اما آنچه مسلم است اینکه در تلویزیون صرفاً ساخت یک اثر با کیفیت بالا نشان توفیق نیست، نحوه پخش آن اثر و همچنین مدیریت مسائل حاشیهای نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. میرباقری و همکارانش کار خود را تا حدود زیادی درست انجام دادهاند و حالا نوبت مدیران ارشد صداوسیماست که حق مطلب را ادا کنند و حاشیه نروند. آنچه این روزها تحت عنوان «درسهایی که میتوان از مختارنامه آموخت» در برخی جراید و به ویژه صداوسیما طرح میشود نه تنها کمکی به این سریال نمیکند بلکه به شدت آن را منفور و مذموم جلوه خواهد داد. موضعگیری سیاسی نمیکنم.
اگر صداوسیما در دست جریان مقابل بود و آنها هم میخواستند از مختارنامه چنین بهرهبرداریای را انجام دهند باز هم همین موضع را داشتم. این مشابهتسازیهای تاریخی نه به نفع هنر است نه به نفع دین و نه به نفع تاریخ. بلکه هم هنر و هم دین و هم تاریخ را به امر مبتذل روزمرهای بدل میسازد که در آنها هیچ نشانی از حقیقت وجود ندارد.
مسلماً آنچه میرباقری ساخته است اثری خنثی و بیموضع نیست اما آیا حقیقتاً میتوان آن را تا آن حد که عدهای از دوستان رسانهای ما تبلیغ میکنند تقلیل داد؟ اگر سکوت برخی از بزرگان و عالمان کوفه را در ماجرای مسلمبن عقیل به انتخابات سال گذشته گره بزنیم، عدهای هم میتوانند استفاده ابزاری از مقدسات را توسط ابنزیاد و دستگاه یزید به خیلی چیزهای دیگر گره بزنند.
این «حسین» پنداری خود و «یزید» انگاری دیگران از بیخ و بن غلط است. البته تاریخ را میتوان خواند و از آن عبرت گرفت به شرط آنکه دیده عبرت بین و گوش سخن شنو نیز در اختیارمان باشد. اینکه هم از ابتدا تکلیف همه چیز را پیشاپیش مشخص کنیم و گمان کنیم ما حق مطلق و مطلق حقیم و هر که نه با ماست باطل مطلق و مطلق باطل است گرهای از کار فرو بسته ما نخواهد گشود.
در ضمن در طول تاریخ کسانی که دعوی پهلوانی و جوانمردی و ظلمستیزی داشتند بسیار بودهاند اما هنگامی که محک تجربه به میان آمد عده قلیلی در میدان ماندند و از آن آزمون دشوار رو سپید بیرون آمدند.
کمی هم به این بیندیشیم که اگر حقیقتاً آن آزمون بزرگ فرا رسید من و شما در کدام سوی میدان خواهیم بود. در روزگار حسینبن علی(ع) نیز مدعیان عدل و عدالت بسیار بودند اما در روز واقعه تنها 72 تن با آن حقیقت تابناک ماندند و پایداری کردند. مناظره کروبن و چنار را در شعر حکیم انوری از خاطر نبریم. به ویژه آنجا که فرمود:
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست.
نظر شما