‌گیرد. آن چه در این مراسم بیشتر رخ می‌نماید، نمایش توان نظامی ایران، گزارش مسئولان از یافته‌های تازه تسلیحاتی و تکریم از رزمندگان و نکوداشت شهیدان است. وجود چنین مراسمی را نمی‌شود نادیده گرفت، چرا که می‌تواند مظهر توان‌مندی‌های دفاعی و نمایش قدرت باشد؛ آن هم در سالگردی که قرار بود قیچی قدرت‌های بزرگ که به حاکم عراق قرض داده شده بود، ایران را پاره پاره کند و اگر نتوانست خوزستان را بِبُرد و جدا کند. این مراسم نماد کُند بودن آن قیچی لعنتی است. به نظر می‌رسد هفته جنگ، هفته اندیشه هم باید باشد. بیندیشیم که برای ماندگاری افتخارها چه کرده‌ایم. فکر کنیم که برای عقب راندن فراموشی به آفرینش چه آدم‌هایی رو کرده‌ایم. و این که برای بالا نگاه داشتن پرچم توحید، چه گام‌های دیگری باید برداریم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 376249

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام US ۰۶:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    ازاین نوع قلم های با شرافت ونجیب در سرز مینمان بیشتر پهن کنیم تا کسی بتواند نجابت وشرافت های ایران زمین را حصر کند پ جانباز نخاعی بهمن تاج دولتی