مدتی قبل مقالهای با عنوان «جدالهای دینی در باره مشارکت زنان در انتخابات» نوشتم که در وبلاگم در خبرآنلاین عرضه شد. پس از آن مطالب تازهای در نشریه نهضت اسلام (چاپ 1331ش) یافتم. آنچه ذیلا آمده، مروری بر مطالب موجود در نهضت اسلام است که کاملا با همان مقاله مرتبط است و به نوعی واکنش به به مطالبی است که محمد باقر کمره ای نوشته بود.
دوازده شماره از این نشریه با مدیریت سید جلال کاشانی به عنوان «ناشر افکار انجمن اسلامی کارکنان دولت» از چهارشنبه 17 دی ماه 1331 تا دو شنبه 8 تیرماه 1332 انتشار یافت و بخش اعظم مطالب و مقالات خود را به بحث حق رأی زنان اختصاص داد. حجم مطالبی که در این نشریه در این باره چاپ شده بسیار گسترده و همه جانبه بوده و بسیاری از نویسندگان عمومی مطالب مذهبی، مقالات کوتاه و بلندی در این نشریه نوشتند. دفاع محمدباقر مجتهد کمرهای از حق رأی زنان، سبب شد تا بیشتر نویسندگان مخالف، وی را هدف انتقادهای خود قرار دهند. در این زمینه، مروری بر این مطالب خواهیم داشت.
نخستین تیتر شماره اول این است: دخالت زنان در انتخابات علاوه بر آن که دشمنی با اسلام و خیانت به ملت ایران است، بزرگترین سنگری است که دو دستی به کمونیستها تقدیم میگردد. ذیل آن شرحی از داستان کشف حجاب، قیام گوهرشاد و شهدای آن و مقاومت مردم برابر تبلیغات مربوط به کشف حجاب سخن گفته شده وتمام صفحه 2 و نیمی از صفحه 3 به رد این نظریه که زن و مردم در حقوقشان مساوی هستند پرداخته شده است.
مقالهای از حاج سراج انصاری با عنوان «مداخله زنان در امور اجتماعی حرام است» درج شده است. وی با اشاره به این که در باره زن و انتخابات سه فرض وجود دارد، یعنی حق رأی دادن و انتخاب شدن، مخالفت با هر دو و پذیرفتن حق رأی دادن و نپذیرفتن انتخاب شدن، دلایل شرعی دایر بر حرمت را نیرومند میداند. از مقاله ایشان چنین به دست میآید که آقای راشد موافق رأی دادن بوده است. حاج سراج در پایان مقاله خود نوشته است: در خاتمه این نکته ناگفته نماند که رأی دادن زنان چه از لحاظ شرعی و چه از نقطه نظر سیاسی و چه از حیث اجتماعی ابدا روا و صلاح نیست و آقای راشد هم که خود بیمار هستند، بهتر آن است ه در اطراف مسائلی که از محیط معلومات ایشان خارج است، بحثی نفرمایند.
به نظر مرحوم حاج سراج: اصل موضوع مداخله زنان در امور اجتماعی از لحاظ شرع مقدس اسلام به اتفاق تمام فقها حرام و خلاف شرع است. ... زن در اسلام از امامت بر مردان و قضاوت و جهاد و مرجعیت و تصدی در امور عامه و اجرای حد و در نظایر آن اکیدا منع شده است.
مقاله دیگری هم بدون ذکر نام مؤلف در این باره درج شده است: برای شرکت زنان در انتخابات از لحاظ شرع دلیل کافی بر منع داریم. بخشی از این مقاله در صفحه نخست و بخشی دیگر در صفحه چهارم آمده است.
در پایین صفحه نخست اشاره به طومارهایی شده است که در سه ماه قبل از طرف انجمن اسلامی کارکنان دولت در باره اخراج زنان از ادارات نوشته شده و قرار شده است تا توسط یک نماینده مجلس به دولت مصدق داده شود تا به مجلس شورای ملی ارائه شود.
شعری هم با عنوان «وکالت بانوان» به تمسخر شرکت زنان در انتخابات برای نماینده شدن در صفحه 1 و 4 درج شده و ضمن آن خوابی در باره نماینده شدن زنان و مردن رئیس آنان در سر زائیدن و مسائل دیگر آمده است.
در صفحه 4 اعلامیهای از طرف جامعه اهل منبر تهران درج شده است. در بخشی از آن آمده است: «متأسفانه مداخله بانوان در انتخابات موجب خشم و تهییج احساسات دینی و مذهبی و ناموسی مسلمانان شده، بانوان را از تقاضای مشروعشان منع نموده»، در پایان نام شمار زیادی از منبریهای تهران درج شده است.
در شماره دوم نهضت اسلام، مقالهای با عنوان «اذا فسد العالم فسد العالم» علیه روحانیونی که به حق رأی زنان توجه دادهاند حمله کرده است. البته اشاره به شخص خاصی ندارد و به طور کلی انتقادهایی به کسانی وارد میکند که چنین موضعی دارند.
مقاله دیگری باز در همین زمینه دارد با عنوان «شیادان هم بطرز نوین زیر ماسک دیانت فتوا میدهند». در این مقاله ضمن اشاره به فتوای آیت الله بروجردی و سید صدرالدین صدر در باره حرمت شرکت زنان در انتخابات مینویسد: «شریح قاضیها، آیت اللههای ساختگی، شیادان و شیاطین ملانما یا به عبارت سادهتر کارچاقکنهای دارودسته کارل مارکس و جنگ طلبانی که سنگ صلح به سینه میگویند به جنب و جوش افتاده و برای دخالت زنان در امر انتخابات فتوا صادر فرمودند که: «اسلام در نص قرآن شریف حق بیعت را به زنان داده است». این عبارات باید اشاره به محمد باقر مجتهد کمرهای باشد، چنان که در ادامه از او نام برده و او را با بدترین و تندترین تعابیر خطاب کرده است. فردی مارک دار که در زاویه عبدالعظیم مستقر شده تا منصب پیشوایی مسلمین را به دست آورد. نویسنده به رد استدلالهای او پرداخته و «از این همه تخرخر» مردم اندر حسرت فهم درست است. تمام صفحه 2 به این مقاله اختصاص یافته است.
در صفحه 1 شماره 2 «اعلامیه جمعیت های مذهبی»آمده و از این که کسانی از «حقوق ساختگی و ادعایی و نامشروع بانوان برخاسته و احمقانه بر خلاف تمام موازین عقل و شرع و شرف و علیه احکام قرآن مبین و افکار عمومی ائمه دین» تاختهاند سخت انتقاد میکند. در این اطلاعیه آمده است: «صحبت از مصلحت وقت و اوضاع زمان و مقتضیات کشور نیست. این حرفهای دو پهلو و مزورانه را بدور بریزند. اوضاع کشور اقتضاء بکند یا نکند وضع زمان اجازه بدهد یا ندهد، احکام مقدسه آسمانی اسلام برای همیشه والی الابد زنده و پابرجا بوده و تا روز قیامت به زنان حق شرکت در انتخابات را از رای دادن و رأی بردن نداشته و علاوه هرچه زودتر و سریعتر بایستی از ادارات دولتی و مؤسسات اخراج شوند».
در این نشریه مسأله اول حق رأی زنان و مسأله دوم فروش مسکرات است و در این زمینه مطالب جالب توجهی آمده است. برای مثال در صفحه نخست شماره سوم نهضت اسلام این است: نامه آقایان علمای اعلام به مجلس شورای ملی راجع به منع مسکرات در جلسه یکشنبه 12 بهمن در مجلس قرائت شد.
در شماره سوم نهضت اسلام (چهارشنبه 15 بهمن ماه 1331) مقالهای از حاج سراج انصاری خطاب به آقای کمرهای درج شده با عنوان: جناب شیخ شنیدم کشیش دیر شدی - خوشا بحالت عجب عاقبت بخیر شدی. در آغاز آن آمده است: «اعلامیهای اخیرا از طرف یک نفر از شیوخ در یکی از روزینامههای تودهای راجع به مشروعیت مداخله زبان در انتخابات منتشر شده که بعدا جداگانه چاپ و پخش گردیده است». وی سپس به ارائه استدلالهای قرآنی کمرهای پرداخته و داستان بیعت زنان و دلیل بودن آن را برای حق رأی رد کرده است. بخشی در صفحه 1 و 2 درج شده است.
مقاله دیگری هم از یکی از کارکنان دولت «راجع به اعلامیه آیت الله کمرهای»در صفحه 1 و 2 چاپ شده است.
در صفحه 4 شعری از امیری فیروزکوهی با تیتر «کار زن هم ز کار مرد جداست» درج شده که در باره حجاب و مسائل دیگر است و بیت اخیر آن این است: نیست هرگز سیاه چادر ـ به رفاه جهانیان دشمن».
در شماره 4 نهضت اسلام مقالهای با عنوان «بخوانید و قضاوت» کنید در ادامه مسائل مربوط به حق رأی زنان درج شده است. در مقدمه آن گفته شده است که مقاله ذیل پاسخی است که آقای کمرهای به مقاله حاج سراج انصاری داده است.این مقاله از این که نویسنده او را مورد اتهام و اهانت قرار داده گلایه کرده است. ستون اول صفحه 2، مقاله کمرهای تمام شده و در ادامه جواب دوباره حاج سراج که سه ستون باقیمانده همان صفحه و تمام صفحه 4 را منهای شعری که در آن درج شده، به خود اختصاص داده است. حاج سراج نوشته است: فردای قیامت در محضر عدل الهی و امروز هم در هر محضر بیطرفی که باشد حاضرم ثابت نمایم که شما در مقابل فتوای حضرات مراجع تقلید و مخصوصا حضرت آیت الله العظمی آقای بروجردی ـ دام ظله ـ که مرجع تقلید دهها میلیون شیعه و رئیس محترم روحانی و مبین احکام سبحانی است و حکم و فتوای ایشان حکم بما انزل الله است با عدم صلاحیتی که دارید، بغیر ما انزل الله حکم دادهاید.
در صفحه 4 شعری در باره زنان دارد که طنزگونه این مسأله را مورد تحلیل قرار داده است با این مطلع: «ز بس در خانه بیوه مانده گندیدند خانمها ـ نمی دانم چرا گیسوی خود چیدند خانمها ـ ز بس کم ظرف میباشند و کم عقل و فرومایه ـ ز هر حرف حقی بیهوده رنجیدند خانمها».
در شماره 5 پاسخی از آقای کمرهای در باره مقاله یکی از کارکنان دولت درج کرده اما با این عنوان برای مقاله کمرهای «باز هم بخوانید و قضاوت کنید که از کمره تا وین چه بار میآورد». طبق رسم این مجله، پیش از چاپ این جوابیه، تحویل نویسنده مقاله اول شده و او جوابیهای نوشته و همراه با نقد کمرهای بر نقد او، چاپ شده است. تقریبا تمام صفحه دوم به این دو متن اختصاص یافته است.
در شماره 6 حاج سراج انصاری مقالهای با عنوان «نویسنده حقوق زنان بخواند و به نادانی خود اعتراف نماید» درج شده است. در این مقاله اشاره به انتشار روزنامهای به نام «حقوق زنان» کرده که در شماره 35 آن مطلبی در باره تساوی حقوق زن و مرد دارد. در آن نشریه، مقالهای با این عنوان بوده است که «محروم کردن زنان از شرکت در انتخابات مخالف با قرآن مجید است». وی با اشاره به فتوای آیت الله العظمی بروجردی این قبیل اظهارات را که به عنوان دین بیان میشود مورد انکار قرار میدهد. در انتهای آن، آمده است که ادامه دارد و در شماره 7 و 8 ، ادامه آن مقاله آمده است.
در شماره نهم، در صفحه 1 و 2 مقالهای طنز آمیز علیه کمرهای دارد با عنوان «الا المشروطه و القانون» که با این عبارات آغاز میشود: «شیخی کمری که سالیان دراز تخم شهرت در کله کدوی خویش پرورانیدی از زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم شکایتم به دام گستری یا دیوان بلخ بردی که فلان در دومین مکتوب خویش دشنامم گفته و دامن زهد و تقوایم را نزد اصحاب کبار لکهدار نموده است». در صفحه 3 همین شماره شعری از آقای علی دوانی واعظ محترم در باره زن دارد با عنوان «بهشت جاودان با آن فضائل بود در تحت اقدام تو مادر». ایشان در این شعر مخالفت خود را با حضور زنان در ادارات و عرصه های عمومی اجتماعی اعلام کرده با این شعر: زنان را در سیاست راه دادن ـ زیان آرد به استقلال کشور». و با این بیت نازیبا «اساسا هیئت مفعول و فاعل ـ دلیل ماست بر نفی برابر».
در سه شماره بعدی مطلب خاصی در این باره یعنی حق رأی زنان نیست بلکه مطالبی در باره اصل دوم متمم قانون اساسی آمده که در جای خود میبایست مورد تأمل قرار گیرد.
نظر شما