۰ نفر
۲۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۳
۴۰ شاخص برای شناخت رفتارهای محبت‌آور و دشمنی‌آور

نگاهی به اوصاف شیعه جعفری و مرور چهل حدیث برای شناخت اعمال محبت‌آور و دشمنی‌آور در کلام امام صادق(ع)

در آغاز دو حدیث در مورد شیعه امام جعفر صادق (علیه السلام) بودن تقدیم می کنم تا در آغاز اوصاف شیعه جعفری از نگاه امام جعفر صادق علیه السلام روشن شود. در روایتی از ایشان است که اگر در شهری صدهزار نفره فقط یک نفر شیعه باشد و در آن صدهزار نفر یکی از او بهتر باشد، آن شیعه، شیعه واقعی نیست....پس وای به حال ما که مدعی هستیم و عامل به شیعه بودن یعنی پیروی و تبعیت و اطاعت از امامان معصوممان (علیهم السلام) در پارسایی و پرهیزگاری و کوشش برای خدا و راستگویی و درستکاری و امانتداری و جوانمردی و پوزش پذیری و گذشت و حسن خلق و.... نباشیم؛
وای بر ما اگر زینت امامانمان(علیهم السلام) نباشیم و مایه ننگ گردیم... همین امروز با خدا عهد ببندیم که شیعیانی خوب و راستگو و درستکار و خادم خلق خدا و مهربان بر آنها بخصوص همسایگان مان باشیم. در این حالت است که هم امام مان را شاد کرده ایم و هم مخاطب "سلام " امام  هستیم و چه سلام شیرینی!

قَالَ أَبُو الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیُّ- لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا نَلْقَی مِنَ النَّاسِ فِیکَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ مَا الَّذِی تَلْقَی مِنَ النَّاسِ فِیَّ فَقَالَ لَا یَزَالُ یَکُونُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الرَّجُلِ الْکَلَامُ فَیَقُولُ جَعْفَرِیٌ‏ خَبِیثٌ فَقَالَ یُعَیِّرُکُمُ النَّاسُ بِی فَقَالَ لَهُ أَبُو الصَّبَّاحِ نَعَمْ قَالَ فَقَالَ مَا أَقَلَّ وَ اللَّهِ مَنْ یَتَّبِعُ جَعْفَراً مِنْکُمْ إِنَّمَا أَصْحَابِی مَنِ اشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ فَهَؤُلَاءِ أَصْحَابِی.

ابوالصباح کنانی به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: در باره شما از مردم چه‏ ها ببینیم (چه زخم زبانها بشنویم؟) امام فرمود: مگر در باره من از مردم چه میبینی؟ گفت: هر گاه میان من و مردی سخنی در می گیرد؟ به من می گوید: جعفری خبیث، فرمود: شما را بمن سرزنش می کنند؟ ابو الصباح گفت:آری، فرمود: بخدا سوگند کسانی که از شما پیروی جعفر می کنند، چه اندازه کمند!! تنها أصحاب من کسی است که ورع و پارساییش شدید باشد و برای خالقش عمل کند و ثواب او را امیدوار باشد. اینها اصحاب من اند. ( أصول الکافی / ترجمه مصطفوی، ج‏۳، ص:۱۲۳  )

أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ اقْرَأْ عَلَی مَنْ تَرَی أَنَّهُ یُطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ السَّلَامَ وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیْطِ وَ الْمِخْیَطِ- صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّی الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌ‏ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَی غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی ع أَنَّ الرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی الْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ ع فَیَکُونُ زَیْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ إِلَیْهِ وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِیرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ.

زید شحام گوید: حضرت صادق علیه السلام بمن فرمود: به هر کس از مردم که ببینی پیروی از من کند و به گفتار من عمل کند سلام مرا برسان، و من به شما سفارش کنم که نسبت بخدا عز و جل تقوی و پرهیزگاری داشته باشید و در دین خود پارسا باشید و برای خدا کوشش کنید، و به راستگویی و به اداء امانت و طول دادن سجده و نیکی با همسایه شما را سفارش می کنم زیرا محمد صلی اللَّه علیه و آله همین دستورها را آورده است هر که به شما امانت سپرده به او پس بدهید نیک رفتار باشد یا بدکردار، زیرا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله دستور می داد که سوزن و نخ را نیز به صاحبش پس دهید، و با خاندان خود پیوند داشته باشید، و به جنازه‏ مرده ‏هاشان حاضر شوید، و بیمارانشان را عیادت کنید، و حقوقشان را بپردازید، زیرا هر کس از شما که در دینش پارسا باشد و راستگو باشد و امانت را به صاحبش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد گویند: این جعفری است و این مرا شاد کند و از جانب او برمن شادی و سرور وارد شود و گویند: این ادب ( و فرهنگ)  جعفر (بن محمد) است و اگر جز این باشد بلا و ننگ او بر من وارد شود و گویند: این ادب ( و فرهنگ ) جعفر است. بخدا سوگند پدرم برای من حدیث کرد که مردی از شیعیان علی علیه السلام در قبیله ‏ای بود و زینت آن قبیله بشمار می رفت، از همه آنها در پرداخت امانت بهتر بود، و حقوقشان را بهتر مراعات می کرد، و در گفتار راستگوتر بود، و سفارشات و همه وصیتهای اهل قبیله و سپرده هاشان را آنان بدو می‏ سپردند و چون از او پرسش می کردی میگفتند: کیست مثل فلان کس؟ او در ادای امانت و راستگویی از همه ما بهتر است. ( أصول الکافی / ترجمه مصطفوی (با تغییر واصلاح)، ج‏۴، ص ۴۴۹)

تکمله: امام صادق علیه‌السلام فرمود: «وَ لَیْسَ مِنْ شیعَتِنا مَنْ یَظْلِمُ النّاسَ؛ و کسی که به مردم ستم کند، شیعه ما نیست»

اعمال محبت‌آور و دشمنی‌آور در کلام امام صادق(ع)

در این مجال چهل حدیث کوتاه و نورانی از ایشان را تقدیم کرده ام:

۱. محاسبه روزانه نفس
«حَقٌّ عَلی کُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا أَنْ یَعْرِضَ عَمَلَهُ فی کُلِّ یَوْم وَ لَیْلَة عَلی نَفْسِهِ فَیَکُونَ مُحاسِبَ نَفْسِهِ، فَإِنْ رَأی حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنها، وَ إِنْ رَأی سَیِّـئَـةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یَخْزی یَوْمَ الْقِیمَةِ.»

بر هر مسلمانی که ما را بشناسد سزاوار است که در هر شبانه روز عملش را بر خود عرضه دارد و خود حسابگر خویش باشد، اگر حسنه دید بر آن بیفزاید، و اگر گناه دید از آن آمرزش خواهد تا این که روز قیامت رسوا نشود.

۲. استقامت
«لَوْ أَنَّ شیعَتَنا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الْمَلائِکَةُ وَلاَظَلَّهُمُ الْغَمامُ وَ لاَشْرَقُوا نَهارًا وَ لاَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ لَما سَأَلُوا اللّهَ شَیْئًا إِلاّ أَعْطاهُمْ.»

اگر شیعیان ما استقامت می‌ورزیدند، هر آینه فرشتگان با آنها دست می‌دادند و ابر بر آنها سایه می‌انداخت و در روز می‌درخشیدند و از فراسر و زیر پای خود روزی می‌خوردند و چیزی از خدا نمی‌خواستند، مگر این که به آنها می‌داد.

۳. مفاسدِ نیرنگ و حسادت
«مَنْ غَشَّ أَخاهُ وَ حَقَّرَهُ وَ ناواهُ جَعَلَ اللّهُ النّارَ مَأْواهُ وَ مَنْ حَسَدَ مُؤْمِنًا إِنْماثَ الاْیمانُ فی قَلْبِهِ کَما یَنْماثُ الْمِلْحُ.»

هر که با برادرش نیرنگ ورزد و او را کوچک شمارد و با او درافتد، خداوند آتش را جایگاهش گرداند، و هر که بر مؤمنی حسد برد، ایمان در دلش آب شود، چنان که نمک در آب حلّ شود.

۴. پارسایی، کوشش و کمک به مؤمنان
«لاتَذْهَبَنَّ بِکُمُ الْمَذاهِبُ فَوَاللّهِ لا تُنالُ وِلایَتُنا إِلاّ بِالْوَرَعِ وَ الاْجْتِهادِ فِی الدُّنْیا وَ مُواساةِ الاْخْوانِ فِی اللّهِ، وَ لَیْسَ مِنْ شیعَتِنا مَنْ یَظْلِمُ النّاسَ.»

مسلکها و مذهبها شما را نبرند، به خدا سوگند به ولایت ما نتوان رسید جز با پارسایی و کوشش در دنیا، و یاری دادن برادران برای خدا و کسی که به مردم ستم کند، شیعه ما نیست.

۵. نتیجه اعتماد به خدا
«مَنْ یَثِقْ بِاللّهِ یَکْفِهِ ما أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْیاهُ وَ آخِرَتِهِ وَ یَحْفَظْ لَهُ ما غابَ عَنْهُ، وَ قَدْ عَجَزَ مَنْ لَمْ یُعِدَّ لِکُلِّ بَلاء صَبْرًا وَ لِکُلِّ نِعْمَة شُکْرًا وَ لِکُلِّ عُسْر یُسْرًا»

هر که به خدا اعتماد ورزد، خدا مهمِّ دنیا و آخرتش را کفایت کند و هر چه از او غایب است برایش حفظ کند. درمانده و ناتوان است هر که برای هر بلا صبری، و برای هر نعمت شکری، و برای هر دشواری آسانی‌ای ندارد.

۶. دستورهای اخلاق عملی
«صِلْ مَنْ قَطَعَکَ، وَأَعْطِ مَنْ حَرَمَکَ، وَ أَحْسِنْ إِلی مَنْ أَساءَ إِلَیْکَ وَ سَلِّمْ عَلی مَنْ سَبَّکَ وَ أَنْصِفْ مَنْ خاصَمَکَ، وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ کَما أَنَّکَ تُحِبُّ أَنْ یُعْفی عَنْکَ، فَاعْتَبِرْ بِعَفْوِ اللّهِ عَنْکَ أَلا تَری أَنَّ شَمْسَهُ أَشْرَقَتْ عَلَی الاْبْرارِ وَ الْفُجّارِ وَ أَنَّ مَطَرَهُ یَنْزِلُ عَلَی الصّالِحینَ وَ الْخاطِئینَ.»

با کسی که از تو بریده بپیوند، و به آن که از تو دریغ کرده بخشش کن، و با کسی که به تو بدی کرده نیکی کن و به کسی که به تو دشنام داده سلام کن و با کسی که به تو دشمنی ورزیده انصاف ورز و کسی که تو را ستم ورزیده عفو کن، همچنان که دوست داری که از تو گذشت شود. به عفو خدا از خودت عبرت گیر، آیا نبینی که آفتابش بر نیکان و بدان هر دو می‌تابد و بارانش بر شایستگان و ناشایستگان می‌بارد/

۷. آهسته سخن گوی
«وَ اخْفِضِ الصَّوْتَ، إِنَّ رَبَّکَ الَّذی یَعْلَمُ ما تُسِّرُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ، قَدْ عَلِمَ ما تُریدُونَ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلُوهُ.»

صدایت را فرودآر، زیرا خدایی که نهان و آشکار را می‌داند سؤال ناکرده می‌داند که شما چه می‌خواهید.

۸. بهشت و جهنّم، خیر و شرّ واقعی
«أَلْخَیْرُ کُلُّهُ أَمامُکَ، وَ إِنَّ الشَّرَّ کُلَّهُ أَمامُکَ، وَ لَنْ تَرَی الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ إِلاّ بَعْدَ الاْخِرَةِ، لاِنَّ اللّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَیْرَ کُلَّهُ فِی الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ کُلَّهُ فِی النّارِ، لاِنَّهُما الْباقیانِ.»

تمام خیر در برابر تو و تمام شرّ نیز در برابر توست. و خیر و شرّ را نبینی، مگر بعد از آخرت، زیرا که خداوند عزّوجلّ تمام خیر را در بهشت و تمام شرّ را در دوزخ قرار داده، زیرا که این دواند که باقی‌اند.

۹. جلوه و چهره اسلام
«أَلاِْسْلامُ عُرْیانٌ فَلِباسُهُ الْحَیاءُ وَ زینَتُهُ الْوَقارُ وَ مُرُوءَتُهُ الْعَمَلُ الصّالِحُ وَ عِمادُهُ الْوَرَعُ وَ لِکُلِّ شَی ْء أَساسٌ وَ أَساسُ الاِْسْلامِ حُبُّنا أَهْلَ الْبَیْتِ»

اسلام، برهنه است، لباسش حیا و زیورش وقار و جوانمردی‌اش عمل صالح و ستونش پارسایی است. و برای هر چیزی پایه‌ای است و پایه اسلام، دوستی ما اهل بیت است.

۱۰. عمل برای آخرت
«إِعْمَلِ الْیَوْمَ فِی الدُّنْیا بِما تَرْجُوا بِهِ الْفَوْزَ فِی الاْخِرَةِ.»

امروز در دنیا کاری کن که به وسیله آن امیدِ کامیابی در آخرت را داری.

۱۱. پاداش یاری دوستان اهل بیت (ع)
«لا یَبْقی أَحَدٌ مِمَّنْ أَعانَ مُؤْمِنًا مِنْ أَوْلِیائِنا بِکَلِمَة إِلاّ أَدْخَلَهُ اللّهُ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِساب.»

در روز قیامت کسی نماند که یک کلمه به مؤمنی از دوستان ما کمک کرده باشد، جز این که خداوند او را بی حساب به بهشت داخل گرداند.

۱۲. پرهیز از ریا و جدال و دشمنی
«إِیّاکَ وَ الْمُراءَ فَإِنَّهُ یُحْبِطُ عَمَلَکَ وَ إِیّاکَ وَ الْجِدالَ فَإِنَّهُ یُوبِقُکَ وَ إِیّاکَ وَ کَثْرَةَ الْخُصُوماتِ فَإِنَّها تُبْعِدُکَ مِنَ اللّهِ.»

از ریاکاری بپرهیز که عملت را از بین برد و از جدال بپرهیز که هلاکت گرداند و از خصومت‌ها و دشمنی‌ها بپرهیز که تو را از خدا دور کند.

۱۳. پاکیزگی روح، ابزار تشخیص مؤمن
«إِذا أَرادَ اللّهُ بِعَبْد خَیْرًا طَیَّبَ رُوحَهُ فَلا یَسْمَعُ مَعْرُوفًا إِلاّ عَرَفَهُ وَ لا مُنْکَرًا إِلاّ أَنـْکَرَهُ، ثُمَّ قَذَفَ اللّهُ فی قَلْبِهِ کَلِمَةً یَجْمَعُ بِها أَمْرَهُ.»

چون خدا خیر بنده‌ای را خواهد روحش را پاک گرداند، به طوری که هیچ معروفی به گوشش نرسد، مگر آن که آن را بفهمد و هیچ منکری را نشنود، جز آن که زشتش داند و سپس کلمه‌ای به دلش الهام کند که کارش را بدان فراهم آرد.

۱۴. درخواست عافیت از خدا
«فَسْئَلُوا رَبَّکُمُ الْعافِیَةَ وَ عَلَیْکُمْ بِالدَّعَةِ وَ الْوَقارِ وَ السَّکینَةِ وَ الْحَیاءِ.»

از پروردگارتان عافیت بخواهید و نرمش و وقار و آرامش و حیا را حفظ کنید.

۱۵. نفسِ دعا، عمل است
«أَکْثِرُوا مِنَ الدُّعاءِ، فَإِنَّ اللّهَ یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ الَّذینَ یَدْعُونَهُ، وَ قَدْ وَعَدَ عِبادَهُ الْمُؤْمِنینَ الاِْسْتِجابَةَ وَ اللّهُ مُصَیِّرٌ دُعاءَ الْمؤْمِنینَ یَوْمَ الْقِیمَةِ لَهُمْ عَمَلاً یَزیدُهُمْ بِهِ فِی الْجَنَّةِ.»

زیاد دعا کنید، زیرا خداوند بندگان دعا کن خود را دوست دارد و به بندگان مؤمنش وعده اجابت داده است، و خداوند در روز قیامت دعای مؤمنان را از کردارشان محسوب دارد و ثوابش را با بهشت می‌افزاید.

۱۶. دوستی بینوایان مسلمان
«وَ عَلَیْکُمْ بِحُبِّ الْمَساکینِ الْمُسْلِمینَ، فَإِنَّ مَنْ حَقَّرَهُمْ وَ تَکَبَّرَ عَلَیْهِمْ فَقَدْ زَلَّ عَنْ دینِ اللّهِ وَ اللّهُ لَهُ حاقِرٌ ماقِتٌ وَ قَدْ قالَ أَبُونا رَسُولُ اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) «أَمَرَنی رَبّی بِحُبِّ الْمَساکینِ المُسْلِمینَ مِنْهُمْ».
بر شما باد به دوستی مستمندانِ مسلمان، زیرا هر کس آنان را کوچک بدارد و بر آنها تکبّر ورزد، به راستی که از دین خدا لغزیده و خدا کوچک کننده و زبون کننده اوست.
و پدر ما رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرموده: «پروردگارم به من دستور داده است که مستمندانِ مسلمان را دوست بدارم.»

۱۷. ریشه کفر
«إِیّاکُمْ أَنْ یَحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضًا فَإِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَدُ.»

از حسدورزی به یکدیگر بپرهیزید، زیرا ریشه کفر، حسد است.

۱۸. اعمال محبّت آور
«ثَلاثٌ تُورِثُ الْمحَبَّةَ: أَلدَّیْنُ وَ التَّواضُعُ وَ الْبَذْلُ.»

سه چیز است که محبّت آورد: قرض دادن و تواضع (فروتنی) و بخشش.

۱۹. اعمال دشمنی آور
«ثَلاثَةٌ مَکْسَبَةٌ لِلْبَغْضاءِ: أَلنِّفاقُ وَ الظُّلْمُ وَ الْعُجْبُ.»

سه چیز است که دشمنی می‌آورد: دورویی، ستم و خودبینی.

۲۰. نشانه‌های بردبار، شجاع و برادر
«ثَلاثَةٌ لا تُعْرَفُ إِلاّ فی ثَلاثَةِ مَواطِنَ: لا یُعْرَفُ الْحَلیمُ إِلاّ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ لاَ الشُّجاعُ إِلاّ عِنْدَ الْحَرْبِ، وَ لا أَخٌ إِلاّ عِنْدَ الْحاجَةِ.»

سه کس‌اند که شناخته نشوند جز در سه جا: بردبار شناخته نشود جز به هنگام خشم، و شجاع شناخته نشود جز به وقت جنگ، و برادر و دوست شناخته نشود جز به وقت نیاز.

۲۱. نشانه‌های نفاق
«ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ إِنْ صامَ وَ صَلّی: مَنْ إِذا حَدَّثَ کَذَبَ، وَ إِذا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا ائْتُمِنَ خانَ.»

سه چیز است در هر که باشد منافق است، اگر چه روزه بدارد و نماز بخواند: آن که چون سخن گوید دروغ گوید، و چون وعده کند خلاف ورزد و چون امینش دانند خیانت نماید.

۲۲. به سه کس اعتماد نکن!
«لا تُشاوِرْ أَحْمَقَ، وَ لا تَسْتَعِنْ بِکَذّاب وَ لا تَثِقْ بِمَوَدَّةِ مُلُوک.»

با احمق مشورت نکن، و از دروغگو یاری مجو، و به دوستی زمامداران اعتماد مکن.

۲۳. نشانه‌های سروری و بزرگی
«ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کانَ سَیِّدًا: کَظْمُ الْغَیْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسیی ءِ وَالصِّلَةُ بِالنَّفْسِ وَ الْمالِ.»

سه چیز است که در هر که باشد آقا و سرور است: خشم فرو خوردن، گذشت از بدکردار، کمک و صله رحم با جان و مال.

۲۴. نشانه‌های بلاغت
«ثَلاثَةٌ فیهِنَّ الْبَلاغَةُ: أَلتَّقَرُّبُ مِنْ مَعْنَی الْبُغْیَةِ، وَ التَّبَعُّدُ مِنْ حَشْوِ الْکَلامِ، وَ الدَّلالَةُ بِالْقَلیلِ عَلَی الْکَثیرِ.»

سه چیز است که در آن بلاغت و شیوایی است: معنی مقصود را رساندن، و از سخن بیهوده دوری جستن، و بالفظ کم، معنی بسیار را رساندن.

۲۵. نجات در سه چیز است
«أَلنَّجاةُ فی ثَلاث: تُمْسِکُ عَلَیْکَ لِسانَکَ، وَ یَسَعُکَ بَیْتُکَ وَ تَنْدَمُ عَلی خَطیئَتِکَ.»

نجات در سه چیز است؛ زبانت را نگهداری و در خانه‌ات بمانی ! و بر خطایت پشیمان شوی.

۲۶. انس و صفا در سه چیز است
«أَلاُْنْسُ فی ثَلاث: فِی الزَّوْجَةِ الْمُوافِقَةِ وَ الْوَلَدِ الْبارِّ وَ الصَّدیقِ الْمُصافی.»

انس در سه چیز است: زن موافق و فرزند نیکوکار و دوست خالص و با صفا.

۲۷. نشانه‌های کرم و بزرگواری
«ثَلاثَةٌ تَدُلُّ عَلی کَرَمِ الْمَرْءِ: حُسْنُ الْخُلْقِ، وَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ غَضُّ الطَّرْفِ.»

سه چیز است که دلیل بزرگواری شخص است: خوشخویی، فروبردن خشم، و فروهشتن چشم.

۲۸. سه چیز، تباهی می‌آورند
«ثَلاثَةٌ تُکَدِّرُ الْعَیْشَ: السُّلْطانُ الْجائِرُ، وَ الْجارُ السَّوْءُ وَ الْمَرْأَةُ الْبَذِیَّةُ.»

سه کس زندگی را تیره کنند: زمامدار ستمگر، و همسایه بد، و زنِ بی شرم و بدزبان.

۲۹. حقّ و ناحقّ
«مَنْ طَلَبَ ثَلاثَةً بِغَیْرِ حَقّ حُرِمَ ثَلاثَةً بِحَقٍّ: مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا بِغَیْرِ حَقٍّ حُرِمَ الاْخِرَةَ بِحَقٍّ، وَ مَنْ طَلَبَ الرِّیاسَةَ بِغَیْرِ حَقٍّ حُرِمَ الطّاعَةَ لَهُ بِحَقٍّ وَ مَنْ طَلَبَ الْمالَ بِغَیْرِ حَقٍّ حُرِمَ بَقاءَهُ لَهُ بِحَقٍّ.»

هر که سه چیز را به ناحقّ خواهد از سه چیز به حقّ محروم شود:۱ ـ هر که دنیا را به ناحقّ خواهد از آخرتِ به حقّ محروم شود.۲ـ هر که به نا حقّ ریاست طلبد از طاعتِ به حقّ محروم شود. ۳ـ هر که به ناحقّ مالی را طلبد از ماندگاری به حقّ آن محروم شود.

۳۰. پرهیز از سه چیز
«إِنْ یَسْلَمِ النّاسُ مِنْ ثَلاثَةِ أَشْیاءَ کانَتْ سَلامَةً شامِلَةً: لِسانِ السَّوْءِ وَ یَدِ السَّوْءِ وَ فِعْلِ السَّوْءِ.»

اگر مردم از سه چیز در سلامت باشند، سلامت کامل خواهند داشت: زبان بد و دست بد و کار بد.

۳۱. کمال احسان به سه چیز
«لا یَتِمُّ الْمَعْرُوفُ إِلاّ بِثَلاثِ خِصال: تَعْجیلُهُ وَ تَقْلیلُ کَثیرِهِ وَ تَرْکُ الاْمْتِنانِ بِهِ.»

احسان و نیکی کامل نباشد، مگر با سه خصلت: شتاب در آن، کم شمردن بسیار آن، و منّت ننهادن بر آن.

۳۲. ایمان سودمند
«مَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ ثَلاثُ خِصال لَمْ یَنْفَعْهُ الاِْیمانُ: حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ، وَ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ طَلَبِ الْمحارِمِ وَ خُلْقٌ یُداری بِهِ النّاسَ.»

هر که سه خصلت در او نباشد، ایمان به او سودی نرساند:۱ ـ حلمی که با آن، نادانی نادان را برطرف کند. ۲ـ پارسایی‌ای که از طلبِ حرام بازش دارد. ۳ـ و اخلاقی که به وسیله آن با مردم مدارا کند.

۳۳. درباره دانش
«أُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ تَزَیَّنُوا مَعَهُ بِالْحِلْمِ وَ الْوَقارِ وَ تَواضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ الْعِلْمَ وَ تَواضَعُوا لِمَنْ طَلَبْتُمْ مِنْهُ الْعِلْمَ، وَ لا تَکُونُوا عُلَماءَ جَبّارینَ فَیَذْهَبَ باطِلُکُمْ بِحَقِّکُمْ.»

دانش بیاموزید و با آن خود را به بردباری و سنگینی بیارایید و با دانش‌آموزان خود فروتن باشید، و در برابر استاد خویش تواضع کنید، و از عالمان متکبّر و مستبدّ نباشید، که رفتار ناحقّتان حقّ شما را از بین بَرَد.

۳۴. اعتماد بر حسب شناخت
«إِذا کانَ الزَّمانُ زَمانَ جَوْر وَ أَهْلُهُ أَهْلَ غَدْر فَالطُّمَأْنینَةُ إِلی کُلِّ أَحَد عَجْزٌ.»

هر گاه زمان، زمانِ جور و ستم باشد و اهل زمانه اهل غدر و نیرنگ، اعتماد و دلبستگی به هر کسی عجز و درماندگی است.

۳۵. نتیجه تمایل به دنیا و اعراض از آن
«أَلرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهُدُ فِی الدُّنْیا راحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَنِ.»

رغبت و تمایل به دنیا مایه غم و اندوه، و زهد و بی میلی به دنیا سبب راحتی قلب و بدن است.

۳۶. صفات آمر به معروف و ناهی از منکر

«إِنَّما یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهی عَنِ المُنْکَرِ مَنْ کانَتْ فیهِ ثَلاثُ خِصال: عالِمٌ بِما یَأْمُرُ، عالِمٌ بِما یَنْهی، عادِلٌ فیما یَأْمُرُ، عادِلٌ فیما یَنْهی، رفیقٌ بِما یَأْمُرُ، رَفیقٌ بِما یَنْهی.»

کسی امر به معروف و نهی از منکر می‌کند که در او سه ویژگی باشد: ۱ ـ به آنچه امر کند دانا باشد و بدانچه نیز نهی کند دانا باشد. ۲ـ در آنچه امر کند عادل باشد و در آنچه نیز نهی کند عادل باشد. ۳ـ به آنچه امر کند با نرمش امر کند و بدانچه نیز نهی کند با نرمش نهی کند.

۳۷. طلب از زمامدار ستمگر
«مَنْ تَعَرَّضَ لِسُلْطان جائِر فَأَصابَتْهُ مِنْهُ بَلِیَّةٌ لَمْ یُوجَرْ عَلَیْها وَ لَمْ یُرْزَقِ الصَّبْرَ عَلَیْها.»

هر که از زمامدار ستمگر، طالب فضل و احسانی شود، از او بلایی بیند که بر آن پاداش نیابد و صبر بر آن، روزی او نشود.

۳۸. بهترین برادر
«أَحَبُّ إِخْوانی إِلَی َّ مَنْ أَهْدی إِلَی َّ عُیُوبی.»

محبوبترین برادرانم نزد من، کسی است که عیبهایم را به من اهدا کند.

۳۹. دعوت به خود با وجود اعلم
«مَنْ دَعَا النّاسَ إِلی نَفْسِهِ وَ فیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضالٌّ.»

هر که با وجود داناتر از خود، مردم را به اطاعت از خود دعوت کند بدعت گزار و گمراه است.

۴۰. صله رحم و آثار آن
«إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ لَیُهَوِّنانِ الْحِسابَ وَ یَعْصِمانِ مِنَ الذُّنُوبِ فَصِلُوا إِخْوانَکُمْ وَبِرُّوا إِخْوانَکُمْ وَ لَوْ بِحُسْنِ السَّلامِ وَ رَدِّ الْجَوابِ.»

به راستی که صله رحم و نیکوکاری، حساب را آسان کند و از گناهان جلوگیری نماید، پس با برادران خود صله رحم و نیکی کنید، گرچه به نیکو سلام دادن و جواب سلام باشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1321272

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =