ایشان به دانشجویان تأکید کردند: حضور مردم پای صندوق رأی یک نعمت بزرگ است و شما باید برای نتیجهای که مطلوب میدانید تلاش کنید، نه اینکه جلوی حضور مردم پای صندوق رأی بایستید. مقام معظم رهبری در بخش دیگری از سخنان خود از این افراد میخواهد تلاش بهتر وبیشتری کنند تا نتیجه انتخابات به نفع آنها حاصل شود.
نیم نگاهی به آمارهای انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد چه جریان وجناحی در کشور با اقبال گسترده مردم روبرونیست وبایستی در کارکردهای خود تجدید نظر جدی نماید.
در انتخابات سال 76 که میزان مشارکت مرم پای صندوقهای رأی به 80 در صد رسید خاتمی انتخاب شد و در سالهای 92 و 96 که میزان حضورمردم به بالای 70 درصد افزایش یافت، روحانی برگزیده شد ولی در سال ۸۴ در مرحله دوم انتخابات که کمتر از 60 درصد مردم پای صندوقها حاضر شدند نام محمود احمدینژاد با ۱۷ میلیون رأی از صندوقها خارج شد واز آنجا که بیشتر از ۱۸ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در انتخابات شرکت نکردند، تعداد افرادی که در دور دوم انتخابات پای صندوقهای رأی نرفتند از افردی که به محمود احمدینژاد رأی دادند بیشتر بود. مرحوم هاشمی رفسنجانی هم در دوره دوم انتخابات ۱۰ میلیون رأی آورده بود و اگر فقط نیمی از افرادی که پای صندوق نیامده بودند (یعنی ۹ میلیون نفر) بههاشمی رأی داده بودند نام احمدینژاد هرگز از صندوق رأی خارج نمیشد.
بنابر این آمار نشان میدهد اصولگرایان عمده جریانی هستند که از کاهش مشارکت در انتخابات سود میبرند. این موضوع در انتخابات مجلس وشوراها حتی بیشتر خود را نشان میدهد. در همین ارتباط حمید رسایی، یکی از همفکران جبهه پایداری صریحاً در گفتوگوی خود با حسین دهباشی در برنامه خشت خام آن را تأیید میکند. او میگوید: «مشارکت اگر بالا برود از صندوق چیزی در میآید که ما (اصولگرایان) آن را نمیخواهیم. پس باید تلاش کنیم مشارکت پایین باشد تا ما برنده بشویم».
آنچه مایه تأسف است این است که بهرغم توصیهای که مقام معظم رهبری میکنند اصول گرایان در این سالها به جای اینکه در روش ومنش خود تجدید نظر کنند و رابطه مردم وخود را درست تعریف کنند همیشه دست به دعا برداشتهاند تا میزان مشارکت مردم پایین بیاید ویا حداکثر کاری که کردهاند تغییر نام دادهاند. نگاهی به نامهایی که اصولگرایان در این سالها برای خود انتخاب کردهاند خود گویای بسیاری از واقعیتهایی است که دست اندرکاران این جریان نمیخواهند به آنها فکرکنند. همسو، آبادگران، نیروهای انقلاب اسلامی، جبهه متحد، شورای هماهنگی وجمنا.این نامها چه دردی از اصولگرایان را درمان کردهاند. مشکل اصولگرایان نام وعنوان نیست. مشکل درندیدن و باور نکردن همه مردم است.
نظر شما