وقتی خداوند با جرج بوش سخن گفت/ فرامینی که انجام شد و فرمانی که زمین ماند

جرج دابلیو بوش پسر، یکی از این چهره های سیاسی است که با تکیه بر باورهای اونجلیستی توانست طرفداران زیادی در آمریکا گرد خود بیاورد و دست به جنایات هولناکی بزند که حمله به عراق و افغانستان از جمله آنها است. 

پیشتر روزنامه گاردین، روایتی از ماجرای صحبت کردن خداوند با جرج بوش منتشر کرده بود که اگرچه روایت اول شخص از زبان خود بوش نبود اما با توجه به اینکه گوینده آن در آن سالها روابط خوبی با غرب و بویژه آمریکا داشته، جالب و قابل تامل است.

ماجرا در واقع به نقل از یک مقام بلندپایه وقت تشکیلات خودگردان فلسطینی نقل می شود. او از بوش روایتی را تعریف می کند که از زبان خود او و با گوش های خودش شنیده است. روایت عجیب الهام گرفتن مستقیم رئیس جمهوری آمریکا از خداوند که به او می گفته است چه کار باید بکند.

بوش خطاب به همه ما گفت: « ماموریتی از جانب خداوند به من محول شده است. خداوند به من فرموده است جرج! برو و با تروریست ها در افغانستان بجنگ. و من این کار را کردم. و سپس خداوند به من فرمود جرج! برو و به دیکتاتوری و ستم در عراق پایان بده و من این کار را کردم."

نبیل شعث، وزیر خارجه آن وقت فلسطین این روایت را در گفتگو با تلویزیون بی بی سی بازگو کرده است.

براساس آنچه گاردین به نقل از شعث نوشته، جرج بوش پسر گفته است وقتی به افغانستان و عراق حمله می کرده، از طرف خداوند ماموریت داشته است.

وزیر خارجه وقت تشکیلات خودگردان فلسطین می گوید که بوش این سخنان را درست چهارماه بعد از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، در جریان دیدار مقامات اسرائیلی ـ فلسطینی در شرم الشیخ مصر و خطاب به همه حاضران زده است و او نیز یکی از کسانی بوده که با هر دو گوش خود این حرف را از زبان خود بوش شنیده است.

به گفته این عضو کمیته مرکزی جنبش فتح، بوش خطاب به همه ما گفت: «ماموریتی از جانب خداوند به من محول شده است. خداوند به من فرموده است جرج! برو و با تروریست ها در افغانستان بجنگ. و من این کار را کردم. و سپس خداوند به من فرمود جرج! برو و به دیکتاتوری و ستم در عراق پایان بده و من این کار را کردم.»

بوش سپس اینگونه ادامه می دهد : و حالا دوباره کلمات خداوند را که به سوی من می آیند را احساس می کنم که جرج! برو وبه فلسطینی ها کشورشان را و به اسرائیلی ها امنیتشان را بازگردان و در خاور میانه صلح برقرار کن. و به خدا قسم که من می خواهم این کار را بکنم.

جرج بوش که در چهل سالگی، از اعمال گذشته خود خصوصا دائم الخمری توبه کرده و به یک مسیحی دوباره متولد شده تبدیل شد یکی از مذهبی ترین رهبرانی است که تا کنون به کاخ سفید راه یافته است و این واقعیتی بود که حمایت وسیعی برای او در میان توده آمریکایی ها فراهم کرد.

روزنامه هاآرتص در همان ایام متن پیاده شده اظهارات بوش در آن نشست را منتشر کرد اما هیچکدام از اعضای هیأت فلسطینی تمایلی به تایید این اظهارات در رسانه ها نشان ندادند.

پخش این اظهارات توجهات زیادی را به خود معطوف کرد منتهی مشخص نشد  که چگونه دو درخواست دیگر خداوند از بوش، با کمک متحدان او از جمله تونی بلر، نخست وزیر انگلیس به سرعت و با هزینه های مادی و معنوی و انسانی بسیار سنگین محقق شد اما خواسته سوم خداوند همچنان بلا تکلیف باقی مانده است. 

حالا با گذشت بیش از 12 سال از آن روزها نه تنها فلسطینی ها کشوری از خود ندارند بلکه خاورمیانه نیز نا امن تر و بی ثبات تر از هر زمان دیگری شده است و جرج بوش پسر که تصور می کرد خداوند مستقیما با او سخن می گوید نقش مهمی در ایجاد این ناامنی و بی ثباتی داشته است. 

شاید اینک بیش از هر زمان دیگری می توان این ادعا را باور کرد که افراد عوام فریبی چون جرج بوش به طور سیستماتیک و با بهره گیری از احساسات مذهبی توده ها قصد داشتند دنیا را به جهنمی سوزان و البته آماده برای آخر الزمان تبدیل کنند. 

این روزها یک جمهوریخواه دیگر به نام دونالد ترامپ به میدان آمده است که مشابهت های زیادی با بوش پسر دارد. سخنرانی های او ناظران را به یاد جرج بوش می اندازد.

ریس ارلیک روزنامه نگار آمریکایی که هفته گذشته در کافه خبر بود از او به عنوان بی خرد ترین نامزد احتمالی جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نام برد. خبر بد این است که محبوبیت او در میان طرفداران جمهوریخواه روز افزون می شود و این سوال پیش می آید که آیا قرار است یک جرج بوش دیگر در آمریکا روی کار بیاید و بار دیگر رویه های دوران او از سرگرفته شود؟