۰ نفر
۵ دی ۱۳۸۹ - ۰۸:۴۲

سوژه‌های گوناگونی برای طنز امروز داشتم اما به دلایل گوناگون ترجیح دادم این چند رباعی را تقدیمتان کنم. آنچه می‌خوانید ربطی به هم ندارد و موضوعاتش گوناگون و بی‌ربط به همدیگر است ولی به هر حال به قول عین‌القضات همدانی «جوانمردا این شعرها چون آیینه‌ دان».

فاصله
هرچند به مردی خودم شک کردم
بایست مؤکداً بگویم مَردَم
باید بدوم هزار سالِ نوری
شاید به حوالی خودم برگردم
دعوت
از داخل خانه‌ها برون باید رفت
در سایة سقف بی ستون باید رفت
بی‌حرف و سؤال مثل یک بره بیا
خود گلّه بگویدت که چون باید رفت
نصیحت
باید بخوری، اگر که خوردی، بُردی
البته نبایست بگویی خوردی
مَردی یعنی فتاده را پای زدن
گر دست فتاده را بگیری مُردی
جدید‌التأسیس 1
با ناله و اشک و آه و غم می‌گوییم
پاکت بدهید، دم به دم می‌گوییم
هرچند که بیست سالمان است ولی
از «آوینی» خاطره هم می‌گوییم
جدیدالتأسیس 2
همچون عرفا سجود باید برویم
از دایرة وجود باید برویم
ما دورة جنگ توی خارج بودیم
دیر آمده‌ایم و زود باید برویم
خارجی
از ورطة ننگ و نام خارج شده‌ایم
از سیطرة عوام خارج شده‌ایم
در خانه نشسته‌ایم بی‌حرف و «حدیث»
از دایرة «کلام» خارج شده‌ایم

 

/56

کد خبر 118618

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 28
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۰۰ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    گفتم غم تودارم ، گفتي چگونه هستي ، گفتم جو شمع اكنون تا ياد كني پروانه!
  • همتي IR ۰۹:۱۰ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست
  • آسد علي IR ۰۹:۲۹ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    كيهان: با خنده و خشم و جار و جنجال گوييم پاكت بدهي، هر چه خواهي گوييم انكار صباح هنگام طلوع شمس گوييم خود در زمره ي غير بازپرسان گوييم
  • قیصر IR ۰۹:۳۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    بنازمت عمو شهرام ..
  • بدون نام IR ۰۹:۳۹ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    چي شده شهرام جون خيلي دلتنگي
  • مهدي IR ۰۹:۵۴ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    واضح بگو چه چيزي را بخوريم، برديم؟
  • بدون نام IR ۱۱:۴۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    آقا شهرام از شما گذشته دیگه! چرا عکس خوشگل موشگل از خودت گذاشتی؟ مگه چت رومه؟!
  • پویا IR ۱۱:۴۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    مرسی...بازم مثل هیشه عالی بود.... مخصوصا اینجا: هرچند که بیست سالمان است ولی از «آوینی» خاطره هم می‌گوییم
  • بدون نام IR ۱۱:۴۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    یکی نیست به برخی از مسئولین بگه:مکن کاری که بر پا سنگت آیو جهان با این فراخی تنگت آیو چو فردا نامه خوانان نامه خوانند تو را از نامه خواندن ننگت آیو
  • بدون نام IR ۱۱:۵۵ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    آقا شهرام ! انگار تو هم مثل ما دلت خیلی گرفته !
  • بدون نام IR ۱۲:۲۲ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    شهرام جان جانم بفدای قلمت که از جنس نون والقلم است
  • محمد IR ۱۲:۳۲ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    بله یه شاعر دیگه هم میگه توانا بود هر که دانا بود
  • رضاخورخورک IR ۱۲:۳۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    ...بردند و خوردند. ببرند و بخورند... دگران کاشتندومانخوردیم مانخورده دیگران ببرند...
  • مهملباف IR ۱۲:۵۴ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    شهرام اگر یه قهوه خوردی خوش باش کیکی با کاپوچینو خوردی خوش باش چون صورت حساب میزت بالا باشد انگار نخوردی چو خوردی خوش باش !
  • بی ربط الملوک IR ۱۳:۳۷ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    زیرکی را گفتم این احوال بین "خندید" و گفت/صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی/ چرا خندید؟ 2سال دیگه دنیا تموم میشه
  • بی ربط الملوک IR ۱۳:۴۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    شهرام جان! یک عکس با چهره خندان نداری؟ به قول خواجه: توشمع انجمنی یک زبان و یک دل شو/خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش/ یا: با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
  • بدون نام IR ۱۴:۲۰ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    نبینم گرفته باشد دلت شهرام جان.
  • ساسان IR ۱۴:۳۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    شهرام جون دلم گرفت ، زنده باشی انشا،الله
  • بدون نام IR ۱۵:۰۰ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    نبینم گرفته باشی
  • بدون نام IR ۱۵:۰۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    یکی نیست به برخی از مسئولین بگه: مکن کاری که بر پا سنگت آیو جهان با این فراخی تنگت آیو چو فردا نامه خوانان نامه خوانند تو را از نامه خواندن ننگت آیو
  • علیرضا IR ۱۵:۳۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    خیلی عالی بود کاکه شهرام به خدا به اندازه چندین صفحه مقاله هر چند که موقع جنگ دو سال مان بود اما پاکت بدهید از همت و خرازی و باکری و ... می گوییم.
  • بدون نام IR ۱۵:۴۵ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    تو هم دلت گرفته شهرام!
  • sheypoorchi IR ۱۶:۱۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    100 سال دیگه شاید اوضاع روبه راه بشه امیدوارم.....
  • محمد IR ۱۸:۴۴ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    دلمون می گرفت شکیبا میخوندیم دلمون وا میشد حالا که دل شهرام هم گرفته چه کنبم. برباعث بانی اش ...
  • بدون نام IR ۱۹:۰۴ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    آقا شهرام يك رباعي در وصف عالم والاقدر, شيخ الرِِيس ,مدبر الافكارآقاي مشايي لطفا...
  • حسین IR ۲۲:۴۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
    0 0
    چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست چون هست بهرچه هست نقصان و شکست انگار که هرچه هست در عالم نیست پندار که هرچه نیست در عالم هست
  • خشایار IR ۰۳:۲۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
    0 0
    حس نوستالژیک تو نوشته ات موج میزنه
  • بدون نام IR ۱۹:۰۴ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
    0 0
    همه جای دنیا همینه نه فقط اینجا!