الهه محمدی: «تعداد تماسهای زنان خشونتدیده و کودکآزاری با اورژانس اجتماعی بیشتر شده»؛ این را رضا جعفری رییس اورژانس اجتماعی میگوید. آماری از یک خشونت پنهان در خانوادهها که به گفته جعفری میتواند چرخه خشونت را تکرار کند. او از زنانی در بعضی مناطق محرومی میگوید که نه تنها با موضوع خشونت خانگی آشنا نیستند بلکه فکر میکنند وقتی کتک میخورند باید سکوت کنند؛ «این زنان منابع حمایتی ندارند و نمیدانند که میتوانند اقامه دعوا کنند. وقتی اورژانس اجتماعی در این مناطق مستقر شوند و مردم با نیروهای ما ارتباط بگیرند، افراد به این دانش نسبی میرسند که اگر مثلا در همسایگی خودشان با خشونت خانگی علیه زنان و یا کودک آزاری مواجه میشوند، به مراکز ما اطلاع بدهند.»
کودکآزاری موضوع دیگری است که رییس اورژانس اجتماعی آن را مورد توجه میداند و میگوید ۲۵درصد از تماسها با اورژانس اجتماعی درباره این موضوع است. او میگوید کودکهمسری نماد کودکآزاری است و علاوه بر قانونگذاری در این زمینه بهتر است که فرهنگسازی صورت بگیرد.
جعفری از مردم میخواهد هنگام دیدن خشونت علیه کودکان و زنان در خانهها دخالت کنند و حتما این موضوعات را با اورژانس اجتماعی در میان بگذارند.
رضا جعفری در کافه خبر از میزان آسیب های اجتماعی مثل خشونت خانگی، کودکآزاری، کودکهمسری، خدمات اورژانس اجتماعی به زنان خشونتدیده، وضعیت رسیدگی به زنان روسپی و ... گفت که در زیر میخوانید.
آقای جعفری شما از اواخر سال ۹۶ رییس اورژانس اجتماعی شدید و همان زمان از اولویتهایی مثل توسعه اورژانس اجتماعی در کشور برای رسیدگی به وضعیت کودک آزاری و زنان خشونت دیده گفتید. در این مدت چقدر توانستید به اهدافتان در این زمینه نزدیک شوید؟
ما سعی کردیم تریبون خوبی را در دفتر مهیا کنیم تا اطلاع رسانی خوبی برای جامعه داشته باشیم. البته باید در گزارش ملاحظات فرهنگی و اجتماعی جامعه را هم در نظر گرفت. ما از سال ۹۶ با هماهنگی و تعامل با سازمان برنامه و بودجه و مجلس شورای اسلامی توانستیم اورژانس اجتماعی را در کل کشور توسعه کمی دهیم ودر حال حاضر چیزی حدود ۳۵۸ اورژانس اجتماعی در کشور فعال هستند.
یعنی پیش از آن مراکز اورژانس چقدر بود و در این مدت چقدر به این مراکز اضافه شده است؟
قبل از آن چیزی حدود ۲۹۷ مرکز اورژانس اجتماعی داشتیم و الان ۳۵۸ مرکز داریم. همه شهرهای بالای ۵۰ هزار نفر صددرصد پوشش کامل داده شدهاند و در سایر شهرها هم با توجه به رشد تصاعدی آسیبهای اجتماعی در بعضی نقاط زیر ۵۰ هزار نفر هم مراکزی دایر کردهایم.
کسانی که در تهران زندگی میکنند شاید بیشتر با خدمات اورژانس اجتماعی آشنا باشند. چقدر فکر میکنید مردم شهرهای دیگر با خدمات اورژانس اجتماعی آشنا باشند؟
این موضوع یکی از نقاط ضعف ما است که اطلاع رسانی آنطور که باید و شاید انجام نشده است ما در نظرسنجیای که با مشارکت جهاد دانشگاهی در یک شهرها انجام دادیم دریافتیم که تنها ۲۵ درصد مردم اورژانس اجتماعی را میشناسند. یکی از در خواست ما از همکاران استانی این است که موضوع اطلاعرسانی و تبلیغات را جدی بگیرند. ما میخواهیم تا مردم بیشتر با خدمات اورژانس اجتماعی آشنا شوند. مردم باید بدانند که اگر با سالمندآزاری و معلولآزاری مواجه شدند میتوانند با اورژانس اجتماعی تماس بگیرند. در واقع اورژانس اجتماعی پل ارتباطی بین سازمان و شهروندان و افراد در معرض آسیب و آسیبدیده اجتماعی است تا به افرادی که نیازمند خدمات فوری و حتی اسکان هستند، خدمات تخصصی ارایه دهد. من از سازمان برنامه و بودجه و مجلس می خواهم که اورژانس اجتماعی را صرفا به عنوان یک خدمت واحد نبییند بلکه اورژانس اجتماعی خدمتی است که تحقق اهداف ان نیز الزامات و ابژارهایی است که باید بخوبی تدارک و برنامه ریزی شود بعنوان مثال با توسعه اورژانس اجتماعی ورودی سازمان بیشتر خواهد شد که قاعدتا بخشی از آنها نیازمند نگهداری و برنامههای توانمندسازی است که حتما باید اعتبارات آن بخش بخوبی دیده و پیشبینی شود. در حوزه تبلیغاتما حتی با شورای سیاستگذاری سلامت صداوسیما هم جلساتی داشتیم تا بتوانیم اطلاعرسانی درباره اورژانس اجتماعی داشته باشیم اما انجام این امور مستلزم صرف هزینه زیادی است.
به افزایش آسیبهای اجتماعی اشاره کردید. این آمارها بیشتر در چه حوزههایی افزایش تصاعدی نشان میدهد؟
البته با اقدامات مشترک خوبی که در دولت، مجلس و شورای اجتماعی کشور انجام شد شیب آسیبها در کشور ملایم شد و مدیریت شد.
در کدام حوزه بیشتر مدیریت شد؟
در حوزه طلاق مثلا میبینیم که آمار وقوع طلاق کاهش پیدا کرده است. و اگر هنوز نسبت طلاق به ازدواج در کشور بالاست بدلیل کاهش آمار ازدواج است و اگر آمار ازدواج به حد طبیعی برسد،این نسبت متعادلتر خواهد شد.
در حوزه خشونت خانگی چطور؟ در این یکی دو سالی که مشکلات اقتصادی زیادی برای کشور به وجود آمده، این نوع خشونت افزایش نداشته است؟
در حوزه خشونت خانگی ما به واسطه توسعهای که در اورژانس اجتماعی داشتیم امکان گزارشگیری و پاسخدهی را به جامعه دادهایم ولی این موضوع به معنای افزایش آسیب نیست. در بعضی مناطق محروم آشنایی مردم با موضوع خشونت خانگی پایین است بعنوان مثال در بعضی از خردهفرهنگها و مناطق زنان ممکن است فکر کنند وقتی کتک میخورند باید سکوت کنند، به این دلیل که این زنان با منابع حمایتی اشنا نیستند یا آنکه نمیدانند که میتوانند اقامه دعوا کنند. وقتی اورژانس اجتماعی در این مناطق مستقر شوند و و خدمات اورژانس اجتماعی به عموم مردم معرفی شود، افراد به این دانش نسبی میرسند که اگر مثلا در همسایگی خودشان با خشونت خانگی علیه زنان و یا کودک آزاری مواجه میشوند، به مراکز ما اطلاع بدهند. بنابراین میخواهم بگویم که خشونت علیه زنان همیشه در تاریخ و حتی کشورهای توسعه یافته هم وجود داشته و یک پدیده جدید نیست و در بیشتر کشورهای دنیا آمار قابل توجهی دارد. اصولاخشونت خانگی یک آسیب پنهان است و در چارچوب خانه اتفاق میافتد و کسی از آن خبردار نمیشود. امروز به واسطه خدمات اورژانس اجتماعی توانستهایم آمار بیشتری از این موضوع با توجه به گزارشهایی که به دستمان میرسد داشته باشیم. نگاه اورژانس اجتماعی یک نگاه حمایتی به قربانیان خشونت است.
یعنی آمار دقیقی از افزایش یا کاهش خشونت خانگی علیه زنان نمیتوانید بدهید؟
به طور میانگین، سالانه آمار گزارشگیری و آمار شناسایی ما بین ۲۰ تا ۲۲ درصد افزایش داشته است. البته این موضوع به معنی افزایش آسیب نیست بلکه به معنی امکان افزایش ظرفیتهای ما و فرصتهاست برای افرادی که با ما تماس بگیرند.
یعنی معتقدید گزارش خشونت خانگی از سوی زنان افزایش داشته و این موضوع به معنی افزایش آمار این نوع خشونت نیست؟
در کشور ما پیمایش ملی در دهه ۸۰ صورت گرفته است که در آن اعلام شد که ۶۶ درصد زنان خشونت خانگی را تجربه کردهاند اما بعد از آن پیمایشی در این زمینه نداشتهایم. آماری که در این زمینه وجود دارد یا آمار ما در اورژانس اجتماعی است و یا آمار پزشکی قانونی است. این آسیب یه آسیب سنتی است و از بدو شکلگیری تمدنها تا امروز وجود داشته است. در مورد کودکآزاری هم در حال حاضر اطلاعرسانی زیادی انجام میگیرد درحالیکه قبلا نبود. در کشورهای غربی کار به جایی رسیده که حتی اگر افراد کودک آزاری را گزارش نکنند مورد تعقیب کیفری قرار میگیرند.
در ایران اما چنین چیزی را نداریم؟
این موضوع در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال ۱۳۸۱ وجود دارد. افراد و سازمانهای مربوط اگر متوجه کودک آزاری شوند و گزارش ندهند مرتکب جرم شدهاند. اما مهم ضمانت اجرایی قوانین است و این موضوع در لایحه جدید حمایت از کودکان و نوجوانان که هنوز تکلیف آن مشخص نیست، به صورت مفصل دیده شده است.
برگردیم به موضوع زنان خشونت دیده؛ فکر میکنید بحث حمایتی از زنانی که قربانی خشونت خانگی هستند، به درستی در کشور ما صورت میگیرد؟
طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، از هر ۴ زن یک نفر در معرض خشونت است اما آمار خشونت خانگی در ایران به خاطر اینکه زنان معمولا درباره این موضوع شکایت نمیکنند، دقیق برآورد نمیشود. چتر حمایتی کاملی هم از زنان خشونت دیده در کشور ما وجود ندارد و همین موضوع هم آسیبزاست.
البته اورژانس اجتماعی که برای زنان خشونتدیده خانههای امن در نظر گرفته است...
بله ما ۷ خانه امن دولتی و ۲۳ خانه امن غیردولتی در کل کشور داریم اما این تعداد برای رسیدگی به زنان خشونت دیده در کل کشور پاسخگو نیست. البته هنوز ملاحظاتی در این زمینه وجود دارد. در بعضی از فرهنگها و خرده فرهنگهای کشور ما خشونت علیه زنان یک امر مقبول و پذیرفته شده است اما شاید حتی خشونت نرمتری علیه زنان در فرهنگ شهری، به معنای خشونت حاد علیه زنان برداشت شود. یعنی تعبیر از خشونت علیه زنان در اقصی نقاط کشور متفاوت است. مثلا ممکن است در شهر یا روستایی این موضوع که زنی از حق تحصیل و شغل محروم شود، خشونت علیه زنان محسوب نشود و یا اصلا خود زنان این موضوع را خشونت علیه خودشان محسوب نکنند. این موضوع نیازمند یک بستری سازی فرهنگی است و فقط به سازمان بهزیستی برنمی گردد.
در این سالها حرفهای زیادی برای فرهنگ سازی در جهت کاهش خشونت علیه زنان زده شده اما در واقعیت حرکت تاثیرگذاری دیده نمیشود. دلیل این موضوع چیست؟
بله این موضوع در کشور ما به کندی جلو میرود و به نظر من مبدا این کار باید وزارت آموزش و پرورش باشد. البته نگاههای مختلف و متنوعی درباره حقوق زنان و برخورد با مرتکبین خشونت وجود دارد که باید در سیاست گذاریها و برنامهریزیها به همه این حساسیتها و ملاحظات توجه کرد.
درحال حاضر چند زن خشونت دیده در خانههای امن شما پذیرش شدهاند؟
در سال ۹۷ چیزی حدود ۲۴۰۰ زن خشونت دیده در خانه های امن ما پذیرش شدهاند.
چه خدماتی به این زنان در خانههای امن داده میشود؟
این زنان به همراه فرزندانشان در این خانهها اسکان داده میشوند. ما بازه زمانی ۴ ماهه را برای نگهداری از این زنان در نظر گرفتهایم اما اگر ببینیم که این زنان به مدت زمان بیشتری احتیاج دارند، میتوانند بیشتر در مراکز بمانند. منتهی نگاه سازمان این است که فقط نگاه اورژانس اجتماعی معطوف به قربانیان خشونت نباشد و به مرتکبان خشونت هم توجه نشان دهیم. مثلا اگر فردی معتاد است یا نحوه ارتباط موثر را نمیداند باید مورد توجه قرار بگیرد تا چرخه خشونت تکرار نشود. بعضیها به ما میگویند که شما با افزایش خانههای امن این پیام مثبت را به زنان میدهد که با کوچکترین بهانه از خانه بزند بیرون. ما این دغدغهمندی را هم درک میکنیم اما نگاه ما این نیست، ما میگوییم که خانواده سالم میتواند موجب پیشرفت همه اعضای جامعه شود و خانوادهای که هر روز با انواع خشونت و تحقیر و توهین مواجه است خودش بازتولیدکننده آسیب است. آمار فرار از منزل، خودکشی، طلاق عاطفی و ... در این خانوادهها زیاد است. اینکه ما بخواهیم فقط اسکلت خانواده را حفظ کنیم هنر نکردهایم. ما سعی میکنیم که به موقع آسیب را شناسایی کنیم تا خانوادهای سالم داشته باشیم.
چند درصد از این زنانی که در خانههای امن نگهداری میشوند به خانههای خودشان برمیگردند؟
ماندگاری در مراکز ما کم است و ما سعی میکنیم نگاه سیستماتیک داشته باشیم و برنامههای مداخلاتی و درمانی جامعی را برای افراد خشونتدیده و مرتکبان خشونت در نظر بگیریم. ما با مراکز ترک اعتیاد و مراکز مشاوره در ارتباط هستیم و این زنان و مردان را به این مراکز ارجاع میدهیم. حتی تا جایی که توانستهایم سعی کردهایم با کمک خیرین خانههای مستقل برای زنان خشونت دیده تهیه کنیم. کارشناسان حقوقی در مراکز ما حضور دارند اما بیشتر زنان خشونتدیده اگر بسترها مهیا باشد به خانهشان برمیگردند.
بسیاری از مردم ما نمیدانند که وقتی شاهد خشونت خانگی علیه زنان هستند میتوانند دخالت کنند یا نه. توصیه شما در این زمینه چیست؟
بله مردم هنگام دیدن خشونت خانگی باید دخالت کنند. درباره موضوع کودکآزاری هم وظیفه انسانی حکم میکند که دخالت صورت بگیرد. در بعضی از موارد همسایههای آسیبدیده به ما میگویند که ما متوجه بودیم که کودکی دراین خانه مورد خشونت واقع میشود اما دخالت نکرده بودند. درحالیکه اگر همسایگان این موضوع اطلاع دهند میتوانند جلوی تجاوز و حتی مرگ این کودکان را هم بگیرند. اگر مردم وقتی شاهد خشونت هستند به سادگی از کنارش رد نشوند و دخالت کنند آمار خشونت میتواند بسیار کاهش پیدا کند.
شما تماسی از سوی مردان خشونت دیده هم تا به حال داشتهاید؟
بله ما تماسهایی هم از سوی مردانی داشتهایم که در خانه با خشونت مواجه شدهاند اما ۹۵ درصد خشونتهای خانگی علیه زنان است.
دربسیاری از کشورها خط اضطراری یک خط است اما در کشور ما خط های مختلفی وجود دارد، قرار بود ۱۱۵ و ۱۲۳ در یک حد ادغام شود، این موضوع به کجا رسید و آیا اقدام دیگری برای هماهنگی بیشتر ۱۱۰ و ۱۲۳ مدنظر دارید؟
هماهنگی ۱۱۰ و ۱۲۳ از این هفته پیگیری جدی میشود و اتفاق خوبی که از سوی قوه قضاییه درحال پیگیری است این است که یک لینک ارتباطی بین ۱۲۳ و ۱۱۰ باشد تا هر تماسی که با این دو خط صورت میگیرد ما به صورت همزمان درجریان قرار بگیریم و همین تماس هم به قاضی مربوطه وصل شود. قاضی میتواند به صورت تلفنی دستور قضایی دهد.
بله خطهای اضطراری ما در کشور ما زیاد است و جلسه ای در این باره در وزارت کشور دراین باره تشکیل شده و قرار است که یکی کردن خطها در هرمزگان به صورت پایلوت انجام بگیرد.
آقای جعفری، تماسهای مربوط به خودکشی هم به شما وصل میشود، بیشتر خودکشیهایی که به شما گزارش میشود از چه طریقی صورت گرفته است؟
۵۰ درصد خودکشیها از طریق قرص برنج و مسمومیت دارویی صورت میگیرد. سقوط از ارتفاع، خودسوزی و استفاده از سلاح گرم و سرد در رتبههای بعدی است.
اورژانس اجتماعی در حوزه آزار خیابانی علیه زنان هم فعالیت میکند؟
خیر.
یکی از حوزههای مورد توجه برای اورژانس اجتماعی مبحث کودکآزاری است و همانطور که میدانید طرح کودکآزاری هنوز بلاتکلیف است. شما به عنوان کسی که مستقیما با این موضوع در ارتباط هستید، وضعیت این آسیب را در کشور چگونه میبینید؟
ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ما ازدواج زیر ۱۳ سال مشروط به اذن ولی و اجازه دادگاه صالحه است اما میبینیم که این نوع ازدواج برای کودکان زیر ۱۳ سال همچنان اتفاق میافتد. با هر دیدی که نگاه کنید کودک همسری مصداق کودکآزاری است. ازدواج این کودکان بیشتر اجباری است و خود کودک هیچ گونه حق انتخابی ندارد، این ازدواجها متاثر از آسیبهای دیگری مثل فقر، اعتیاد و بیسوادی است. البته در بعضی از مناطقی که ما رفتیم و این موضوع را بررسی کردیم به این نتیجه رسیدیم که علاوه بر فقر و عوامل دیگری مثل باورها و نگاه سنتی و فرهنگی دلیل این موضوع است. تغییر فضای فرهنگی در جامعه با ورود ضربتی امکانپذیر نیست و باید با کار فرهنگی از کودک همسری کاست. قانون ابزار بازدارنده خوبی است اما همه امور با تدوین قانون قابل فصل نیست. ما سعی می کنیم که مداخلات خوبی در این زمینه انجام بدهیم حتی با مداخله ما بعضی از این ازدواجها رو باطل کردهایم.
تعداد تماسها با شما درباره کودکآزاری در سالهای اخیر افزایش داشته است؟
بله آمار تماسها و شناسایی ما در حوزه کودک آزاری بسیار بسیار بیشتر شده و حدود ۲۵ درصد از تماسهای کلی ما مربوط به حوزه کودکان است.
اورژانس اجتماعی چه اقداماتی را برای زنان روسپی درنظر گرفته است؟
سالهاست که بهزیستی مراکز ویژه بازپروری زنان ویژه دارد. آمار زنان ویژه آنقدر زیاد نیست چون در این زمینه گزارشدهی هم کمتر است. این زنان یا به صورت خودمعرف یا از سوی مقامات قضایی به ما معرفی میشوند. تحقیقی درباره آمار و ارقام میزان روسپیگری زنان صورت نگرفته است اما ورودی ما در مراکز آسیب ها رشد چندانی نداشته است و با شیب ملایمی ادامه دارد. مراکز جدیدی به نام راه نوین برای پذیرا شدن از این افراد در این سالها در نظر گرفتهایم. مددکاران ما به محل گذری این افراد میفرستیم و آموزشهایی مثل آموزشهای خودمراقبتی به آنها میدهیم یا از بچههای آنها محافظت میکنیم. آموزشهایی هم برای داشتن شغل به آنها میدهیم.
شما قبلا هم به ما گفته بودید که میخواهید اورژانس اجتماعی را موتوری کنید، این موضوع به کجا رسید؟
ما خیلی این موضوع را بررسی کردیم و در شرایط فعلی با توجه به اینکه هم امکانات کم است و هم اینکه بیشتر نیروهای ما زنان هستند نمیتوانیم این موضوع را عملیاتی کنیم. معضل دیگر ما این است که نیروهای ما نیروهای مجربی هم هستند به خاطر اینکه امنیت شغلی ندارند، از اورژانس میروند و در جاهای دیگه مشغول میشوند. ما چندین بار در این باره مکاتبه کردیم، کار در اورژانس اجتماعی فرساینده است چون کارشناسان ما با انواع آسیبها مواجه هستند. تامین خودروهایمان از موضوعات دیگری است که امیدواریم این موضوع از طریق دولت یا مجلس حل شود. موضوع دیگر این است که پرداختها به کارشناسان اورژانس اجتماعی کم است و به همین خاطر بیشتر کارشناسان ما زنان هستند چون مردان با این حقوق نمیآیند که در اورژانس اجتماعی مشغول به کار شوند.
۲۳۵۲۳۵
نظر شما