روزگاری خبرنگار ، روزنامه نگار، روزنامه و خبرگزاری ارج قرب بالایی داشتند اما امروزه رقبای قدرتمند در شبکه های اجتماعی در نبردی نابرابر همه ارکان خبر رسانی سنتی را به چالش کشیده اند و از ارج و قرب رسانه های قدیمی تر کاسته اند.
گرچه اطلاق سنتی برای برخی یادآور پایبند های سفت و سخت است اما عنصر آگاهی بخشی و اخلاق مداری چیزیست که با همه گیر شدن فرآیند اطلاع رسانی کم کم رنگ باخته و خبر را از جنبه های انسان مدارانه اش تهی کرده است.
این روزها کافیست سری به شبکه های اجتماعی و حتی خبرگزاری های کوچک و بزرگ بزنید تا ببینید کدام اخبار در صدرند کدام بیشتر دیده می شوند و کدام بیشترین کامنت و گپ و گفت را دارند.
خبرهای کم ارزش و زرد ، موضوعات در گوشی خاله خانباجی ، منابع آگاه و کسی که نخواست نامش فاش شود، سلبریتی ها و مخالفان آنها ،خبرسازی های هیجانی ، آرزوهای سیاسی و اجتماعی عده ای که با بی اخلاقی تبدیل به خبر و تحلیل می شود. سخنرانی ها و اظهارات عالم نمایانه پوچ و انحرافی ،جریان سازی های قیمتی با اهداف خاص اقتصادی که نهایتا تحلیل های درست و اخبار و اطلاعات آگاهی بخش را تبدیل به گوهر نایابی می کنند.
این فرآیند به نحوی پیش می رود که به آسانی می توان ادعا کرد دیگر خبر به ضد خودش تبدیل شده و خوانندگان و تعقیب کنندگان حرفه ای خبر به جای کسب آگاهی دچار نادانی و سردرگمی می شوند.
این روزها کافیست از یک آدم عادی بپرسید "چه خبر" تا مانند یک ماشین تولید خبر،آخرین اخبار را به سمع و نظر شما برساند.اما همان شخص در انتهای حرف هایش باز هم از شما می پرسد " به نظر شما بالاخره چی می شه". این نشان می دهد که این فرد ،خبرهایی که خوانده، رسانه ای که خبرها را تولید کرده و کل فرآیند خبرسازی و خبر رسانی، گرد هیچ و پوچ چرخیده اند و به جای جلو بردن فرآیند آگاهی ، سردرگمی و نمی دانمی را در جامعه گسترده اند.
این جاست که خبر به ضد خودش تبدیل شده و آن ضرب المثل انگلیسی را که می گوید " نو نیوز ایز گود نیوز" را به ذهن متبادر می کند.
در این شرایط به نظر می رسد وظیفه تک تک افرادی که در فرآیند خبر سهیمند بسیار سنگین تر از مردمیست که مصرف کننده خبرند.از صاحبان رسانه تا دبیران گروههای خبری تا خبرنگاران و تحلیل گران رسانه ها باید در هنگام برخورد با یک خبر و گزارش یا یک سوژه خبری ،در آن واحد آن را ارزش گذاری کنند و معیارهایی را در نظر آورند که واژه ها را در صف آگاهی بخشی نظم می دهد نه در آنارشی واژگان و جملاتی که جز سردرگمی و ردگم کنی رسالتی را بر دوش خود حمل نمی کنند.
نظر شما