کسانی که با کتاب و کتابخوانی سرو کار دارند می دانند امسال اگر وضع به همین منوال پیش رود تقریبا آخرین سال رونق کتاب و کتابخوانی است.
گرانی کاغذ و ادوات چاپ ، کوچکتر شدن روز به روز سبد خرید خانوارها با یک حساب دو دو تا چهار تا ، سال بعد را برای صنعت کتاب سالی پر از ابرهای تیره ، اخطار می دهد اما مگر می توان بی امید زنده بود.
در حقیقت دیدن مردمی که هنوز کتاب می خرند یک امید بزرگ است . می توانیم به فضای نمایشگاه و ترافیک اطراف مصلی غر بزنیم ،می توانیم از اختصاص نیافتن پارکینگ به مراجعان تعجب کنیم . می توانیم انبوه مردم بی کار در صفهای سیب زمینی سرخ کرده و همبرگر را به سخره بگیریم و دهها نقص دیگری که می توانیم بر شمریم را به خاطر آوریم. اما نمی توانیم استقبال مردم و خرید کتاب در این بحران معیشت برای اکثر خانوارها را نادیده بگیریم و آن را در محاسبات لحاظ نکنیم.
حقیقت این است که متاسفانه در کشورما نیز دشمنان کتاب و کتابخوانی کم نیستند . کسانی که با هر دلیل و منطقی رونق ادب و فرهنگ داخل کشور را بر نمی تابند و حداکثر آن را در کانالهای مورد قبول خود می پسندند.کسانی که سعی می کنند نمایشگاه کتاب را با هر دلیل و منطق خاص خود از قلب تپنده مرکز شهر دور کنند . اما با تمام این احوال و با تمام سختی هایی که در سال ۹۷ بر صنعت نشر و تولید ادب و هنر مکتوب رفت ،نمایشگاه کتاب آب باطل السحری بود که پیش از همه سحر یاس و نا امیدی را باطل کرد و این نوید را داد که در صورت بهتر شدن وضعیت اقتصادی مردم که البته آرزویی محال نیست ، کتاب و کتابخوانی رونق دوباره ای بگیرد و جمعیت جوان کشور با استقبال از کتاب خوب دوباره تیراژ های کتاب را لا اقل پنج رقمی کنند.
گرچه دیدن کسانی که می آیند و با حسرت دست خود را بر روی کتابهایی که نمی توانند بخرند می کشند دردناک است اما به همان اندازه دیدن کسانی که در همان هیاهوی نمایشگاه چند روز پشت سرهم می آیند و کتاب مورد علاقه شان را همانجا در غرفه می خوانند خوشایند و امید بخش است.
خلاصه آنکه امسال در کوره رونق نمایشگاه کتاب گرچه طمع شعله نبستیم اما خردک شرری بود هنوز.
نظر شما