حالا چیکار کنیم!

وقت تبلیغات برای کاندیداها پایان یافته و طبیعتاً نیروی انتظامی با هرگونه تجمع تبلیغاتی برخورد خواهد کرد. لذا دیشب به میان جمعیت رفتم و گفت‌وگویی کردم با چند نفر از شهروندان و نظر ایشان را در این باره جویا شدم.

1- یک خانم که به شدت لباسش سبزرنگ بود و سروصورتش رنگارنگ.
س: سلام.
ج: علیک سلام. فرمایش؟
س: ببخشید خانوم. شما لیدر هستید؟
ج: چی؟ اسم جدیدش لیدره؟ من طرفدارم.
س: آخه این همه جمعیت داره پشت سرتون راه می‌ره و هر جا شما می‌ایستین اونام می‌ایستن و شما هرجا رو نگاه می‌کنین، او نام شما رو نگاه می‌کنن!
ج: خب برین از خودشون بپرسین چشونه؟
س: شما فردا که مهلت تبلیغات تموم بشه چیکار می‌کنین؟
وا! من که نباید همه زندگی شخصی‌مو واسه‌تون شرح بدم! ولی چون آقای محترمی هستی می‌گم. فردا می‌رم حقوقمو از ستاد یه کاندیدای دیگه می‌گیرم و به کار و زندگی خودم می‌رسم. شایدم رفتم دبی.

2- یک جوان که به شدت عرق کرده و سر تا پای خودش و موتورش را پرچم بسته.
س: سلام.
ج: علیک. از کدوم روزنامه اومدی. اونوری هستی یا این وری؟ دزدی یا دزدگیر؟
س: روزنامه ما بی‌طرفه.
ج: اِ !‌پس عامل استکباری، حالا چته. بنال ببینم؟
س: می‌خواستم بپرسم فردا که مهلت تبلیغات تموم بشه، شما چیکار می‌کنی؟
ج: یا با بچه‌ها با موتور می‌ریم شمال؛ یا می‌ریم فرحزاد قلیون می‌کشیم. یا می‌ریم استادیوم. یا می‌ریم شابدالعظیم نون و کباب و زیارت. یا اگه پا داد دسته جمعی می‌ریم یه محل دیگه دعوای دعوتی.

3- یک خانم و آقای محترم که به ماشین‌شان پرچم سبزرنگ بسته‌اند.
س: سلام.
ج: علیک‌سلام.
س: ببخشید شما بعد از اتمام مهلت تبلیغات چیکار می‌کنین؟
ج: قرار داریم فردا چندین نفر از اعضای فامیل رو - حتی باجناقمو - دعوت کنم خونه‌مون. چون شنیدم نمی‌خواد رأی بده. می‌خوام قانعشون کنم که همه با هم بریم رأی بدیم.

4- چند جوان که پرچم ایران به دست دارند؟
س: سلام.
ج: علیک سلام.
س: ببخشید شما بعد از اتمام مهلت تبلیغات چیکار می‌کنین؟
ج: می‌ریم مسجد محل و از همه می‌خوایم که به کاندیدای ما رأی بدن.

5- یک آقای سفیدپوش.
س: سلام.
ج: علیک سلام.
س: شما بعد از اتمام تبلیغات چه می‌کنید؟
ج: هر کار دیگه‌ای غیر از خوابیدن.

6- یک وانت پر از آدم و پرچم.
س: سلام.
ج: علیک سلام.
س: می‌شه یه چند تا سؤال ازتون بپرسم؟
ج: نه داداش. بچه‌ها سر اون چارراه قیچی شدن راه نداره.

7- یک ماشین پر از جوان و بادکنک سبزرنگ.
س: سلام.
(صدای ضبط صوت آنقدر زیاد است و سرنشینان به قدری جیغ می‌کشند که صدا به صدا نمی‌رسد. لذا بدون جواب می‌روند).

8- یک آقایی که رنگ خاصی ندارد.
س: سلام.
ج: سلام.
س: چرا هیچ رنگ خاصی نداری.
ج: من خودم می‌دونم به کی می‌خوام رأی بدم. خیلی هم اهل شلوغ بازی نیستم.
س: چکاره‌ای؟
ج: من طنز نویسم.
س: بعد از تموم شدن این شلوغی‌ها چکار می‌کنی؟
ج: در به در می‌افتم دنبال اسفندیار رحیم مشایی ببینم کجا حرف می‌زنه تا سوژه کم نیارم. وقتای بی‌کاری هم می‌خندم به چیزایی که طرف شکست خورده، قبل از انتخابات درباره پیروزی قاطعش گفته.